مقصد دوّم: در زيارات مخصوصه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام و آنها چند زيارت است.
النّاسِ فَوَضَعَ عَلى نَفْسِهِ اَوْ زارَ الْمَسيرِ وَنَهَضَ فى رَمْضاءِ الْهَجيرِ
مردم )) پس او بر خود هموار كرد بارهاى سنگين سفر را و بپاخواست در نيمه روز سوزان آن بيابان
فَخَطَبَ وَاَسْمَعَ وَنادى فَاَبْلَغَ ثُمَّ سَئَلَهُمْ اَجْمَعَ فَقالَ هَلْ بَلَّغْتُ فَقالُوا
و خطبه خواند و بگوش مردم رسانيد و با صداى بلند به آنها رسانيد سپس از همگى آنها پرسيده فرمود: آيا رساندم ؟ گفتند
اللّهُمَّ بَلى فَقالَ اللّهُمَّ اشْهَدْ ثُمَّ قالَ اَ لَسْتُ اَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ
خدايا آرى ، پس فرمود: خدايا گواه باش سپس فرمود: آيا من سزاوارتر به مؤ منين از
اَنْفُسِهِمْ فَقالُوا بَلى فَاَخَذَ بِيَدِكَ وَقالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىُّ
خودشان نيستم ؟ گفتند: چرا، پس دست تو را گرفت و فرمود: هر كه من مولاى او هستم پس اين على
مَوْلاهُ اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ
مولاى او است خدايا دوست دار هر كه دوستش دارد و دشمن دار هر كه دشمنش دارد و يارى كن هر كه ياريش كند
وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ فَما آمَنَ بِما اَنْزَلَ اللَّهُ فيكَ عَلى نَبِيِّهِ اِلاّ قَليلٌ وَلا
و خوار كن هر كه دست از ياريش بردارد پس ايمان نياورد بدانچه خدا درباره تو بر پيغمبرش نازل فرمود جز اندكى
زادَ اَكْثَرَهُمْ غَيْرَ تَخْسيرٍ وَلَقَدْ اَنْزَلَ اللَّهُ تَعالى فيكَ مِنْ قَبْلُ وَهُمْ
و نيفزود بيشترشان را جز زيانكارى و پيش از آن نيز خدا درباره ات نازل فرمود با اينكه
كارِهُونَ يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ
آنها خوش نداشتند اين آيه را ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد هر كه از شما بازگردد از دين خود پس بزودى
يَاْتِى اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ اَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ اَعِزَّةٍ عَلَى
خدا بياورد گروهى را كه دوستشان دارد و دوستش دارند با مؤ منان افتاده و با
الْكافِرينَ يُجاهِدوُنَ فى سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ
كافران سركشند كارزار كنند در راه خدا و از سرزنش ملامت كننده نهراسند اين
فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشآءُ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ
فضل خدا است كه به هر كه خواهد دهد و خدا وسعت بخش و دانا است ، جز اين نيست كه سرپرست شما خدا و رسول او
وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَهُمْ راكِعُونَ
و كسانى هستند كه ايمان دارند آنانكه بپا دارند نماز را و بدهند زكات را در آن حال كه ركوع مى گزارند
وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذينَ آمَنُوا فَاِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ
و هر كه دوستى كند با خدا و رسولش و كسانى كه ايمان دارند پس براستى گروه خدا چيره شوندگانند))
رَبَّنا آمَنّا بِما اَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدينَ رَبَّنا لا
پروردگارا ما ايمان آورديم بدانچه نازل فرمودى و پيروى از پيامبرت كرديم پس بنويس ما را با گواهان پروردگارا
تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً اِنَّكَ اَنْتَ
منحرف مكن دلهاى ما را پس از آنكه هدايتمان كردى و ببخش به ما از نزد خودت رحمتى كه براستى توئى
الوَهّابُ اَللّهُمَّ اِنّا نَعْلَمُ اَنَّ هذا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ فَالْعَنْ مَنْ
بخشايشگر، خدايا ما بخوبى مى دانيم كه اين (گفتار) حقى است از نزد تو پس لعنت كن هر كه
عارَضَهُ وَاسْتَكْبَرَ وَكَذَّبَ بِهِ وَكَفَرَ وَسَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ
با او مخالفت كرد و بزرگى ورزيد و او را تكذيب كرده كفر ورزيد و بزودى مى دانند آنانكه ستم كردند به چه سرنوشتى
يَنْقَلِبُونَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ وَسَيِّدَ الْوَصِيّينَ وَاَوَّلَ
دچار گردند سلام بر تو اى امير مؤ منان و آقاى اوصياء و سرسلسله
العابِدينَ وَاَزْهَدَ الزّاهِدينَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ وَصَلَواتُهُ وَتَحِيّاتُهُ
عبادت كنندگان و زاهدترين زاهدان و رحمت خدا و بركاتش و درودهايش و تحياتش
اَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعامِ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَيَتيماً وَاَسيراً لِوَجْهِ اللَّهِ لا
توئى كه خوراندى طعام را با اينكه دوست داشتى بر بينوا و يتيم و اسير براى خاطر خدا
تُريدُ مِنْهُمْ جَزآءً وَلا شُكُوراً وَفيكَ اَنْزَلَ اللَّهُ تَعالى وَيُؤْثِروُنَ عَلى
و نخواستى از ايشان پاداش و سپاسى و درباره تو خداى تعالى نازل فرمود: ((و مقدم دارند (آنها را) بر
اَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَاوُلَّئِكَ هُمُ
خودشان و گرچه خود حاجتمند باشند و هر كه محفوظ ماند از بخل ضمير او پس آنهايند
الْمُفْلِحُونَ وَاَنْتَ الْكاظِمُ لِلْغَيْظِ وَالْعافى عَنِ النّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ
رستگاران )) و توئى كه فرو بردى خشم خود را و گذشتى از مردم و خدا دوست دارد
الْمُحْسِنينَ وَاَنْتَ الصّابِرُ فِى الْبَاْسآءِ وَالضَّرّآءِ وَحينَ الْبَاْسِ وَاَنْتَ
نيكوكاران را و توئى بردبار در تنگدستى و دشوارى و هنگام كارزار و توئى
الْقاسِمُ بِالسَّوِيَّةِ وَالْعادِلُ فِى الرَّعِيَّةِ وَالْعالِمُ بِحُدوُدِ اللَّهِ مِنْ جَميعِ
قسمت كننده به مساوات و عدالت گستر در رعيت و داناى به حدود و احكام خدا از ميان همه
الْبَرِيَّهِ وَاللَّهُ تَعالى اَخْبَرَ عَمّا اَوْلاكَ مِنْ فَضْلِهِ بِقَوْلِهِ اَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناً
مردم و خداى تعالى خبر داد از آن بهره اى كه به تو داده از فضل خود آنجا كه فرموده : (( آيا آنكس كه مؤ من است
كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُنَ اَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ
همانند كسى است كه فاسق است ؟ برابر نيستند اما كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ايشان را است
جَنّاتُ الْمَاْوى نُزُلاً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ وَاَنْتَ الْمَخْصُوصُ بِعِلْمِ
بهشتهاى اقامتگاه كه آماده پذيرائى آنها است به پاداش كارهائى كه مى كردند)) و توئى مخصوص به دانش
التَّنْزيلِ وَحُكْمِ التَّاْويلِ وَنَصِّ الرَّسُولِ وَلَكَ الْمَواقِفُ الْمَشْهُودَةُ
قرآن و حكم تاءويل و تصريح گفتار پيامبر و تو را است آن موقفهاى مشهود و معروف
وَالْمَقاماتُ الْمَشْهُورَةُ وَالاَْيّامُ الْمَذْكُورَةُ يَوْمَ بَدْرٍ وَيَوْمَ الاَْحْزابِ
و آن مقامات مشهور و آن روزهاى تاريخى روز (جنگ ) بدر و روز (جنگ ) احزاب
اِذْ زاغَتِ الاَْبْصارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الْظُّنُونا
در آن هنگامى كه چشمها خيره گشت و جانها به گلوها رسيده و گمانهاى گوناگونى به خدا بردند
هُنالِكَ ابْتُلِىَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزالاً شَديداً وَاِذْ يَقُولُ
در آن هنگام مؤ منان امتحان شدند و به تزلزل سختى دچار گشتند در آن دم كه مى گفتند
الْمُنافِقُونَ وَالَّذينَ فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ اِلاّ
منافقان و آنانكه كه در دلهاشان مرضى بود وعده ندادند خدا و رسولش به ما جز
غُروُراً وَاِذْ قالَتْ طآئِفَةٌ مِنْهُمْ يا اَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا
فريب . و آن دم كه گروهى از ايشان گفتند اى مردم يثرب جاى ماندن شما نيست بازگرديد و گروهى از
وَيَسْتَاءْذِنُ فَريقٌ مِنْهُمُ النَّبِىَّ يَقُولُونَ اِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَما هِىَ
آنها اجازه مى خواستند از پيغمبرشان و مى گفتند خانه هاى ما بى حفاظ است با اينكه خانه هاشان
بِعَوْرَةٍ اِنْ يُريدوُنَ اِلاّ فِراراً وَقالَ اللَّهُ تَعالى وَلَمّا رَاَى الْمُؤْمِنُونَ
بى حفاظ نبود و جز فرار كردن قصدى نداشتند)) و خداى تعالى فرمود: ((و چون مؤ منان
الاَْحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَما
احزاب را ديدند گفتند اين است آنچه به ما وعده داده خدا و رسولش و
زادَهُمْ اِلاّ ايماناً وَتَسْليماً فَقَتَلْتَ عَمْرَهُمْ وَهَزَمْتَ جَمْعَهُمْ وَرَدَّ اللَّهُ
نيفزودشان جز ايمان و تسليم )) و تو بودى كه عمرو (پهلوان نامى ) آنها را كشتى و جمع انبوهشان را منهزم ساختى ((و خدا
الَّذينَ كَفَروُا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ الْقِتالَ
كافران را با خشمشان بازگرداند كه غنيمتى نيافتند و خدا كفايت كرد جنگ را از مؤ منان و
وَكانَ اللَّهُ قَوِيَّاً عَزيزاً وَيَوْمَ اُحُدٍ اِذْ يُصْعِدوُنَ وَلا يَلْوُنَ عَلى اَحَدٍ
خدا نيرومند و توانا است )) و در جنگ احد ((هنگامى كه دور مى شدند و به كسى اعتنا نمى كردند
وَالرَّسُولُ يَدْعُوهُمْ فى اُخْريهُمْ وَاَنْتَ تَذُودُ بُهَمَ الْمُشْرِكينَ عَنِ
و پيغمبر از دنبال سرشان آنها را مى خواند)) و تو بودى كه شجاعان سرسخت مشركان را از
النَّبِىِّ ذاتَ الْيَمينِ وَذاتَ الشِّمالِ حَتّى رَدَّهُمُ اللَّهُ تَعالى عَنْكُما
پيغمبر دفع مى كردى از سمت راست و چپ تا اينكه خداى تعالى آنان را ترسان
خائِفينَ وَنَصَرَ بِكَ الْخاذِلينَ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ عَلى ما نَطَقَ بِهِ التَّنْزيلُ اِذْ
وخائف از اطراف تو وآن حضرت دفع كرد وبوسيله تو آن لشگر شكست خورده را يارى كرد و در روز حنين چنانچه قرآن بدان گويا باشد:
اَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً وَضاقَتْ عَلَيْكُمُ الاَْرْضُ بِما
((آن دم كه بشگفت آورد شما را بسيار بودنتان ولى سودى براى شما نداشت و زمين با همه فراخيش بر شما
رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرينَ ثُمَّ اَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَعَلَى
تنگ شد و سپس رو به فرار گذارديد، آنگاه خدا نازل كرد آرامش خود را بر پيامبرش و بر
الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِنُونَ اَنْتَ وَمَنْ يَليكَ وَعَمُّكَ الْعَبّاسُ يُنادِى
مؤ منان )) و (مقصود از) مؤ منان تو بودى و همراهان تو، و عمويت عباس فرياد مى زد به
الْمُنْهَزِمينَ يا اَصْحابَ سُورَةِ الْبَقَرَةِ يا اَهْلَ بَيْعَةِ الشَّجَرَةِ حَتَّى
گريختگان اى ياران سوره بقره ! اى اهل بيعت شجره ! تا بالاخره گروهى
اسْتَجابَ لَهُ قَوْمٌ قَدْ كَفَيْتَهُمُ الْمَؤُنَةَ وَتَكَفَّلْتَ دوُنَهُمُ الْمَعُونَةَ فَعادوُا
پاسخش را دادند و تو خود كفايت رنج آنها را كردى و كفالت كمك آنها را نمودى و چون برگشتند
ايِسينَ مِنَ المَثُوبَةِ راجينَ وَعْدَ اللَّهِ تَعالى بِالتَّوْبَةِ وَذلِكَ قَوْلُ اللَّهِ
نااميد از ثواب جهاد بودند و اميدوار به وعده خداى تعالى در توبه بودند و همين است گفتار خداى
جَلَّ ذِكْرُهُ ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عَلى مَنْ يَشآءُ وَاَنْتَ حائِزٌ
جل ذكره كه (فرمايد): ((سپس پذيرفت خدا پس از آن توبه كسى را كه مى خواست )) و تو بودى كه حائز گشتى
دَرَجَةَ الصَّبْرِ فائِزٌ بِعَظيمِ الاَْجْرِ وَيَوْمَ خَيْبَرَ اِذْ اَظْهَرَ اللَّهُ خَوَرَ
درجه صبر را و كامياب شدى به پاداش بزرگ ، و در روز جنگ خيبر كه خدا آشكار ساخت ضعف و سستى
الْمُنافِقينَ وَقَطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَلَقَدْ
منافقان را و بريد دنباله كافران را و ستايش خداى را پروردگار جهانيان ((با اينكه با
كانوا عاهَدوُا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الاَْدْبارَ وَكانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولاً
خدا پيمان بسته بودند از پيش كه پشت (به دشمن ) نكنند و پيمان خدا بازخواست شدنى است ))
مَوْلاىَ اَنْتَ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ وَالْمَحَجَّةُ الْواضِحَةُ وَالنِّعْمَةُ السّابِغَةُ
مولاى من توئى حجت رسا و طريقه آشكار و نعمت شايان
وَالْبُرْهانُ الْمُنيرُ فَهَنيئَّاً لَكَ بِما اتيكَ اللَّهُ مِنْ فَضْلٍ وَتَبّاً لِشانِئِكَ
و برهان تابناك پس گوارا باد تو را آنچه خدا از فضيلت و برترى به تو داد و نابود باد دشمن بدخواه
ذِى الْجَهْلِ شَهِدْتَ مَعَ النَّبِىِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ جَميعَ حُروُبِهِ
و نادانت ، تو بودى كه در ركاب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله در همه جنگها
وَمَغازيهِ تَحْمِلُ الرّايَةَ اَمامَهُ وَتَضْرِبُ بِالسَّيْفِ قُدّامَهُ ثُمَّ لِحَزْمِكَ
و غزواتش حاضر بودى پرچم جنگ را پيش رويش بدوش مى كشيدى و در برابرش با شمشير مى جنگيدى از آن گذشته بخاطر تدبير
الْمَشْهُورِ وَبَصيرَتِكَ فِى الاُْمُورِ اَمَّرَكَ فِى الْمَواطِنِ وَلَمْ يَكُنْ
و كاردانى مشهور و بينا بودنت در كارها تو را در هر جا به امارت و فرماندهى منصوب مى فرمود و كسى
عَلَيْكَ اَميرٌ وَكَمْ مِنْ اَمْرٍ صَدَّكَ عَنْ اِمْضآءِ عَزْمِكَ فيهِ التُّقى وَاتَّبَعَ
بر تو امارت نداشت و چه بسيار كارهائى كه جلوگيرى كرد تو را از انجام آنها پرهيزكاريت ولى پيروى كردند
غَيْرُكَ فى مِثْلِهِ الْهَوى فَظَنَّ الْجاهِلُونَ اَ نَّكَ عَجَزْتَ عَمّا اِلَيْهِ انْتَهى
ديگران در مانند آن از هواى نفس و اين سبب شد كه نادانان گمان كنند كه تو ناتوان و درمانده شدى كه كارت بدانجا منتهى شد
ضَلَّ وَاللَّهِ الظّآنُّ لِذلِكَ وَمَا اهْتَدى وَلَقَدْ اَوْضَحْتَ ما اَشْكَلَ مِنْ
گمراه گشت به خدا هر كه چنين گمانى كرد و راهبرى نشد و تو بخوبى آشكار كردى و اين اشكال را
ذلِكَ لِمَنْ تَوَهَّمَ وَامْتَرى بِقَوْلِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ
براى آنكس كه چنين توهم و ترديدى داشت برطرف كردى به گفتارت كه درود خدا بر تو باد كه فرمودى : ((گاهى باشد
الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحيلَةِ وَدوُنَها حاجِزٌ مِنْ تَقْوَى اللَّهِ فَيَدَعُها رَاْىَ الْعَيْنِ
كه مرد چاره جو و زبردست راه چاره مى بيند ولى در برابرش پرده اى از تقواى خدا است پس دانسته و آشكارا آن را رها مى كند
وَيَنْتَهِزُ فُرْصَتَها مَنْ لا حَريجَةَ لَهُ فِى الدّينِ صَدَقْتَ وَاللّهِ وَخَسِرَ
ولى همان فرصت را غنيمت شمارد كسى كه باكى ندارد در كار دين )) به خدا تو راست گفتى و ياوه سرايان
الْمُبْطِلُونَ وَاِذْ ما كَرَكَ النّاكِثانِ فَقالا نُريدُ الْعُمْرَةَ فَقُلْتَ لَهُما
زيان كردند و هنگامى كه آن دو پيمان شكن (طلحه و زبير) با تو نيرنگ زدند و گفتند: ما قصد انجام عمره داريم و تو به آن دو فرمودى
لَعَمْرُكُما ما تُريدانِ الْعُمْرَةَ لكِنْ تُريدانِ الْغَدْرَةَ فَاَخَذْتَ الْبَيْعَةَ
به جان خودتان سوگند كه شما قصد عمره نداريد بلكه قصد پيمان شكنى داريد و به همين جهت از آن دو بيعت گرفتى
عَلَيْهِما وَجَدَّدْتَ الْميثاقَ فَجَدّا فِى النِّفاقِ فَلَمّا نَبَّهْتَهُما عَلى فِعْلِهِما
و پيمانشان را تجديد كردى ولى آن دو نيز در نفاق خود كوشيدند و هنگامى كه تو به كار (ناشايست )شان آگاهى دادى
اَغْفَلا وَعادا وَمَا انْتَفَعا وَكانَ عاقِبَةُ اَمْرِهِما خُسْراً ثُمَّ تَلاهُما اَهْلُ
تغافل كردند و به كار خود بازگشته و سودمند نشدند و در نتيجه سرانجام كارشان به زيانكارى گرائيد و پس از غائله آنها
الشّامِ فَسِرْتَ اِلَيْهِمْ بَعْدَ الاِْعْذارِ وَهُمْ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ وَلا
داستان مردم شام پيش آمد كه تو پس از آنكه راه عذر را برايشان بستى بسويشان حركت كردى و آنها بدين حق متدين
يَتَدَبَّروُنَ الْقُرْآنَ هَمَجٌ رَعاعٌ ضآلّوُنَ وَبِالَّذى اُنْزِلَ عَلى مُحَمَّدٍ
نگشتند و در قرآن انديشه نمى كردند مردمى بى خرد و بى اراده و گمراه بودند و به آنچه درباره تو بر محمد
فيكَ كافرِوُنَ وَلاَِهْلِ الْخِلافِ عَلَيْكَ ناصِروُنَ وَقَدْ اَمَرَ اللّهُ
نازل گشته بود كافر بودند و در عوض يار و ياور مخالفين تو بودند در صورتى كه خداوند به پيروى از تو دستور
بِاتِّباعِكَ وَنَدَبَ الْمُؤْمِنينَ اِلى نَصْرِكَ وَقالَ عَزَّوَجَلَّ يا اَيُّهَا الَّذينَ
داده بود و مؤ منان را به يارى تو دعوت كرده بود و فرموده بود: ((اى كسانى كه
آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصّادِقينَ مَوْلاىَ بِكَ ظَهَرَ الْحَقُّ وَقَدْ
ايمان آورديد از خدا بترسيد و با راستگويان باشيد)) سرور من بوسيله تو آشكار شد حق در صورتى كه
نَبَذَهُ الْخَلْقُ وَاَوْضَحْتَ السُّنَنَ بَعْدَ الدُّروُسِ وَالطَّمْسِ فَلَكَ سابِقَةُ
مردم آن را به يك سو گذاردند و تو واضح كردى روشهاى (انبياء) را پس از كهنگى و نابودى پس تو را است پيشى جستن
الْجِهادِ عَلى تَصْديقِ التَّنْزيلِ وَلَكَ فَضيلَةُ الْجِهادِ عَلى تَحْقيقِ
در جهاد براى (يا بر طبق ) تصديق قرآن و براى تو بود فضيلت جهاد براى تحقق دادن (يا بر طبق تحقيق )
التَّاءْويلِ وَعَدُوُّكَ عَدُوُّ اللَّهِ جاحِدٌ لِرَسُولِ اللَّهِ يَدْعُو باطِلاً وَيَحْكُمُ
تاءويل قرآن و دشمن تو و دشمن خدا و منكر رسول خدا بود آنكه به باطل دعوت مى كرد و به ستم حكم مى راند
جائِراً وَيَتَاَمَّرُ غاصِباً وَيَدْعُو حِزْبَهُ اِلَى النّارِ وَعَمّارٌ يُجاهِدُ
و به غصب و زور حكومت كرده و دار و دسته اش را بسوى دوزخ دعوت مى نمودو در آن حال عمّار جهاد مى كرد
وَيُنادى بَيْنَ الصَّفَّيْنِ الرَّواحَ الرَّواحَ اِلَى الْجَنَّةِ وَلَمَّا اسْتَسْقى
و ميان دو صف فرياد مى زد: كوچ كنيد كوچ كنيد بسوى بهشت و چون آب طلبيد و بجاى آب
فَسُقِىَ اللَّبَنَ كَبَّرَ وَقالَ قالَ لى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ آخِرُ
شير به او دادند تكبير گفت و اظهار داشت كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله به من فرموده : آخرين
شَرابِكَ مِنَ الدُّنْيا ضَياحٌ مِنْ لَبَنٍ وَتَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْباغِيَةُ فَاعْتَرَضَهُ
نوشيدنى تو از دنيا جرعه اى از شير است و تو را فرقه ستمكار مى كشند پس در آن حال
اَبُو الْعادِيَةِ الْفَزارِى فَقَتَلَهُ فَعَلى اَبِى الْعادِيَةِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَلَعْنَةُ
ابوالعاديه فزارى سر راهش را گرفت و او را كشت پس لعنت خدا و لعنت
مَلاَّئِكَتِهِ وَرُسُلِهِ اَجْمَعينَ وَعَلى مَنْ سَلَّ سَيْفَهُ عَلَيْكَ وَسَلَلْتَ
فرشتگان و رسولانش همگى بر ابوالعادية باد و هم بر آنكس كه شمشير به روى تو كشيد و تو به روى او
سَيْفَكَ عَلَيْهِ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَالْمُنافِقينَ اِلى يَوْمِ
شمشير كشيدى اى امير مؤ منان از مشركان و منافقان تا روز
الدّينِ وَعَلى مَنْ رَضِىَ بِما سائَكَ وَلَمْ يَكْرَهْهُ وَاَغْمَضَ عَيْنَهُ وَلَمْ
قيامت و هم برآنكس كه خوشنود گشت به آنچه بر تو گران بود و ناراحت نشد و ديده برهم نهاد
يُنْكِرْ اَوْ اَعانَ عَلَيْكَ بِيَدٍ اَوْ لِسانٍ اَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِكَ اَوْ خَذَلَ عَنِ
و انكار مى كرد يا بر عليه تو كمك كردند بدست يا زبان يا دست كشيد از يارى تو يا كناره گيرى كرد از
الْجِهادِ مَعَكَ اَوْغَمَطَ فَضْلَكَ وَجَحَدَ حَقَّكَ اَوْعَدَلَ بِكَ مَنْ جَعَلَكَ اللَّهُ
جهاد كردن در ركابت يا فضل تو را ناديده گرفت و حقت را انكار كرد يا برابر كرد با تو كسى را كه خدا تو را
اَوْلى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ وَصَلَواتُاللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُاللَّهِ وَبَرَكاتُهُ وَسَلامُهُ
به او سزاوارتر از خودش قرار داده بود و درودهاى خدا بر تو و رحمت خدا و بركاتش و سلام
وَتَحِيّاتُهُ وَعَلَى الاَْئِمَّةِ مِنْ آلِكَ الطّاهِرينَ اِنَّهُ حَميدٌ مَجيدٌ وَالاَْمْرُ
و تحياتش و بر امامان از خاندان پاكت كه براستى او ستوده و بزرگوار است و كار
الاَْعْجَبُ وَالْخَطْبُ الاَْفْظَعُ بَعْدَ جَحْدِكَ حَقَّكَ غَصْبُ الصِّديقَةِ
شگفت انگيزتر و پيش آمد، جانگدازتر پس از انكار حق تو غصب فدك حضرت صديقه
الطّاهِرَةِ الزَّهْرآءِ سَيِّدَةِ النِّسآءِ فَدَكاً وَرَدُّ شَهادَتِكَ وَشَهادَةِ
طاهره زهرا بانوى زنان بود و هم چنين رد كردن شهادت تو و شهادت
السَّيِّدَيْنِ سُلالَتِكَ وَعِتْرَةِ الْمُصْطَفى صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَقَدْ اَعْلَى اللَّهُ
دو آقاى از نژادت و عترت پيامبر مصطفى كه درود خدا بر همگيتان باد با اينكه خداى
تَعالى عَلَى الاُْمَّةِ دَرَجَتَكُمْ وَرَفَعَ مَنْزِلَتَكُمْ وَاَبانَ فَضْلَكُمْ وَشَرَّفَكُمْ
تعالى درجه و مقام شما را بر مردم والا گردانيده و منزلتتان را رفيع و فضل و شرفتان را
عَلَى الْعالَمينَ فَاَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَكُمْ تَطْهيراً قالَ اللَّهُ
بر جهانيان آشكار كرده و پليدى را از شما دور ساخته و بخوبى پاكيزه تان كرده است خداى
عَزَّوَجَلَّ اِنَّ الاِْنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزوُعاً وَاِذا مَسَّهُ
عزوجل فرموده : ((براستى انسان حريص آفريده شده چون بدى به او برسد بيتابى كند و چون
الْخَيْرُ مَنُوعاً اِلا الْمُصَلّينَ فَاسْتَثْنَى اللَّهُ تَعالى نَبِيَّهُ الْمُصْطَفى وَاَنْتَ
مالى بدستش رسد دريغ كند مگر نمازگزاران )) پس جدا كرد خداى تعالى پيامبر مصطفى و همچنين تو را
يا سَيِّدَ الاَْوْصِيآءِ مِنْ جَميعِ الْخَلْقِ فَما اَعْمَهَ مَنْ ظَلَمَكَ عَنِ الْحَقِّ
اى آقاى اوصياء از همه مردم پس چه اندازه كور است آنكس كه به تو ستم كرد از (پرداخت ) حق
ثُمَّ اَفْرَضُوكَ سَهْمَ ذَوِى الْقُرْبى مَكْراً وَاَحادُوهُ عَنْ اَهْلِهِ جَوْراً فَلَمّا
ولى از روى مكر و خدعه سهم خويشاوندان پيغمبر را براى تو مقرر داشت در صورتى كه آن را از اهلش بستم دور كردند
الَ الاَْمْرُ اِلَيْكَ اَجْرَيْتَهُمْ عَلى ما اَجْرَيا رَغْبَةً عَنْهُما بِما عِنْدَاللَّهِ لَكَ
و چون كار بدست تو افتاد به همان نحو كه آن دو درباره ات رفتار كرده بودند تو هم بخاطر اشتياقمنديت به پاداش خدا
فَاَشْبَهَتْ مِحْنَتُكَ بِهِما مِحَنَ الاَْنْبِيآءِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ عِنْدَ الْوَحْدَةِ
و بى اعتنائيت به عمل آن دو به همان نحو رفتار كردى پس شبيه شد گرفتارى تو با آن دو نفر به گرفتارى پيمبران در هنگام تنهائى
وَعَدَمِ الاَْنْصارِ وَاَشْبَهْتَ فِى الْبَياتِ عَلَى الْفِراشِ الذَّبيحَ عَلَيْهِ
و بى ياورى و شبيه گشتى در خوابيدن بر بستر (رسول خدا) به (اسمعيل ) ذبيح عليه السلام
السَّلامُ اِذْ اَجَبْتَ كَما اَجابَ وَاَطَعْتَ كَما اَطاعَ اِسْمعيلُ صابِراً
چه آنكه تو نيز مانند او پذيرفتى و اطاعت كردى چنانچه اسماعيل اطاعت كرد بردبارانه و پاداش جويانه
مُحْتَسِباً اِذْ قالَ لَهُ يا بُنَىَّ اِنّى اَرى فِى الْمَنامِ اَ نّى اَذْبَحُكَ فَانْظُرْ
در آن هنگام كه (ابراهيم ) به او گفت : ((اى پسركم من در خواب ديده ام كه تو را ذبح مى كنم پس بنگر
ماذا تَرى قالَ يا اَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنى اِنْشآءَ اللَّهُ مِنَ
تا راءى تو چيست گفت اى پدر انجام ده آنچه را ماءمور گشته اى كه مرا انشاءاللّه خواهى يافت از
الصّابِرينَ وَكَذلِكَ اَنْتَ لَمّا اَباتَكَ النَّبِىُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَاَمَرَكَ
بردباران )) و هم چنين تو هنگامى كه خواباندت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و به تو دستور داد
اَنْ تَضْجَعَ فى مَرْقَدِهِ واقياً لَهُ بِنَفْسِكَ اَسْرَعْتَ اِلى اِجابَتِهِ مُطيعاً
كه بيارمى در خوابگاهش و حفظ كنى او را، به جان خود شتافتى به اجابتش فرمانبردارانه
وَلِنَفْسِكَ عَلَى الْقَتْلِ مُوَطِّناً فَشَكَرَ اللَّهُ تَعالى طاعَتَكَ وَاَبانَ عَنْ
و خود را براى كشته شدن آماده كردى و خداى تعالى اين اطاعت تو را سپاسگزارى كرد و پرده از اين
جَميلِ فِعْلِكَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَمِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغآءَ
كار شايسته و نيكت برداشت به گفتارش جل ذكره كه فرمود: ((و از مردم كسى است كه مى فروشد جانش را براى جستن
مَرْضاتِ اللَّهِ ثُمَّ مِحْنَتُكَ يَوْمَ صِفّينَ وَقَدْ رُفِعَتِ الْمَصاحِفُ حيلَةً
رضاى خدا)) سپس گرفتارى تو در جنگ صفين در آن هنگام كه قرآن ها را از روى نيرنگ
وَمَكْراً فَاَعْرَضَ الشَّكُّ وَعُزِفَ الْحَقُّ وَاتُّبِعَ الظَّنُّ اَشْبَهَتْ مِحْنَةَ
و خدعه بر نيزه ها كردند و در نتيجه شك و ترديد پديدار شد و حق به يك سو افتاد وازگمان پيروى كردند (كه اين گرفتارى تو) شبيه بود
هروُنَ اِذْ اَمَّرَهُ مُوسى عَلى قَوْمِهِ فَتَفَرَّقُوا عَنْهُ وَهروُنُ يُنادى بِهِمْ
به گرفتارى هارون هنگامى كه موسى او را بر قوم خود امير كرد و آنها از دورش پراكنده شدند و هارون به آنها فرياد مى زد:
وَيَقُولُ يا قَوْمِ اِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَاِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونى وَاَطيعُوا
((اى مردم فريب خورده ايد شما به گوساله پرستى و همانا پروردگار شما خداى رحمان است مرا پيروى كنيد
اَمْرى قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفينَ حَتّى يَرْجِعَ اِلَيْنا مُوسى وَكَذلِكَ
و مطيع فرمان من باشيد گفتند ما هم چنان پرستش او را مى كنيم تا بازگردد بسوى ما موسى )) و همچنين
اَنْتَ لَمّا رُفِعَتِ الْمَصاحِفُ قُلْتَ يا قَوْمِ اِنَّما فُتِنْتُمْ بِها وَخُدِعْتُمْ
تو هنگامى كه قرآنها بالاى نيزه رفت فرمودى اى مردم شما به اينها فريب خورده ايد و دچار نيرنگ
فَعَصَوْكَ وَخالَفُوا عَلَيْكَ وَاسْتَدْعَوْا نَصْبَ الْحَكَمَيْنِ فَاَبَيْتَ عَلَيْهِمْ
شده ايد ولى نافرمانى و مخالفت تو را كردند و خواستند تا دو نفر حَكَم معين شود و تو از اين كار خوددارى كردى
وَتَبَرَّاءْتَ اِلَى اللَّهِ مِنْ فِعْلِهِمْ وَفَوَّضْتَهُ اِلَيْهِمْ فَلَمّا اَسْفَرَ الْحَقُّ وَسَفِهَ
و از كردار ايشان بسوى خدا بيزارى جستى و كار را به ايشان واگذاشتى و چون پرده از روى حق برداشته شد و بى رويه گى
الْمُنْكَرُ وَاعْتَرَفُوا بِالزَّلَلِ وَالْجَوْرِ عَنِ الْقَصْدِ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِهِ
منكر روشن شد و به خطاى خويش و عدول از حق اعتراف كردند پس از آن اختلاف كرده و تو
وَاَلْزَمُوكَ عَلى سَفَهِ التَّحْكيمَ الَّذى اَبَيْتَهُ وَاَحَبُّوهُ وَحَظَرْتَهُ وَاَباحُوا
را مجبور به پذيرفتن حَكميّت سفيهانه كردند آن حكميّتى كه توحاضر به پذيرفتنش نبودى وآنان مى خواستند وتوممنوعش ساخته وآنها
ذَنْبَهُمُ الَّذِى اقْتَرَفُوهُ وَاَنْتَ عَلى نَهْجِ بَصيرَةٍ وَهُدىً وَهُمْ عَلى سُنَنِ
مباح دانستند، گناهى بود كه خودشان دست زدند و تو بر طريق بينائى و هدايت بودى و ايشان بر روش
ضَلالَةٍ وَعَمىً فَما زالُوا عَلَى النِّفاقِ مُصِرّينَ وَفِى الْغَىِّ مُتَرَدِّدينَ
گمراهى و كورى پس همواره بر نفاق اصرار داشتند و در گمراهى سرگردان بودند
حَتىّ اَذاقَهُمُ اللَّهُ وَبالَ اَمْرِهِمْ فَاَماتَ بِسَيْفِكَ مَنْ عانَدَكَ فَشَقِىَ
تا بالاخره چشانيد به ايشان خداوند وبال كارشان را و مى راند بوسيله شمشيرت دشمنت را و بدبخت و نگونسار
وَهَوى وَاَحْيى بِحُجَّتِكَ مَنْ سَعَدَ فَهُدِىَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْكَ غادِيَةً
گرديد و زنده گردانيد بوسيله حجت تو هر كه سعادتمند و هدايت شد درودهاى خدا بر تو باد بامدادان
وَرآئِحَةً وَعاكِفَةً وَذاهِبَةً فَما يُحيطُ الْمادِحُ وَصْفَكَ وَلا يُحْبِطُ
و شامگاهان و در هنگام اقامت و در سفر كه شخص وصف كننده ات احاطه به وصفت نكند و شخص بدخواه
الطّاعِنُ فَضْلَكَ اَنْتَ اَحْسَنُ الْخَلْقِ عِبادَةً وَاَخْلَصُهُمْ زَهادَةً وَاَذَبُّهُمْ
و عيب جويت نتواند فضل تو را نابود گرداند تو از همه مردم در عبادت بهتر و در زهد خالص تر و در دفاع
عَنِ الدّينِ اَقَمْتَ حُدوُدَ اللَّهِ بِجُهْدِكَ وَفَلَلْتَ عَساكِرَ الْمارِقينَ
از دين سخت ترى بپاداشتى حدود خدا را به كوشش خود و شكست دادى سپاههاى بيرون رفتگان از دين
بِسَيْفِكَ تُخْمِدُ لَهَبَ الْحُروُبِ بِبَنانِكَ وَتَهْتِكُ سُتُورَ الشُّبَهِ بِبَيانِكَ
را به شمشيرت فرو نشاندى شراره جنگها را به سر انگشت تدبيرت و دريدى پرده هاى شبهه را به بيان خود
وَتَكْشِفُ لَبْسَ الْباطِلِ عَنْ صَريحِ الْحَقِّ لا تَاْخُذُكَ فِى اللَّهِ لَوْمَةُ
و كنار زدى جامه باطل را از حق خالص و صريح . نگرفت تو را درباره خدا ملامت
لائِمٍ وَفى مَدْحِ اللَّهِ تَعالى لَكَ غِنىً عَنْ مَدْحِ الْمادِحينَ وَتَقْريظِ
ملامت كننده و در مدح و ثنائى كه خداوند از تو كرده بى نيازى است از مدح ثناگويان و توصيف
الْواصِفينَ قالَ اللَّهُ تَعالى مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدوُا اللَّهَ
توصيف كنندگان خداى تعالى فرمايد: ((از مؤ منان مردانى هستند كه به پيمانى كه با خدا كرده بودند صادقانه وفا كردند
عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَما بَدَّلُوا تَبْديلاً
پس برخى از آنها تعهد خويش بسر برده و برخى از آنها به انتظار بسر برند و به هيچوجه تغيير نيافتند))
وَلَمّا رَاءَيْتَ اَنْ قَتَلْتَ النّاكِثينَ وَالْقاسِطينَ وَالْمارِقينَ وَصَدَقَكَ
و چون ديدى كه كُشته اى پيمان شكنان و متجاوزان و از دين بيرون روندگان را و راست شد
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَعْدَهُ فَاَوْفَيْتَ بِعَهْدِهِ قُلْتَ اَما انَ اَنْ
وعده رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و تو هم به عهدش وفا كردى گفتى آيا وقت آن نشده كه
تُخْضَبَ هذِهِ مِنْ هذِهِ اَمْ مَتى يُبْعَثُ اَشْقاها واثِقاً بِاَنَّكَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ
خضاب شود اين (محاسن ) ازاين (خون سر)؟ يا چه زمان برانگيخته شود بدبخترين امت ؟ چون اطمينان داشتى كه بر پايه
رَبِّكَ وَبَصيرَةٍ مِنْ اَمْرِكَ قادِمٌ عَلَى اللَّهِ مُسْتَبْشِرٌ بِبَيْعِكَ الَّذى بايَعْتَهُ
برهانى آشكار هستى از پروردگارت و بينائى دركارت و درآئى بر خدا مژده گير به سودائى كه انجام دادى آن را با او و اين است
بِهِ وَذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَنْبِيآئِكَ وَاَوْصِيآءِ
آن كاميابى بزرگ خدايا لعنت كن كشندگان پيمبران و اوصياء
اَنْبِيآئِكَ بِجَميعِ لَعَناتِكَ وَاَصْلِهِمْ حَرَّ نارِكَ وَالْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِيَّكَ
پيمبرانت را به همه لعنتهايت و جايشان ده در آتش سوزانت و لعنت كن هر كه حق ولى تو را
حَقَّهُ وَاَ نْكَرَ عَهْدَهُ وَجَحَدَهُ بَعْدَ الْيَقينِ وَالاِْقْرارِ بِالْوِلايَةِ لَهُ يَوْمَ
غصب كرد و پيمانش را انكار كرد و پس از يقين و اقرار به ولايتش در روزى
اَكْمَلْتَ لَهُ الدّينَ اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَمَنْ ظَلَمَهُ
كه دين را برايش كامل كردى منكر او گرديد خدايا لعنت كن كُشندگان امير مؤ منان و هر كه به او ستم كرده
وَاَشْياعَهُمْ وَاَنْصارَهُم اَللّهُمَّ الْعَنْ ظالِمى الْحُسَيْنِ وَقاتِليهِ
و پيروانشان و يارانشان را خدايا لعنت كن ستمگران حسين عليه السلام و كشندگانش
وَالْمُتابِعينَ عَدُوَّهُ وَناصِريهِ وَالرّاضينَ بِقَتْلِهِ وَخاذِليهِ لَعْناً وَبيلاً
و پيروان و ياوران دشمنش را و هم آنانكه راضى به كشتنش بودند و دست از ياريش كشيدند لعنتى و بال آور
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ وَمانِعيهِمْ حُقُوقَهُمْ اَللّهُمَّ
خدايا لعنت كن نخستين ستمكارى را كه به آل محمد ستم كرد و از حقوقشان ممانعت كرد خدايا
خُصَّ اَوَّلَ ظالِمٍ وَغاصِبٍ لاَِّلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ وَكُلَّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ
مخصوص گردان نخستين ستمكار و غاصب آل محمد را به لعنت و هم چنين هر پيروى را از آنچه بدعت گذارد
اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ وَعَلى عَلِىٍّ
تا روز قيامت خدايا درود فرست بر محمد خاتم پيمبران و بر على
سَيِّدِ الْوَصِيّينَ وَآلِهِ الطّاهِرينَ وَاجْعَلْنا بِهِمْ مُتَمَسِّكينَ وَبِوِلايَتِهِمْ
آقاى اوصياء و آل پاكشان و قرار ده ما را از متمسكين ايشان و از كاميابان به ولايتشان
مِنَ الْفآئِزينَ الاَّْمِنينَ الَّذينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ
و ايمنانى كه ترسى بر آنها نيست و بيم و اندوهى ندارند
مؤ لّف گويد كه ما در كتاب هديّة الزّائرين اشاره كرديم به سند اين زيارت و آنكه اين زيارت را در هر روز از نزديك و دور مى شود خواند و اين فايده جليله اى است كه البتّه راغبين در عبادت و شائقين زيارت حضرت شاه ولايت عليه السلام آن را غنيمت خواهند شمرد .
سيّم : زيارتى است كه در اقبال از حضرت صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود هرگاه در روز عيد غدير نزد قبر شريف حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام باشى نزديك قبر شريف آن حضرت برو و بعد از نماز و دعا و اگر در شهرهاى ديگر باشى اشاره كن به جانب آن حضرت بعد از نماز و بخوان این زیارت را :
اَللّهُمَّ صَلِّ
خدايا درود فرست
عَلى وَلِيِّكَ وَاَخى نَبِيِّكَ وَوَزيرِهِ وَحَبيبِهِ وَخَليلِهِ وَمَوْضِعِ سِرِّهِ
بر ولى خود و برادر پيامبرت و وزير او و حبيب و خليلش و معدن اسرارش
وَخِيَرَتِهِ مِنْ اُسْرَتِهِ وَوَصِيِّهِ وَصَفْوَتِهِ وَخالِصَتِهِ وَاَمينِهِ وَوَلِيِّهِ
و برگزيده از فاميلش و وصى و زبده و خالصش و امانتدار و دوستش
وَاَشْرَفِ عِتْرَتِهِ الَّذينَآمَنُوا بِهِ وَاَبى ذُرِّيَّتِهِ وَبابِ حِكْمَتِهِ وَالنّاطِقِ
و شريفترين خاندانش كه به او ايمان آورد و پدر فرزندانش و درگاه حكمتش و گوياى
بِحُجَّتِهِ وَالدّاعى اِلى شَريعَتِهِ وَالْماضى عَلى سُنَّتِهِ وَخَليفَتِهِ عَلى
به حجتش و دعوت كننده بسوى شريعتش و رونده بر طريقه اش و جانشين بر
اُمَّتِهِ سَيِّدِ الْمُسْلِمينَ وَاَميرِالْمُؤْمِنينَ وَقاَّئِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ اَفْضَلَ
امتش آقاى مسلمانان و امير مؤ منان و پيشواى سفيد رويان (بر او درود فرست ) بهترين
ما صَلَّيْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ وَاَصْفِياَّئِكَ وَاَوْصِياَّءِ اَنْبِياَّئِكَ اَللّهُمَّ
درودى كه بفرستى بر يكى از خلق خود و برگزيدگانت و اوصياء پيمبرانت خدايا
اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنْ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ما حُمِّلَ وَرَعى
من گواهى دهم كه براستى او از طرف پيامبرت صلى اللّه عليه و آله برساند آنچه را برعهده داشت و مراقبت كرد
مَا اسْتُحْفِظَ وَحَفِظَ مَا اسْتُودِعَ وَحَلَّلَ حَلالَكَ وَحَرَّمَ حَرامَكَ وَاَقامَ
آنچه را مسئول حفظش بود و نگهدارى كرد آنچه بدو سپرده شده بود و حلال شمرد حلال تو را و حرام دانست حرام تو را و بپا داشت
اَحْكامَكَ وَدَعا اِلى سَبيلِكَ وَوالا اَوْلِياَّئَكَ وَعادى اَعْداَّئَكَ وَ جاهَدَ
احكام تو را و دعوت كرد بطريقه تو و دوست داشت دوستان تو را و دشمن داشت دشمنانت را و پيكار كرد
النّاكِثينَ عَنْ سَبيلِكَ وَالْقاسِطينَ وَالْمارِقينَ عَنْ اَمْرِكَ صابِراً
با پيمان شكنان و زورگويان و آنانكه از تحت فرمان تو خارج شدند بردبارانه
مُحْتَسِباً مُقْبِلاً غَيْرَ مُدْبِرٍ لا تَاْخُذُهُ فِى اللَّهِ لَوْمَةُ لاَّئِمٍ حَتّى بَلَغَ فى
و پاداش جويانه و رو آور بدان نه رو گردان و بى پرواى در راه خدا از ملامت ملامت كنندگان تا بدانجا كه بسر حد
ذلِكَ الرِّضا وَسَلَّمَ اِلَيْكَ الْقَضاَّءَ وَعَبَدَكَ مُخْلِصاً وَنَصَحَ لَكَ مُجْتَهِداً
خوشنودى تو رسيد و تسليم قضاى تو گشت و مخلصانه تو را عبادت كرد و از روى جديت براى تو خيرانديشى نمود
حَتّى اَتيهُ الْيَقينُ فَقَبَضْتَهُ اِلَيْكَ شَهيداً سَعيداً وَلِيّاً تَقِيّاً رَضِيّاً زَكِيّاً
تا مرگش فرا رسيد و قبض روحش را فرمودى در حالى كه شهيد و سعادتمند و دوست تو و پرهيزكار و پسنديده و پاكيزه
هادِياً مَهْدِيّاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَعَلَيْهِ اَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَلى
و راهنما و راه يافته بود خدايا درود فرست بر محمد و بر او بهترين درودى را كه فرستادى بر
اَحَدٍ مِنْ اَنْبِياَّئِكَ وَاَصْفِياَّئِكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ
يكى از پيمبران و برگزيدگانت اى پروردگار جهانيان
مؤ لّف گويد كه سيّد در مصباح الزّائر براى اين روز شريف زيارتى ديگر نقل كرده كه اختصاصش به اين روز معلوم نمى شود و آن مُركّب از دو زيارتست كه علامه مجلسى آن را زيارت دوّم و سيّم تحفه قرار داده .
زيارت على عليه السلام در روز ولادت پيامبر صلى الله عليه و آله
دوّم: از زيارات مخصوصه زيارت روز مولود حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله است شيخ مفيد و شهيد و سيّد بن طاوس روايت كرده اند كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام زيارت كرد حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام را در هفدهم ربيع الا ول به اين زيارت و تعليم فرمود آن را به ثقه جليل القدر محمّد بن مسلم ثقفى رضى الله عنه و فرمود به او كه چون بيائى به مشهد اميرالمؤ منين عليه السلام پس غسل زيارت كن و بپوش پاكيزه ترين جامه هاى خود را و به بوى خوش خود را معطّر نما و برو به آرامى و وقار پس چون برسى به باب السَّلام يعنى بردر حرم مطهر روبه قبله بايست و سى مرتبه اللّهُ اَكْبَرُ بگو و بگو:
اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى خِيَرَةِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَى الْبَشيرِ
سلام بر رسول خدا سلام به برگزيده خدا سلام بر نويد ده و
النَّذيرِ السِّراجِ الْمُنيرِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَى الطُّهْرِ
بيم ده و آن چراغ تابناك و رحمت خدا و بركاتش بر او باد سلام بر پاك
الطّاهِرِ اَلسَّلامُ عَلَى الْعَلَمِ الزّاهِرِ اَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْصُورِ الْمُؤَيَّدِ
و پاكيزه سلام بر پرچم رخشان سلام بر آنكه نصرت و تاءييد شد
اَلسَّلامُ عَلى اَبِى الْقاسِمِ مُحَمَّدٍ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى
سلام بر ابى القاسم محمد و رحمت خدا و بركاتش سلام بر
اَنْبِياَّءِ اللَّهِ الْمُرْسَلينَ وَعِبادِاللَّهِ الصّالِحينَ اَلسَّلامُ عَلى مَلاَّئِكَةِ اللَّهِ
پيمبران مرسلين خدا و بندگان شايسته اش سلام بر آن فرشتگان خدا كه
الْحاَّفّينَ بِهذَا الْحَرَمِ وَبِهذَا الضَّريحِ الّلاَّئِذينَ بِهِ
گرداگرد اين حرم و ضريح اند و پناهنده به آنند
پس به نزديك قبر برو و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ياوَصِىَّ الاَْوْصِياَّءِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عِمادَ الاَْتْقِياَّءِ
سلام بر تو اى وصى اوصياء سلام بر تو اى تكيه گاه پرهيزكاران
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ الاَْوْلِياَّءِاَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الشُّهَداَّءِ
سلام بر تو اى ولى اولياء سلام بر تو اى آقاى شهيدان
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا آيَةَ اللَّهِ الْعُظْمى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خامِسَ اَهْلِ
سلام بر تو اى آيت بس بزرگ خدا سلام بر تو اى پنجمين اهل
الْعَباَّءِاَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا قاَّئِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ الاَْتْقِياَّءِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
عباء سلام بر تو اى پيشواى سفيد رويان با تقوى سلام بر تو اى
عِصْمَةَ الاَْوْلِياَّءِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا زَيْنَ الْمُوَحِّدينَ النُّجَباَّءِ اَلسَّلامُ
نگهدار اولياء سلام بر تو اى زيور يكتا پرستان برگزيده سلام بر
عَلَيْكَ يا خالِصَ الاَْخِلاَّّءِ اَلسَّلا مُ عَلَيْكَ ي ا و الِدَ الاَْئِمَّةِ الاُْمَن اَّءِ
تو اى خالص دوستان صميمى حق سلام بر تو اى پدر امامان امانتدار
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْحَوْضِ وَحامِلَ اللِّواَّءِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
سلام بر تو اى صاحب حوض و پرچمدار (در روز جزا) سلام بر تو اى
قَسيمَ الْجَنَّةِ وَلَظى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَكَّةُ وَمِنى
قسمت كننده بهشت و دوزخ سلام بر تو اى كه شرافت يافت بدو مكه و منى
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَحْرَ الْعُلُومِ وَكَنَفَ الْفُقَراَّءِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ وُلِدَ
سلام بر تو اى درياى علوم و پناه بينوايان سلام بر تو اى كه بدنيا آمدى
فِى الْكَعْبَةِ وَزُوِّجَ فِى السَّماَّءِ بِسَيِّدَةِ النِّساَّءِ وَكانَ شُهُودُهَا
در خانه كعبه و به همسرى بانوى زنان درآمدى در آسمان و گواهان عقد ازدواج
الْمَلاَّئِكَةَُ الاَْصْفِي اَّءَُ اَلسَّلا مُ عَلَيْكَ ي ا مِصْب احَ الضِّي اَّءِ اَلسَّلا مُ عَلَيْكَ
تو فرشتگان برگزيده بود سلام بر تو اى چراغ روشن سلام بر تو
يا مَنْ خَصَّهُ النَّبِىُّ بِجَزيلِ الْحِباَّءِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ باتَ عَلى
اى كسى كه مخصوصش داشت پيامبر به عطاى شايان ويژه سلام بر تو اى كه خفتى بر
فِراشِ خاتَِمِ الاَْنْبِياَّءِ وَوَقاهُ بِنَفْسِهِ شَرَّ الاَْعْداءِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ
بستر خاتم پيمبران و محافظتش كردى بجان خودت از شر دشمنان سلام بر تو اى كه
رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ فَسامى شَمْعُونَ الصَّفا اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ اَنْجَى
بازگشت براى او خورشيد و بدين جهت همطراز گشتى با شمعون صفا سلام بر تو اى كه
اللَّهُ سَفينَةَ نُوحٍ بِاسْمِهِ وَاسْمِ اَخيهِ حَيْثُ اِلْتَطَمَ الْماَّءُ حَوْلَها وَطَمى
خداوند بوسيله نام او و نام برادرش نجات داد كشتى نوح را در آن هنگام كه امواج آب گرد آنها را فراگرفت و مى خروشيد
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ تابَ اللَّهُ بِهِ وَبِاَخيهِ عَلى آدَمَ اِذْ غَوى اَلسَّلامُ
سلام بر تو اى كسى كه بوسيله او و برادرش خدا توبه آدم را پذيرفت در آن هنگام كه راه گم كرد سلام
عَلَيْكَ يا فُلْكَ النَّجاةِ الَّذى مَنْ رَكِبَهُ نَجى وَمَنْ تَاَخَّرَ عَنْهُ هَوى
بر تو اى كشتى نجاتى كه هر كه بر آن سوار شد نجات يافت و هر كه از آن كناره گرفت به هلاكت افتاد
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ خاطَبَ الثُّعْبانَ وَذِئْبَ الْفَلا اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
سلام بر تو اى كسى كه سخن گفت با اژدها و گرگ بيابان سلام بر تو اى
اَميرَالْمُؤْمِنينَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ عَلى
امير مؤ منان و رحمت خدا و بركاتش سلام بر تو اى حجت خدا بر
مَنْ كَفَرَ وَاَنابَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ ذَوِى الاَْلْبابِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
آن كس كه كفر ورزيد و بازگشت سلام بر تو اى پيشواى صاحبان خرد سلام بر تو اى
مَعْدِنَ الْحِكْمَةِ وَفَصْلَ الْخِطابِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ
كان حكمت و جدائى بخش حق و باطل سلام بر تو اى كه نزد او است علم
الْكِتابِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ميزانَ يَوْمِ الْحِسابِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
كتاب (قرآن ) سلام بر تو اى ميزان در روز حساب سلام بر تو اى
فاصِلَ الْحُكْمِ النّاطِقَ بِالصَّوابِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُتَصَدِّقُ
يكسره كننده داورى و گوياى بصدق و صواب سلام بر تو اى صدقه دهنده
بِالْخاتَمِ فِى الْمِحْرابِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ الْقِتالَ
انگشتر در محراب سلام بر تو اى كه كفايت كرد خدا از مؤ منان پيكار را
بِهِ يَوْمَ الاَْحْزابِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ اَخْلَصَ لِلَّهِ الْوَحْدانِيَّةَ وَاَنابَ
بوسيله او در جنگ احزاب سلام بر تو اى كسى كه از روى اخلاص خدا را به يگانگى شناخت و بسويش بازگشت
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا قاتِلَ خَيْبَرَ وَقالِعَ الْبابِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ دَعاهُ
سلام بر تو اى كشنده (كفار) خيبر و كَننده (آن ) دَر سلام بر تو اى كه خواندش
خَيْرُ الاَْنامِ لِلْمَبيتِ عَلى فِراشِهِ فَاَسْلَمَ نَفْسَهُ لِلْمَنِيَّةِ وَاَجابَ اَلسَّلامُ
بهترين مردمان براى خوابيدن در بسترش و او جان خود را به كف گرفت و به او پاسخ مثبت داد سلام
عَلَيْكَ يا مَنْ لَهُ طُوبى وَحُسْنُ مَاءبٍ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ
بر تو اى كه براى او است ((طوبى )) (خوشى ) و سرانجام نيك و رحمت خدا و بركاتش سلام
عَلَيْكَ يا وَلِىَّ عِصْمَةِ الدّينِ وَيا سَيِّدَ السّاداتِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
بر تو اى سرپرست نگهدارى دين و اى آقاى آقايان سلام بر تو اى
صاحِبَ الْمُعْجِزاتِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ نَزَلَتْ فى فَضْلِهِ سُورَةُ
صاحب معجزات سلام بر تو اى كه نازل گشت در فضيلتش سوره
الْعادِياتِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ كُتِبَ اسْمُهُ فِى السَّماَّءِ عَلَى
((العاديات )) سلام بر تو اى كه نوشته شده نامش در آسمان بر
السُّرادِقاتِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُظْهِرَ الْعَجاَّئِبِ وَالاَّْياتِ اَلسَّلامُ
سراپرده ها سلام بر تو اى آشكار كننده شگفتيها و آيات سلام
عَلَيْكَ يا اَميرَ الْغَزَواتِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُخْبِراً بِما غَبَرَو بِما هُوَ اتٍ
بر تو اى امير در غزوات سلام بر تو اى خبردهنده از گذشته و از آنچه پس از اين آيد
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُخاطِبَ ذِئْبِ الْفَلَواتِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خاتِمَ
سلام بر تو اى خطاب كننده گرگ بيابان سلام بر تو اى مهركننده
الْحَصى وَمُبَيِّنَ الْمُشْكِلاتِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنْ عَجِبَتْ مِنْ
سنگريزه و بيان كننده مسائل مشكله سلام بر تو اى كه بشگفت آمدند از
حَمَلاتِهِ فِى الْوَغا مَلاَّئِكَةُ السَّم و اتِ اَلسَّلا مُ عَلَيْكَ ي ا مَنْ ن اجَى
حمله هايش در ميدان جنگ فرشتگان آسمانها سلام بر تو اى كه راز گفت
الرَّسُولَ فَقَدَّمَ بَيْنَ يَدَىْ نَجْويهُ الصَّدَقاتِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا والِدَ
با رسول خدا و پيش از راز گفتنش صدقه ها داد سلام بر تو اى پدر
الاَْئِمَّةِ الْبَرَرَةِ السّاداتِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ السَّلامُ عَلَيْكَ يا تالِىَ
امامان نيكو و سروران و رحمت خدا و بركاتش سلام بر تو اى تالى مرتبه
الْمَبْعُوثِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ عِلْمِ خَيْرِ مَوْرُوثٍ وَرَحْمَةُ اللَّهِ
مبعوث به نبوت سلام بر تو اى وارث دانش بهترين ارث گذار و رحمت خدا
وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ
و بركاتش سلام بر تو اى آقاى اوصياء سلام بر تو اى پيشواى
الْمُتَّقينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا غِياثَ الْمَكْرُوبينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
پرهيزكاران سلام بر تو اى فريادرس گرفتاران سلام بر تو اى
عِصْمَةَ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُظْهِرَ الْبَراهينِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
نگهدار مؤ منان سلام بر تو اى آشكار كننده براهين سلام بر تو اى
طه وَيسَّ اَلسَّلا مُ عَلَيْكَ ي ا حَبْلَ اللَّهِ الْمَتينَِ اَلسَّلا مُ عَلَيْكَ ي ا مَنْ
طه و ياسين سلام بر تو اى ريسمان محكم خدا سلام بر تو اى كسى كه
تَصَدَّقَ فى صَلوتِهِ بِخاتَمِهِ عَلَى الْمِسْكينِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا قالِعَ
صدقه داد در نماز انگشتر خود را بر مسكين سلام بر تو اى كننده
الصَّخْرَةِ عَنْ فَمِ الْقَليبِ وَمُظْهِرَ الْماَّءِ الْمَعينِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ
سنگ از در چاه و بيرون آورنده آب گوارا سلام بر تو اى ديده
اللَّهِ النّاظِرَةِ وَيَدَهُ الْباسِطَةَ وَلِسانَهُ الْمُعَبِّرَعَنْهُ فى بَرِيَّتِهِ اَجْمَعينَ
بيناى حق و دست بازش و زبان تفسير كننده او در ميان همه خلق
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ عِلْمِ النَّبِيّينَ وَمَسْتَوْدَعَ عِلْمِ الاَْوَّلينَ
سلام بر تو اى وارث علم پيمبران و گنجينه علم اولين
وَالاْخِرينَ وَصاحِبَ لِواَّءِ الْحَمْدِ وَساقِىَ اَوْلِياَّئِهِ مِنْ حَوْضِ خاتَمِ
و آخرين و صاحب پرچم حمد و ساقى دوستان خدا از حوض خاتم
النَّبِيّي نَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا يَعْسُوبَ الدّي نِ وَقائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلي نَ
پيمبران سلام بر تو اى پادشاه دين و پيشواى سفيدرويان
وَوالِدَ الاَْئِمَّةِ الْمَرْضِيّي نَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ
و پدر امامان پسنديده (حق ) و رحمت خدا و بركاتش سلام بر نام
الرَّضِىِّ وَوَجْهِهِ الْمُضيئِ وَجَنْبِهِ الْقَوِىِّ وَصِراطِهِ السَّوِىِّ اَلسَّلامُ
پسنديده خدا و جلوه نورانى و طرف نيرومند و راه راست او سلام
عَلَى الاِْمامِ التَّقِىِّ الْمُخْلِصِ الصَّفِىِّ اَلسَّلامُ عَلَى الْكَوْكَبِ الدُّرِّىِّ
بر امام با تقواى مخلص برگزيده سلام بر اختر رخشان
اَلسَّلامُ عَلَى الاِْمامِ اَبِى الْحَسَنِ عَلِي وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ
سلام بر امام حضرت ابوالحسن على عليه السلام و رحمت خدا و بركاتش سلام
عَلى اَئِمَّةِ الْهُدى وَمَصابيحِ الدُّجى وَاَعْلامِ التُّقى وَمَنارِ الْهُدى
بر پيشوايان راهنما و چراغهاى شب تار و نشانه هاى پرهيزكارى و مشعلهاى هدايت
وَذَوِى النُّهى وَكَهْفِ الْوَرى وَالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَالْحُجَّةِ عَلى اَهْلِ
و صاحبان خرد و پناه مردم و ريسمان محكم خدا و حجت (او) بر اهل
الدُّنْيا وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى نُورِ الاَْنْوارِ وَحُجَّةِ الْجَبّارِ
دنيا و رحمت خدا و بركاتش سلام بر نور انوار و حجت پروردگار جبار
وَوالِدِ الاَْئِمَّةِ الاَْطْهارِ وَقَسيمِ الْجَنَّةِ وَالنّارِ الْمُخْبِرِ عَنِ الاْ ثارِ
و پدر امامان اطهار و قسمت كننده بهشت و دوزخ و خبر دهنده آثار
الْمُدَمِّرِ عَلَى الْكُفّارِ مُسْتَنْقِذِ الشّيعَةِ الْمُخْلِصينَ مِنْ عَظيمِ الاَْوْزارِ
فروريزنده (هلاكت ) بر سر كفار نجات بخش شيعيان با اخلاص از گناهان سنگين بار
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَخْصُوصِ بِالطّاهِرَةِ التَّقِيَّةِ ابْنَةِ الْمُخْتارِ الْمَوْلُودِ فِى
سلام بر آنكس كه مخصوص گشت به (همسرى ) طاهره (آن بانوى ) با تقوا دخت پيامبر مختار و آن آقائى كه
الْبَيْتِ ذِى الاَْسْتارِ الْمُزَوَّجِ فِى السَّماَّءِ بِالْبَرَّةِ الطّاهِرَةِ الرَّضِيَّةِ
متولد شد در خانه پرده دار (كعبه ) آن كه تزويج شد در آسمان به بانوى نيكوكار پاكيزه پسنديده
الْمَرْضِيَّةِ والِدَةِ الاَْئِمَّةِ الاَْطْهارِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَى
مرضيه مادر امامان پاك و رحمت خدا و بركاتش سلام بر
النَّبَاءِ الْعَظيمِ الَّذى هُمْ فيهِ مُخْتَلِفُونَ وَعَلَيْهِ يُعْرَضُونَ وَعَنْهُ يُسْئَلُونَ
آن خبر بس بزرگى كه درباره اش اختلاف كردند و مردم بر او عرضه شوند و از او بازخواست شوند
اَلسَّلامُ عَلى نُورِ اللَّهِ الاَْنْوَرِ وَضِياَّئِهِ الاَْزْهَرِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
سلام بر روشنترين نور و درخشنده ترين پرتوش و رحمت خدا و بركاتش
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ اللَّهِ وَحُجَّتَهُ وَخالِصَةَ اللَّهِ وَخاَّصَّتَهُ اَشْهَدُ اَنَّكَ
سلام بر تو اى ولى خدا و حجتش و بنده خالص خدا و ويژه اش گواهى دهم كه تو
ياوَلِىَّاللَّهِ وَحُجَّتَهُ لَقَدْ جاهَدْتَ فى سَبيلِاللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَاتَّبَعْتَ مِنْهاجَ
اى ولى خدا و حجت او بخوبى در راه خدا جهاد كردى آنطور كه شايد و پيروى كردى از طريقه
رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ وَحَرَّمْتَ حَرامَ اللَّهِ
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و حلال شمردى حلال خدا را و حرام دانستى حرام خدا را
وَشَرَعْتَ اَحْكامَهُ وَاَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَيْتَ الزَّكوةَ وَاَمَرْتَ
و مقرر داشتى احكامش را و بپاداشتى نماز را و بدادى زكات را و امر كردى
بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَجاهَدْتَ فى سَبيلِ اللَّهِ صابِراً
به معروف و نهى كردى از منكر و جهاد كردى در راه خدا بردبارانه
ناصِحاً مُجْتَهِداً مُحْتَسِباً عِنْدَ اللَّهِ عَظيمَ الاَْجْرِ حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ
و خيرخواهانه و كوشا و پاداش جويانه در نزد خدا پاداش بزرگ را تا آنكه مرگت فرا رسيد
فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ دَفَعَكَ عَنْ حَقِّكَ وَاَزالَكَ عَنْ مَقامِكَ وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ
پس لعنت كند خدا كسى كه تو را از حقت ممنوع كرد و از مقامت بركنار كرد و لعنت كند خدا كسى را كه اين
ذلِكَ فَرَضِىَ بِهِ اُشْهِدُ اللَّهَ وَمَلاَّئِكَتَهُ وَاَنْبِي اَّئَهُ وَرُسُلَهُ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ
جريان را شنيد و بدان خوشنود گشت گواه گيرم خدا و فرشتگان و پيمبران و رسولانش را كه من دوستم با آنكس كه
والاكَ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداكَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
تو را دوست دارد و دشمنم با آنكس كه تو را دشمن دارد سلام بر تو و رحمت خدا و بركاتش
پس خود را به قبر بچسبان و قبر را ببوس و بگو:
اَشْهَدُ اَ نَّكَ تَسْمَعُ كَلامى وَتَشْهَدُ
گواهى دهم كه تو مى شنوى كلامم را و مى بينى
مَقامى وَاَشْهَدُ لَكَ يا وَلِىَّ اللَّهِ بِالْبَلاغِ وَالاَْداَّءِ يا مَوْلاىَ يا حُجَّةَ اللَّهِ
جايم را وگواهى دهم درباره ات اى ولى خداكه (وظيفه ات را انجام دادى و) رساندى و پرداختى اى مولاى من اى حجت خدا
يا اَمينَ اللَّهِ يا وَلِىَّ اللَّهِ اِنَّ بَيْنى وَبَيْنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ذُنُوباً قَدْ اَثْقَلَتْ
اى امانتدار خدا اى ولى خدا براستى ميان من و ميان خداى عزوجل گناهانى است كه پشتم را
ظَهْرى وَمَنَعَتْنى مِنَ الرُّقادِ وَذِكْرُها يُقَلْقِلُ اَحْشاَّئى وَقَدْ هَرَبْتُ اِلَى
سنگين كرده و خوابم را گرفته و يادآوريش اعضاء درونيم را بلرزه درآورد و من بسوى
اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَاِلَيْكَ فَبِحَقِّ مِنَ ائْتَمَنَكَ عَلى سِرِّهِ وَاسْتَرْعاكَ اَمْرَ
خداى عزوجل و بسوى تو گريخته ام پس بحق آنكس كه تو را امين بر راز خود كرده و سرپرستى كار
خَلْقِهِ وَقَرَنَ طاعَتَكَبِطاعَتِهِ وَمُوالاتَكَ بِمُوالاتِهِ كُنْ لى اِلَى اللَّهِ
خلقش را به تو واگذارده و طاعت تو را به طاعت خويش مقرون ساخته و دوستى تو را بدوستى خودش پيوسته
شَفيعاً وَمِنَ النّارِ مُجيراً وَعَلَى الدَّهْرِ ظَهيراً
تو شفيع من باش در درگاه خدا و پناهم از دوزخ و پشت و پناهم در پيش آمد روزگار
پس باز خود را به قبر بچسبان و قبر را ببوس و بگو:
يا وَلِىَّ اللَّهِ يا حُجَّةَ اللَّهِ يا بابَ حِطَّةِ اللَّهِ وَلِيُّكَ وَزائِرُكَ
اى ولى خدا اى حجت خدا اى باب حطه خدا دوستت و زائرت
وَاللاّئِذُ بِقَبْرِكَ وَالنّازِلُ بِفِناَّئِكَ وَالْمُنيخُ رَحْلَهُ فى جِوارِكَ يَسْئَلُكَ
و پناهنده به قبرت و فرود آينده بدرگاهت و بارانداز در جوارت از تو درخواست مى كند
اَنْ تَشْفَعَ لَهُ اِلَى اللَّهِ فى قَضاَّءِ حاجَتِهِ وَنُجْحِ طَلِبَتِهِ فِى الدُّنْيا
كه شفاعت كنى برايش به درگاه خدا در برآمدن حاجتش و رسيدن به خواسته اش در دنيا
وَالاْخِرَةِ فَاِنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ الْجاهَ الْعَظيمَ وَالشَّفاعَةَ الْمَقْبُولَةَ فَاجْعَلْنى
و آخرت كه براستى براى تو در پيش خدا جاه و منزلتى بزرگ و شفاعتى پذيرفته است پس اى
يا مَوْلاىَ مِنْ هَمِّكَ وَاَدْخِلْنى فى حِزْبِكَ وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى
مولاى من مرا مورد توجه خود ساز و در زمره حزب خودت داخل گردان و سلام بر تو و بر
ضَجيعَيْكَ آدَمَ وَنُوحٍ وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلى وَلَدَيْكَ الْحَسَنِ
دو آرميده در كنارت آدم و نوح و سلام بر تو و بر دو فرزندت حسن
وَالْحُسَيْنِ وَعَلَى الاَْئِمَّةِ الطّاهِرينَ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
و حسين و بر امامان پاك از نژادت و رحمت خدا و بركاتش
آنگاه شش ركعت نماز زيارت بكن دو ركعت براى حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام و دو ركعت براى جناب آدم عليه السلام و دو ركعت براى جناب نوح عليه السلام و بسيار بخوان خداى تعالى را كه به اجابت خواهد رسيد انشاءالله تعالى .
مؤ لّف گويد كه صاحب مزار كبير گفته كه اين زيارت را در هفدهم ربيع الاوّل در نزد طلوع آفتاب بايد به عمل آورد و علامه مجلسى ره فرموده كه اين زيارت بهترين زيارات است و به سندهاى معتبر در كتب معتبره مذكور است و ظاهر بعضى از روايات آن است كه خصوصيّت به اين روز ندارد و در هر وقت كه اين زيارت را به عمل آورند خوب است.