زيارت اميرالمؤ منين عليه السلام در شب و روز مبعث
سوّم: از زيارات مخصوصه زيارت شب مَبْعَث و روز آن است يعنى بيست و هفتم رَجَب و در آن سه زيارت است:
اوّل زيارت رجبيّه ((اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى اَشْهَدَنا مَشْهَدَ اَوْلِياَّئِهِ)) كه در اعمال ماه رجب گذشت و آن زيارتى است كه در ماه رجب در هر يك از مشاهد مشرّفه خوانده مى شود لكن صاحب مَزار قديم و شيخ محمّد بن المشهدى آن را از زيارات مخصوصه شب مبعث نيز شمرده اند و چون آن زيارت را خواندى فرموده اند بعد از آن دو ركعت نماز زيارت بجا آور و آنچه خواهى دعا كن
دويّم زيارت ((اَلسَّلامُ عَلى اَبىِ الاَْئِمَّةِ وَمَعْدِنِ النُّبُوَّةِ)) است كه علامه مجلسى ره آن را زيارت هفتم تحفه قرار داده صاحب مَزار قديم گفته كه آن مختص است به شب بيست و هفتم رجب چنانكه ما در هديّة الزّائر آن را ذكر كرديم
سيّم زيارتى است كه شيخ مفيد و سيّد و شهيد نقل نموده اند به اين طريق كه چون خواستى در شب مبعث يا رُوز آن زيارت كنى حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام را بايست بر دَرِ قبّه شريفه مقابل قبر آن حضرت و بگو:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ
گواهى دهم كه معبودى نيست جز خداى يگانه
لا شَريكَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَاَنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبى
كه شريك ندارد و گواهى دهم كه محمد بنده و رسول او است و على بن
طالِبٍ اَميرَ الْمُؤْمِنينَ عَبْدُ اللَّهِ وَاَخُو رَسُولِهِ وَاَنَّ الاَْئِمَّةَ الطّاهِرينَ
ابيطالب امير مؤ منان بنده خدا و برادر رسول او است و امامان طاهرين
مِنْ وُلْدِهِ حُجَجُ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ
از فرزندانش حجت هاى بر خلق او هستند
پس داخل شو و بايست نزديك قبر آن حضرت به نحوى كه روى خود را به جانب قبر كرده باشى و قبله را در پشت خود قرار دهى آنگاه صدمرتبه تكبير بگو و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ آدَمَ خَليفَةِ اللَّهِ اَلسَّلامُ
سلام بر تو اى وارث آدم خليفه خدا سلام
عَلَيْكَ يا وارِثَ نُوحٍ صَفْوَةِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ اِبْراهيمَ
بر تو اى وارث نوح برگزيده خدا سلام بر تو اى وارث ابراهيم
خَليلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ مُوسى كَليمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
خليل خدا سلام بر تو اى وارث موسى هم سخن خدا سلام بر تو اى
وارِثَ عيسى رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ مُحَمَّدٍ سَيِّدِ رُسُلِ
وارث عيسى روح خدا سلام بر تو اى وارث محمد آقاى رسولان
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ المُتَّقينَ
خدا سلام بر تو اى امير مؤ منان سلام بر تو اى پيشواى پرهيزكاران
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَصِىَّ رَسُولِ رَبِّ
سلام بر تو اى آقاى اوصياء سلام بر تو اى وصى رسول پروردگار
الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ عِلْمِ الاَْوَّلينَ وَالاْ خِرينَ اَلسَّلامُ
جهانيان سلام بر تو اى وارث علم پيشينيان و پسينيان سلام
عَلَيْكَ اَيُّهَاالنَّبَاءُالْعَظيمُاَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الْمُسْتَقيمُ اَلسَّلامُ
بر تو اى نباء عظيم (و خبر بسيار بزرگ ) سلام بر تو اى راه مستقيم سلام
عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْكَريمُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِىُّ التَّقِىُّ
بر تو اى بس پاكيزه بزرگوار سلام بر تو اى وصى پرهيزكار
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الرَّضِىُّ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْبَدْرُ الْمُضىَّءُ
سلام بر تو اى پسنديده پاكيزه سلام بر تو اى ماه تابان
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّديقُ الاَْكْبَرُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفارُوقُ
سلام بر تو اى صديق اكبر (بزرگترين راستگو) سلام بر تو اى فاروق
الاَْعْظَمُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السِّراجُ الْمُنيرُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ
اعظم (بزرگترين جدا كننده حق و باطل ) سلام بر تو اى چراغ تابناك سلام بر تو اى پيشواى
الْهُدى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلَمَ التُّقى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ
هدايت سلام بر تو اى نشانه پرهيزكارى سلام بر تو اى حجت
الْكُبْرى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خاصَّةَ اللَّهِ وَخالِصَتَهُ وَاَمينَ اللَّهِ وَصَفْوَتَهُ
كبراى خدا سلام بر تو اى بنده خاص و خالص خدا و امانتدار او و برگزيده اش
وَبابَ اللَّهِ وَحُجَّتَهُ وَمَعْدِنَ حُكْمِ اللَّهِ وَسِرِّهِ وَعَيْبَةَ عِلْمِ اللَّهِ وَخازِنَهُ
و باب اللّه و حجتش و معدن حكم خدا و راز او و گنجينه علم خدا و خزينه دارش
وَسَفيرَ اللَّهِ فى خَلْقِهِ اَشْهَدُ اَ نَّكَ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَيْتَ الزَّكوةَ
و نماينده خدا در ميان خلقش گواهى دهم كه تو براستى برپا داشتى نماز را و بدادى زكات را
وَاَمَرْتَ بِالْمَعْروُفِ وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاتَّبَعْتَ الرَّسُولَ وَتَلَوْتَ
و امر به معروف و نهى از منكر كردى و پيروى كردى از رسول خدا و تلاوت
الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَبَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ وَوَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَتَمَّتْ بِكَ
قرآن كردى آنطور كه شايسته تلاوتش بودى و رساندى از جانب خدا و وفا كردى به عهد و پيمان خدا وكامل شد بوسيله تو
كَلِماتُ اللَّهِ وَجاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَنَصَحْتَ لِلّهِ وَلِرَسُولِهِ
كلمات خدا و جهاد كردى در راه خدا آنطور كه شايسته جهاد بود و خيرانديشى كردى براى خدا و رسولش
صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَجُدْتَ بِنَفْسِكَ صابِراً مُحْتَسِباً مُجاهِداً
صلى اللّه عليه و آله و در اين راه جان بر كف نهادى بردبارانه و پاداش جويانه و دفاع كننده از
عَنْ دينِ اللّهِ مُوَقِّياً لِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله طالِباً ما عِنْدَ اللَّهِ
دين خدا و محافظت كننده از رسول خدا به طلب آن پاداشى كه نزد خدا است
راغِباً فيما وَعَدَ اللَّهُ وَمَضَيْتَ لِلَّذى كُنْتَ عَلَيْهِ شَهيداً وَشاهِداً
و به اشتياق آنچه خدا وعده فرموده بود و هم چنان بر اين روش كه بودى از جهان رفتى در حال شهادت و گواهى
وَمَشْهُوداً فَجَزاكَ اللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَعَنِ الاِْسْلامِ وَاَهْلِهِ مِنْ صِدّيقٍ
و گواه گرفتنت پس پاداشت دهد خدا از پيامبرش و از اسلام و اهل اسلام از يك چنين صديقى
اَفْضَلَ الْجَزآءِ اَشْهَدُ اَنَّكَ كُنْتَ اَوَّلَ الْقَوْمِ اِسْلاماً وَاَخْلَصَهُمْ ايماناً
بهترين پاداش گواهى دهم كه براستى توئى نخستين مردم در (پذيرفتن ) اسلام و خالص ترين ايشان در ايمان
وَاَشَدَّهُمْ يَقيناً وَاَخْوَفَهُمْ لِلَّهِ وَاَعْظَمَهُمْ عَنآءً وَاَحْوَطَهُمْ عَلى رَسُولِ
و محكم ترين آنها در يقين و بيمناكترينشان از خدا و بزرگترين آنها در رنج و مشقت و با احتياطترين آنها نسبت به رسول
اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَاَفْضَلَهُمْ مَناقِبَ وَاَكْثَرَهُمْ سَوابِقَ وَاَرْفَعَهُمْ
خدا صلى اللّه عليه و آله و برترينشان در مناقب و اوصاف و پرسابقه ترين آنها (در اسلام ) و برترين آنها
دَرَجَةً وَاَشْرَفَهُمْ مَنِزْلَةً وَاَكْرَمَهُمْ عَلَيْهِ فَقَويتَ حينَ وَهَنُوا وَلَزِمْتَ
در درجه و شريفترينشان در منزلت و مقام ، و گرامى ترينشان در پيشگاه او، محكم ايستادى هنگام سستى آنها و ملازم
مِنْهاجَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ كُنْتَ خَليفَتَهُ حَقّاً
گشتى راه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله را و گواهى دهم كه براستى تو بودى خليفه او از روى حقيقت
لَمْ تُنازَعْ بِرَغْمِ الْمُنافِقينَ وَغَيْظِالْكافِرينَ وَضِغْنِ الْفاسِقينَ وَقُمْتَ
و كسى حق نزاع با تو در اين باره نداشت برغم منافقان و خشم كافران و كينه فاسقان و قيام كردى
بِالاَْمْرِ حينَ فَشِلُوا وَنَطَقْتَ حينَ تَتَعْتَعُوا وَمَضَيْتَ بِنُورِ اللَّهِ اِذْ وَقَفُوا
به امر (ترويج دين ) هنگامى كه ديگران كاهلى كردند و گويا شدى هنگامى كه آنان كام بسته بودند و در پرتو نور خدا
فَمَنِ اتَّبَعَكَ فَقَدِ اهْتَدى كُنْتَ اَوَّلَهُمْ كَلاماً وَاَشَدَّهُمْ خِصاماً
پيش رفتى هنگامى كه آنان توقف كردند پس هركه پيروى تو راكرد راه يافت تونخستين ايشان بودى در سخن و سخت ترين ايشان دربرابر
وَاَصْوَبَهُمْ مَنْطِقاً وَاَسَدَّهُمْ رَاْياً وَاَشْجَعَهُمْ قَلْباً وَاَكْثَرَهُمْ يَقيناً
خصم ، و در گفتار از همه راستگوتر و در راى و تدبير از همه محكمتر و در شجاعت از همه دلدارتر و يقينت
وَاَحْسَنَهُمْ عَمَلاً وَاَعْرَفَهُمْ بِالاُْمُورِ كُنْتَ لِلْمُؤْمِنينَ اَباً رَحيماً اِذْ
از همه بيشتر و كردارت از همه بهتر و به كارها از همه آنها آشناتر بودى ، تو براى مؤ منان پدرى مهربان بودى چونكه
صاروُا عَلَيْكَ عِيالاً فَحَمَلْتَ اَثْقالَ ما عَنْهُ ضَعُفُوا وَحَفِظْتَ ما
تحت سرپرستى تو قرار گرفتند تو نيز بارهاى سنگينى را كه تاب تحملش را نداشتند بدوش كشيدى و نگهدارى كردى آنچه را
اَضاعُوا وَرَعَيْتَ ما اَهْمَلُوا وَشَمَّرْتَ اِذْ جَبَنُوا وَعَلَوْتَ اِذْ هَلِعُوا
ايشان ضايع كردند و مراعات كردى آنچه را اهمال كردند و دامن به كمر زدى وقتى ترسيدند و برآمدى هنگامى كه بيتابى
وَصَبَرْتَ اِذْ جَزِعُوا كُنْتَ عَلَى الْكافِرينَ عَذاباً صَبّاً وَغِلْظَةً وَغَيْظاً
كردند و بردبارى كردى وقتى جزع كردند تو بر كافران عذابى ريزان و با خشونت و خشم بودى
وَلِلْمُؤْمِنينَ غَيْثاً وَخِصْباً وَعِلْماً لَمْ تُفْلَلْ حُجَّتُكَ وَلَمْ يَزِغْ قَلْبُكَ وَلَمْ
و نسبت به مؤ منان بارانى پربركت و نعمتى فراوان و دانشى بودى ، دليل و برهانت كند نبود و دلت منحرف نشد و
تَضْعُفْ بَصيرَتُكَ وَلَمْ تَجْبُنْ نَفْسُكَ كُنْتَ كَالْجَبَلِ لا تُحَرِّكُهُ
بينائيت سستى نگرفت و خاطرت را ترس نگرفت ، بودى همانند كوهى كه
الْعَواصِفُ وَلا تُزيلُهُ الْقَواصِفُ كُنْتَ كَما قالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ
بادهاى تند تكانش نداد و طوفانهاى شكننده از جايش نكند چنانچه رسول خدا صلى الله
عَلَيْهِ وَآلِهِ قَوِيّاً فى بَدَنِكَ مُتَواضِعاً فى نَفْسِكَ عَظيماً عِنْدَ اللَّهِ كَبيراً
عليه و آله فرمود، نيرومند بودى در بدن و فروتن بودى در پيش خود و با عظمت بودى نزد خدا و بزرگ بودى
فِى الاَْرْضِ جَليلاً فِى السَّمآءِ لَمْ يَكُنْ لاَِحَدٍ فيكَ مَهْمَزٌ وَلا لِقآئِلٍ
در زمين و با شكوه بودى در آسمان احدى را بر تو جاى بدگوئى نبود و براى گوينده اى در تو بهانه عيبجويى وجود نداشت
فيكَ مَغْمَزٌ وَلا لِخَلْقٍ فيكَ مَطْمَعٌ وَلا لاَِحَدٍ عِنْدَكَ هَوادَةٌ يُوجَدُ
و هيچ مخلوقى نتوانست در تو طمع بندد و كسى نبود كه از تو توقع نرمش داشته باشد شخص
الضَّعيفُ الذَّليلُ عِنْدَكَ قَوِيّاً عَزيزاً حَتّى تَاْخُذَ لَهُ بِحَقِّهِ وَالْقَوِىُّ الْعَزيزُ
ناتوان و خوار پيش تو نيرومند و عزيز بود تا حقش را بگيرى و شخص نيرومند
عِنْدَكَ ضَعيفاً [ذَليلاً] حَتّى تَاْخُذَ مِنْهُ الْحَقَّ الْقَريبُ وَالْبَعيدُ عِنْدَكَ
عزيز پيش تو ناتوان و خوار بود تا حق را از او بگيرى دور و نزديك (و خودى و بيگانه ) نزد تو
فى ذلِكَ سَوآءٌ شَاْنُكَ الْحَقُّ وَالصِّدْقُ وَالرِّفْقُ وَقَوْلُكَ حُكْمٌ وَحَتْمٌ
در اين باره يكسان بود كار تو حقيقت و راستى و خوشرفتارى بود و گفتارت مسلم و حتمى
وَاَمْرُكَ حِلْمٌ وَعَزْمٌ وَرَاْيُكَ عِلْمٌ وَحَزْمٌ اِعْتَدَلَ بِكَ الدّينُ وَسَهُلَ بِكَ
و فرمانت حلم بود و تصميم ، و راءى و انديشه ات از روى دانش و احتياط ، دين (حق ) به تو اعتدال يافت و كار
الْعَسيرُ وَاُطْفِئَتْ بِكَ النّيرانُ وَقَوِىَ بِكَ الاْيمانُ وَثَبَتَ بِكَ الاِْسْلامُ
مشكل بوسيله تو آسان گشت و آتشها بدست تو خاموش شد و ايمان به تو نيرو گرفت و اسلام بوسيله تو پابرجا شد
وَهَدَّتْ مُصيبَتُكَ الاَْنامَ فَاِنّا لِلَّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ
و مصيبت تو مردان را به سختى در هم شكست ((انا للّه و انا اليه راجعون )) (كه چه مصيبت بزرگى بود) خدا لعنت كند هر كه تو را كشت
وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ خالَفَكَ وَلَعَنَ اللَّهُ مَنِ افْتَرى عَلَيْكَ وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ
و خدا لعنت كند هر كه با تو مخالفت كرد و خدا لعنت كند هر كه بر تو دروغ بست و خدا لعنت كند هر كه بتو ستم كرد
وَغَصَبَكَ حَقَّكَ وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِكَ فَرَضِىَ بِهِ اِنّا اِلَى اللَّهِ مِنْهُمْ
و حق تو را غصب كرد و خدا لعنت كند هر كه اين جريان را شنيد و بدان راضى بود ما بسوى خدا از ايشان
بُرَآءُ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً خالَفَتْكَ وَجَحَدَتْ وِلايَتَكَ وَتَظاهَرَتْ عَلَيْكَ
بيزارى جوئيم خدا لعنت كند مردمى را كه با تو مخالفت كردند و ولايت تو را انكار كرده و بر ضد تو به هم كمك دادند
وَقَتَلَتْكَ وَحادَتْ عَنْكَ وَخَذَلَتْكَ اَ لْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى جَعَلَ النّارَ مَثْويهُمْ
و آنكه تو را كشت و از تو رو گرداند و تو را واگذارد ستايش خدائى را كه دوزخ را جايگاه آنها قرار داد
وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ اَشْهَدُ لَكَ يا وَلِىَّ اللَّهِ وَوَلِىَّ رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ
و چه بد جايگاهى است براى واردين گواهى دهم براى تو اى ولى خدا و ولى رسول خدا كه درود خدا
عَلَيْهِ وَآلِهِ بِالْبَلاغِ وَالاَْدآءِ وَالْنَّصيحَةِ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ حَبيبُاللَّهِ وَبابُهُ
بر او و آلش باد كه تو رساندى و پرداختى و خيرخواهى كردى و گواهى دهم كه براستى توئى حبيب خدا و باب اللّه و توئى جنب اللّه
وَاَنَّكَ جَنْبُاللَّهِ وَوَجْهُهُ الَّذى مِنْهُ يُؤْتى وَاَنَّكَ سَبيلُ اللَّهِ وَاَنَّكَ عَبْدُ اللَّهِ
(طرف خدا) و آن روئى كه از آن به نزدش روند و توئى راه خدا و توئى بنده خدا
وَاَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ اَتَيْتُكَ زائِراً لِعَظيمِ حالِكَ وَمَنْزِلَتِكَ
و برادر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله آمده ام به درگاهت براى زيارتت چون مقام و منزلتت
عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ مُتَقَرِّباً اِلَى اللَّهِ بِزِيارَتِكَ راغِباً اِلَيْكَ فِى
در پيش خدا و پيش رسولش بس بزرگ است و من بوسيله زيارت تو به خدا تقرب جويم و بدان وسيله اشتياق
الشَّفاعَةِ اَبْتَغى بِشَفاعَتِكَ خَلاصَ نَفْسى مُتَعَوِّذاً بِكَ مِنَ النّارِ هارِباً
به شفاعت تو دارم و از شفاعت تو خواهان رهائى خودم (از عذاب ) هستم و به تو پناهنده ام از آتش دوزخ و گريزانم
مِنْ ذُنُوبِىَ الَّتِى احْتَطَبْتُها عَلى ظَهْرى فَزِعاً اِلَيْكَ رَجآءَ رَحْمَةِ رَبّى
از گناهانى كه بر پشت خود بار كرده ام و به درگاه تو هراسانم و اميد به رحمت پروردگارم دارم
اَتَيْتُكَ اَسْتَشْفِعُ بِكَ يا مَوْلاىَ اِلَى اللَّهِ وَاَتَقَرَّبُ بِكَ اِلَيْهِ لِيَقْضِىَ بِكَ
آمده ام بدرگاهت تا تو را شفيع گيرم اى سرور من بدرگاه خدا و تقرب جويم بوسيله تو بدرگاه خدا تا
حَوآئِجى فَاشْفَعْ لى يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ اِلىَ اللَّهِ فَاِنّى عَبْدُ اللَّهِ وَمَوْلاكَ
حاجاتم را برآورد پس شفاعت مرا بكن اى امير مؤ منان بدرگاه خدا كه من بنده خدا و دوست تو
وَزآئِرُكَ وَلَكَ عِنْدَ اللَّهِ الْمَقامُ الْمَعْلُومُ وَالْجاهُ الْعَظيمُ وَالشَّاْنُ الْكَبيرُ
و زائرت هستم و براى تو در پيش خدا مقامى معلوم و منزلتى بس بزرگ و شاءن كبير
وَالشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَةُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَصَلِّ عَلى
و شفاعت پذيرفته است خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و درود فرست بر
عَبْدِكَ وَاَمينِكَ الاَْوْفى وَعُرْوَتِكَ الْوُثْقى وَيَدِكَ الْعُلْيا وَكَلِمَتِكَ
بنده ات و با وفاترين امانتدارت و ريسمان محكمت و دست (قدرت ) والايت و كلمه
الْحُسْنى وَحُجَّتِكَ عَلَى الْوَرى وَصِدِّيْقِكَ الاَْكْبَرِ سَيِّدِ الاَْوْصِيآءِ
نيكويت و حجت تو بر مردمان و بزرگترين راستگو و صدق پيشه ات آقاى اوصياء
وَرُكْنِ الاَْوْلِيآءِ وَعِمادِ الاَْصْفِيآءِ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَيَعْسُوبِالْمُتَّقينَ
و ركن اولياء و تكيه گاه برگزيدگان اميرمؤ منان و پادشاه پرهيزكاران
وَقُدْوَةِ الصِّدّيقينَ وَ اِمامِ الصّالِحينَ الْمَعْصُومِ مِنَ الزَّلَلِ وَالْمَفْطُومِ
و مقتداى راستگويان و پيشواى شايستگان آنكه از لغزش معصوم و از هر خللى
مِنَ الْخَلَلِ وَالْمُهَذَّبِ مِنَ الْعَيْبِ وَالْمُطَهَّرِ مِنَ الرَّيْبِ اَخى نَبِيِّكَ
دور و از هر عيب مبرا و از هر شك و شبهه اى پاك و پاكيزه است ، برادر پيامبرت
وَوَصِىِّ رَسُولِكَ وَالْبآئِتِ عَلى فِراشِهِ وَالْمُواسى لَهُ بِنَفْسِهِ
و وصى رسولت و آنكس كه در بستر او خوابيد و جانش را در راه او به كف نهاد
وَكاشِفِ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِهِ الَّذى جَعَلْتَهُ سَيْفاً لِنُبُوَّتِهِ وَمُعْجِزاً
و اندوه را از چهره اش زدود آنكه قرارش دادى براى نبوت پيامبر شمشيرى و براى
لِرِسالَتِهِ وَدِلالَةً واضِحَةً لِحُجَّتِهِ وَحامِلاً لِرايَتِهِ وَوِقايَةً لِمُهْجَتِهِ
رسالتش معجزى و براى حجت و برهانش دلالتى روشن و حامل پرچمش و سپر جانش
وَهادِياً لاُِمَّتِهِ وَيَداً لِبَاْسِهِ وَتاجاً لِرَاْسِهِ وَباباً لِنَصْرِهِ وَمِفْتاحاً لِظَفَرِهِ
و راهنماى امتش و دست تواناى نبردش و تاج سرش و دَرى براى ياريش و كليدى براى پيروزيش
حَتّى هَزَمَ جُنُودَ الشِّرْكِ بِاَيْدِكَ وَاَبادَ عَساكِرَ الْكُفْرِ بِاَمْرِكَ وَبَذَلَ
تا اينكه شكست داد سپاههاى شرك را به كمك تو و نابود كرد لشگرهاى كفر را به فرمانت و جانش را در راه
نَفْسَهُ فى مَرْضاتِكَ وَمَرْضاةِ رَسُولِكَ وَجَعَلَها وَقْفاً عَلى طاعَتِهِ
خوشنودى تو و خشنودى رسول تو بذل فرمود و آن را وقف بر اطاعت او قرار داد
وَمَجِنّاً دوُنَ نَكْبَتِهِ حَتّى فاضَتْ نَفْسُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فى كَفِّهِ
و سپرى در برابر گرفتاريهايش تا وقتى كه برآمد جان آن حضرت صلى الله عليه و آله در كف او
وَاسْتَلَبَ بَرْدَها وَمَسَحَهُ عَلى وَجْهِهِ وَاَعانَتْهُ مَلائِكَتُكَ على غُسْلِهِ
و خنكى آن را در ربود آن را بر چهره خود كشيد و فرشتگان تو نيز در غسل او
وَتَجْهيزِهِ وَصَلّى عَلَيْهِ وَوارى شَخْصَهُ وَقَضى دَيْنَهُ وَاَنْجَزَ وَعْدَهُ
و ساير كارهاى كفن و دفنش به او كمك كردند و بر او نماز خوانده جنازه اش را دفن كرد و بدهى او را پرداخت و به وعده اش عمل كرد
وَلَزِمَ عَهْدَهُ وَاحْتَذى مِثالَهُ وَحَفِظَ وَصِيَّتَهُ وَحينَ وَجَدَ اَنْصاراً
و ملازم عهد و پيمانش گشت و همانند او رفتار كرد و وصيتش را حفظ كرد و هنگامى كه ياورانى
نَهَضَ مُسْتَقِلاًّ بِاَعْبآءِ الْخِلافَةِ مُضْطَلِعاً بِاَثْقالِ الاِْمامَةِ فَنَصَبَ رايَةَ
براى خود ديد مستقلاً به مسئوليتهاى خلافت قيام فرمود و بدوش كشيد بارهاى سنگين پيشوائى و امامت را، و پرچم
الْهُدى فى عِبادِكَ وَنَشَرَ ثَوْبَ الاَْمْنِ فى بِلادِكَ وَبَسَطَ الْعَدْلَ فى
هدايت را در ميان بندگان تو به پا كرد و جامه امنيت را در ميان شهرهايت پهن كرد و داد و عدل را در
بَرِيَّتِكَ وَحَكَمَ بِكِتابِكَ فى خَليقَتِكَ وَاَقامَ الْحُدوُدَ وَقَمَعَ الْجُحُودَ
ميان خلق تو بسط داد و در ميان آفريدگانت به كتاب تو حكم كرد و حدود را برپاداشت و كفر و انكار را ريشه كن ساخت
وَقَوَّمَ الزَّيْغَ وَسَكَّنَ الْغَمْرَةَ وَاَبادَ الْفَتْرَةَ وَسَدَّ الْفُرْجَةَ وَقَتَلَ النّاكِثَةَ
و كجيها را راست و آشوب و فتنه را آرام نمود و فَترَت و سستى را از ميان برد و شكاف را پركرد و پيمان شكنان
وَالْقاسِطَةَ وَالْمارِقَةَ وَلَمْ يَزَلْ عَلى مِنْهاجِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ
و ستمكاران و بيرون روندگان از دين را كشت و پيوسته بر طريقه رسول خدا صلى اللّه عليه
وَآلِهِ وَوَتيرَتِهِ وَلُطْفِ شاكِلَتِهِ وَجَمالِ سيرَتِهِ مُقْتَدِياً بِسُنَّتِهِ مُتَعَلِّقاً
و آله و در راه او و روش نيكو و سيره زيبايش برفت و به سنّت او اقتداء كرد و به همتش
بِهِمَّتِهِ مُباشِراً لِطَريقَتِهِ وَاَمْثِلَتُهُ نَصْبُ عَيْنَيْهِ يَحْمِلُ عِبادَكَ عَلَيْها
چسبيد و ملازم طريقه او بود و نمونه كارهاى آن حضرت را برابر ديدگانش قرار داده و بندگان تو را بدان كارها
وَيَدْعُوهُمْ اِلَيْها اِلى اَنْ خُضِبَتْ شَيْبَتُهُ مِنْ دَمِ رَاْسِهِ اَللّهُمَّ فَكَما لَمْ
وادار نموده و به آنها مى خواند تا آنگاه كه محاسن شريفش از خون سرش رنگين شد خدايا هم چنانكه
يُؤْثِرْ فى طاعَتِكَ شَكّاً عَلى يَقينٍ وَلَمْ يُشْرِكْ بِكَ طَرْفَةَ عَيْنٍ صَلِّ
او در اطاعت تو هيچگاه شك را مقدّم بر يقين نداشت و چشم برهم زدنى به تو مشرك نگشت درود
عَلَيْهِ صَلوةً زاكِيَةً نامِيَةً يَلْحَقُ بِها دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ فى جَنَّتِكَ وَبَلِّغْهُ
فرست بر او درودى پاكيزه و فزاينده كه برسد بوسيله آن به درجه نبوت در بهشتت و برسان به او
مِنّا تَحِيَّةً وَسَلاماً وَآتِنا مِنْ لَدُنْكَ فى مُوالاتِهِ فَضْلاً وَاِحْساناً
از جانب ما درود و سلامى و بده به ما از نزد خود در دوستى او فضيلت و احسان
وَمَغْفِرَةً وَرِضْواناً اِنَّكَ ذوُ الْفَضْلِ الْجَسيمِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ
و آمرزش و خوشنودى كه براستى تو داراى فضلى بزرگ هستى به رحمتت اى مهربانترين
الرّاحِمينَ
مهربانان
پس ببوس ضريح را و روى راست خود را بگذار بر آن و بعد از آن روى چپ را و ميل كن به سمت قبله و نماز زيارت بجاى آور و آنچه خواهى بعد از نماز دعا كن و بگو بعد از فرستادن تسبيح زهراءسلام الله عليها:
اَللّهُمَّ اِنَّكَ بَشَّرْتَنى عَلى لِسانِ نَبِيِّكَ
خدايا تو به من نويد دادى به زبان پيغمبر
وَرَسُولِكَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ فَقُلْتَ وَبَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا اَنَّ
و فرستاده ات محمد كه درودهاى تو بر او و آلش باد و فرمودى ((و مژده ده كسانى را كه ايمان آوردند كه براى
لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ اَللّهُمَّ وَاِنّى مُؤْمِنٌ بِجَميعِ اَنْبِيآئِكَ
ايشان سابقه درستى نزد پروردگارشان هست )) خدايا من ايمان دارم به همه پيمبرانت
وَرُسُلِكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ فَلا تَقِفْنى بَعْدَ مَعْرِفَتِهِمْ مَوْقِفاً تَفْضَحُنى
وفرستادگانت كه درودهاى تو بر ايشان باد واز اين رو پس از معرفتى كه در حقّشان دارم قرارم مده در جايگاهى كه رسوايم
فيهِ عَلى رُؤُسِ الاَْشْهادِ بَلْ قِفْنى مَعَهُمْ وَتَوَفَّنى عَلَى التَّصْديقِ
كنى در آنجا در برابر مردمان بلكه مرا به همراه آنان باز دار و با تصديق
بِهِمْ اَللّهُمَّ وَاَنْتَ خَصَصْتَهُمْ بِكَرامَتِكَ وَاَمَرْتَنى بِاتِّباعِهِمْ اَللّهُمَّ
به ايشان بميران خدايا تو بودى كه آنان را به كرامتت مخصوص داشتى و مرا به پيروى كردنشان دستورم دادى خدايا
وَاِنّى عَبْدُكَ وَزآئِرُكَ مُتَقَرِّباً اِلَيْكَ بِزِيارَةِ اَخى رَسُولِكَ وَعَلى كُلِّ
من بنده تو و زائر تواءم كه تقرب جويم بدرگاهت بوسيله زيارت برادر رسولت و بر آنكس كه
مَاْتِىٍّ وَمَزوُرٍ حَقُّ لِمَنْ اَتاهُ وَزارَهُ وَاَنْتَ خَيْرُ مَاْتِىٍّ وَاَكْرَمُ مَزوُرٍ
به ديدار و زيارتش روند حقى است براى ديدار كننده و زائرش و تو بهترين ديدار شده و بزرگوارترين كسى هستى كه به زيارتت آيند
فَاَسْئَلُكَ يا اَللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ يا جَوادُ يا ماجِدُ يا اَحَدُ يا صَمَدُ
از تو خواهم اى خدا اى بخشاينده اى مهربان اى جواد اى با مجد و شوكت اى يكتا اى بى نياز
يا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ وَلَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا
اى كه فرزند ندارد و فرزند كسى نيست و نيست برايش همتائى هيچكس و نگرفته براى خود همسر و نه
وَلَداً اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَكَ اِيّاىَ مِنْ
فرزندى كه درود فرستى بر محمد و آل محمد و ديگر آنكه قرار دهى تحفه خود را نسبت به من از
زِيارَتى اَخا رَسُولِكَ فَكاكَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ وَاَنْ تَجْعَلَنى مِمَّنْ
زيارت كردنم برادر رسولت را آزاديم از آتش دوزخ و قرارم دهى از آنانكه
يُسارِعُ فِى الْخَيْراتِ وَيَدْعُوكَ رَغَباً وَرَهَباً وَتَجْعَلَنى مِنَ
بسوى خيرات بشتابد و از روى اشتياق و هراس تو را بخواند و قرارم دهى از
الْخاشِعينَ اَللّهُمَّ اِنَّكَ مَنَنْتَ عَلَىَّ بِزِيارَةِ مَوْلاىَ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ
خشوع كنندگان خدايا تو بر من منّت نهادى به زيارت مولايم على بن ابيطالب
وَوِلايَتِهِ وَمَعْرِفَتِهِ فَاجْعَلْنى مِمَّنْ يَنْصُرُهُ وَيَنْتَصِرُ بِهِ وَمُنَّ عَلَىَّ
و بدوستى و معرفتش پس قرارم ده از كسانى كه ياريش كنند و به او يارى ستانند و منّت بنه بر من
بِنَصْرِكَ لِدينِكَ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنى مِنْ شيعَتِهِ وَتَوَفَّنى عَلى دينِهِ
به يارى دادنت براى دينت خدايا و مرا از شيعيانش قرارم ده و بر دين او بيمرانم
اَللّهُمَّ اَوْجِبْ لى مِنَ الرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ وَالْمَغْفِرَةِ وَالاِْحْسانِ
خدايا واجب گردان براى من از رحمت و خوشنودى و آمرزش و نيكى
وَالرِّزْقِ الْواسِعِ الْحَلالِ الطَّيِّبِ ما اَنْتَ اَهْلُهُ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
و روزى فراخ حلال و پاكيزه آنچه را تو شايسته آنى اى مهربانترين مهربانان
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ
و ستايش از آن خدا پروردگار جهانيان است
مؤ لّف گويد: كه در روايت معتبر منقول است كه حضرت خضر عليه السلام در روز شهادت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام گريه كنان و استرجاع گويان بسرعت آمد و ايستاد بر در خانه اميرالمؤ منين عليه السلام پس گفت :
رَحِمَكَ اللَّهُ يا اَبَا الْحَسَنِ كُنْتَ
خدايت رحمت كند اى ابوالحسن كه تو
اَوَّلَ الْقَوْمِ اِسْلاما وَاَخْلَصَهُمْ ايمانا وَاَشَدَّهُمْ يَقينا وَاَخْوَفَهُمْ لِلَّهِ
نخستين مردم بودى در پذيرفتن اسلام و خالص ترين آنها بودى در ايمان و محكمترين آنها در يقين و ترسناكترينشان از خدا
و شمرد بسيارى از فضائل آن حضرت را قريب به همين عباراتى كه در همين زيارت مذكور است پس اگر در اين روز اين زيارت نيز خوانده شود مناسب است و اصل آن كلمات كه به منزله زيارت روز شهادتست در هديّه ذكر كرده ايم هر كه خواهد به آنجا رجوع كند و نيز بدانكه ما پيش از اين در ضمن اعمال شب مبعث كلامى از رحله ابن بطوطه نقل كرديم كه متعلق بود به اين روضه شريفه صَلَواتُ اللّهِ عَلى مُشَرَّفِها شايسته است به آنجا رجوع شود.
|