متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
92 خطبهاى از آن حضرت ( ع )
اما بعد . اى مردم ، من چشمان فتنه را بركندم و جز من كسى را دل اين كار نبود . و اين در زمانى بود كه آشوب آن ، جهان را تيره و تار كرده بود و گزند آن همه را رسيده
[ 207 ]
بود . اكنون ، پيش از آنكه مرا نيابيد ، هر چه خواهيد از من بپرسيد . سوگند به آنكه جان من در قبضه قدرت اوست ، از هر واقعهاى كه از اين زمان تا روز قيامت اتفاق مىافتد ،
اگر از من بپرسيد شما را پاسخ خواهم داد و نيز از آن گروه كه صد كس را هدايت كنند و صد كس را گمراه ، خبر مىدهم . و مىگويم كه دعوت كننده آنها كيست و پيشروشان كيست و رهبرشان كدام است . و مىگويم كه اشتران خود را به كجا مىخوابانند و در كجا بار مىگشايند و كدام يك از آنان كشته مىشود و كدام يك خود مىميرد . اگر من در ميان شما نباشم و دشواريها و حوادث ناگوار بر شما فرود آيد ،
بسيارى از پرسندگان سر در جيب حيرت فرو كنند و بسيارى از پاسخدهندگان از پاسخ عاجز آيند . و اين به هنگامى است كه جنگها در ميان شما به دراز كشد و لهيب آن افروخته گردد و جهان بر شما تنگ شود ، روزهاى بلا و مصيبتتان به دراز كشد . تا آنگاه ، كه خدا آن گروه از نيكوكاران را ، كه در ميان شما باقى ماندهاند ، پيروزى دهد .
هنگامى كه فتنهها روى درآمدن دارند ، حق و باطل به هم آميخته شود و ، چون بازگردند ، حقيقت آشكار شود . به هنگام روىآوردن ، ناشناختهاند و چون بازگردند ،
شناخته آيند . فتنهها چون بادها در گردشاند . به شهرى مىرسند و از شهرى مىگذرند .
آگاه باشيد ، كه ترسناكترين فتنهها ، فتنه بنى اميه است كه مىترسم گرفتار آن گرديد . فتنه بنى اميه فتنهاى است كور و تاريك . فرمانرواييش همه را در برگيرد ولى گزندش گروهى خاص را رسد . هركس آن فتنه را ببينند گزندش به او رسد و آنكه نبيندش از گزندش بركنار ماند . به خدا سوگند پس از من بنى اميه را فرمانروايانى نابكار خواهيد يافت . چون ماده شترى پير و بدخو كه به هنگام دوشيدن به دهان گاز گيرد و دستها بر زمين كوبد و لگد اندازد و نگذارد كسى شيرش را بدوشد .
بنى اميه در ميان شما همواره چنين باشند ، و در ميان شما باقى نگذارند ، مگر كسى كه به حالشان سودمند بود يا دست كم زيانى از او نزايد . بلا و فتنه اين قوم در ميان شما بر دوام بود تا انتقام گرفتن شما از يكى از ايشان چونان انتقام گرفتن بردهاى از صاحبش شود ، يا تابعى از متبوعش .
فتنه و فساد بنى اميه را ، كه به سراغ شما مىآيد ، چهرهاى است زشت و هول انگيز ، شيوه كارش به شيوه زمان جاهليت ماند . نه نور هدايتى در آن پديدار
[ 209 ]
است و نه نشانهاى از راه حق در آن ديده شود و ما اهل بيت از گناه آن فتنهها بدوريم و نتوانيم از دعوت كنندگان باشيم . سرانجام ، خداوند آن فتنهها را از شما دور گرداند ،
چون دور كردن پوست از تن حيوان ، به دست كسى كه بنى اميه را به خوارى و مذلت افكند و بقهر از تخت فرمانروايى به زير كشد و شرنگ مرگ به جانشان ريزد و جز به زبان شمشير با آنان سخن نگويد و جز پلاس خوف بر آنان نپوشاند . در اين حال ،
قريش دوست دارد كه دنيا را و ، هر چه در آن هست ، بدهد و يك بار مرا ببيند ،
هر چند ، زمانى كوتاه بود ، تا آنچه را امروز برخى از آن را از ايشان مىطلبم و نمىدهند ، همهاش را يكباره به من تسليم كنند .