متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 565 ]
9 از سخنان آن حضرت است
وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا وَ مَعَ هَذَيْنِ اَلْأَمْرَيْنِ اَلْفَشَلُ وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّى نُوقِعَ وَ لاَ نُسِيلُ حَتَّى نُمْطِرَ المفشل : ترس و ناتوانى ، در اين جا منظور طلحه و زبير و پيروان آنهاست و اين كلام براى نكوهش طلحه و زبير است . « [ طلحه و زبير و ياورانشان ] براى ترسانيدن من مانند ابر غريدند و براى برخورد جرقّهاى ايجاد كردند و با اين حال شكست خوردند ولى ما تا كارى را نكنيم كسى را نمىترسانيم و تا باران نباريم سيل جارى نمىكنيم ( يعنى گفتار و كردارمان يكى است ) » . امام ( ع ) لفظ « ارعاد » و « ابراق » را براى ترساندن از جنگ استعاره آورده است ، در مثل گفته مىشود : ارعد الرّجل و ابرق ، يعنى تهديد كرد و ترساند . در همين رابطه كميت شاعر گفته است : ارعد و ابرق يا يزيد فما وعيدك لى بضائر [ 1 ]
[ 1 ] مرا تهديد كن و بترسان اى يزيد تهديد تو ضررى به من نمىزند .
[ 566 ]
مناسبت استعاره اين است كه تهديد از امور ناراحت كننده است ، چنان كه رعد و برق انسان را مىترساند .
فرموده است : و مع هذين الامرين الفشل .
اين كلام امام ( ع ) به رذالت طلحه و زبير اشاره دارد با اين توضيح كه تهديد كردن و ترساندن قبل از واقع شدن جنگ ، و سر و صدا راه انداختن نشانه ترس و ناتوانى است ، چنان كه سكوت نشانه شجاعت است . امام ( ع ) در آموزش كيفيّت جنگ به اين حقيقت اشاره كرده و به اصحابش مىفرمايد : « صدايتان را آهسته كنيد زيرا اين عمل ترس و ضعف را كنار مىزند . » روايت شده كه ابو طاهر جبائى سر و صداى لشكريان مقتدر عباسى را شنيد با اين كه او 1500 نفر جنگجو داشت و مقتدر عباسى 20 هزار سپاهى ، ابو طاهر به يكى از ياران گفت اين سر و صداى بلند چيست ؟ او در پاسخ گفت نشانه ضعف است . ابو طاهر گفت آرى چنين است . در اين كارزار پيروزى با ابو طاهر شد . امام ( ع ) با همين علامت بر ضعف و ناتوانى طلحه و زبير استدلال كرده است .
فرموده است : و لسنا نرقد حتّى نوقع و لا نسيل حتّى نمطر .
اين جمله امام ( ع ) اشاره به نفى اين رذيلت از خود و يارانش و اثبات فضيلت براى يارانش دارد . همان گونه كه فضيلت ابر اين است كه همراه رعد و برق باران داشته باشد و بعد از باران سيل به بار آورد .
گفتار امام ( ع ) نيز مقرون به كردار بوده و خلافى در آن نيست و سيل عذابش همراه بارانش مىباشد . مفهوم ضمنى كلام اين است كه دشمن بدون داشتن قدرت نفسانى و انجام كار ، امام ( ع ) را به جنگ تهديد مىكند و چنين دشمنى مانند رعد بدون باران و سيل است مثل اين است كه فرموده باشد چنان كه سيل بدون باران ممكن نيست كسى را بترساند و تهديد به جنگ بدون شجاعت و قدرت نيز ممكن نيست و در اين حالت نوعى مبارزه طلبى تو خالى است .