هنگامی که مسلسل به غشغشه افتاد
مرگ برابرِ من نشسته بود
ــ آن سوی میزِ کنکاشِ «چه باید کرد و چگونه» ــ
و نمونههای چاپخانه را اصلاح میکرد.
از خاطرم گذشت که: «چرا برنمیخیزد پس؟
مگر نه قرار است
که خون بیاید و
چرخِ چاپ را
بگرداند؟
۱۳۶۰
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو