متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 556 ]
6 از سخنان آن حضرت ( ع )
وَ اَللَّهِ لاَ أَكُونُ كَالضَّبُعِ تَنَامُ عَلَى طُولِ اَللَّدْمِ حَتَّى يَصِلَ إِلَيْهَا طَالِبُهَا وَ يَخْتِلَهَا رَاصِدُهَا وَ لَكِنِّي أَضْرِبُ بِالْمُقْبِلِ إِلَى اَلْحَقِّ اَلْمُدْبِرَ عَنْهُ وَ بِالسَّامِعِ اَلْمُطِيعِ اَلْعَاصِيَ اَلْمُرِيبَ أَبَداً حَتَّى يَأْتِيَ عَلَيَّ يَوْمِي فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اَللَّهُ نَبِيَّهُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ حَتَّى يَوْمِ اَلنَّاسِ هَذَا ختل : خدعه و فريب استأثرت بالشئ : در آن موضوع تنها ماند . وقتى كه به آن حضرت پيشنهاد شد كه طلحه و زبير را تعقيب نكند و در صدد جنگ با آنان نباشد فرمود :
« به خدا سوگند مانند كفتار خفته نيستم كه صيّاد مدتى در كمين آن نشسته و براى فريبش به دست با چوب آهسته بر زمين مىزند تا بر اثر صدا بيرون آيد و دستگيرش كند ، بلكه به همراهى كسى كه به حق روى آورد و شنوا و فرمانبردار است شمشير مىزنم و با گنهكارى كه از حق روگردانده و در آن شك و ترديد دارد مىجنگم . به خدا قسم از زمانى كه پيامبر خدا ( ص ) از دنيا رفته است تاكنون
[ 557 ]
هميشه از حق خود محروم شدهام » . ابو عبد اللّه روايت كرده است كه على ( ع ) براى طواف خانه خدا حركت كرد و تصميم گرفت كه طلحه و زبير را تعقيب كند و با آنها بجنگد . فرزندش حسن ( ع ) پيشنهاد كرد آنها را تعقيب نكند و به فكر جنگ با آنها نباشد ، امام ( ع ) در جواب پيشنهاد فرزندش اين كلام را ايراد فرمود .
درباره علّت نقض بيعت طلحه و زبير چنين روايت كردهاند كه پس از مدتى كه از بيعت آنها با امام ( ع ) گذشت نزد آن حضرت رفتند و گفتند تو مىدانى كه عثمان بر ما ستم روا داشت و در تمام مدت خلافتش به بنى اميّه متمايل بود و از آن حضرت خواستند كه استاندارى دو شهر كوفه و بصره را به آنها واگذار كند ، امام ( ع ) فرمود باشد تا فكر كنم . بعد با عبد اللّه بن عبّاس در اين مورد مشورت كرد ، امّا او مصلحت نديد وقتى كه طلحه و زبير مجدداً به نزد حضرت آمدند امام ( ع ) خواسته آنها را ردّ كرد و آنها از اين امر به خشم آمدند و كردند آنچه كردند .
اصمعى در مورد لغت « لدم » گفته است : انداختن سنگ ريزه يا مثل آن بر زمين است . اين گفته و معنى قوى و استوار نيست .
و نيز گفتهاند كه كفتار به نوعى سرگرم شده و در لانه خود باقى مىماند تا صيد نشود ، همچنين در نحوه صيد كفتار نقل كردهاند كه صيّادان در جلو لانه او سنگ مىگذارند و با دستشان به در لانه مىزنند و كفتار سنگ را صيد مىپندارد و براى شكار آن از لانه خارج مىشود ولى خودش صيد مىشود .
گفتهاند كفتار از نادانترين حيوانات است و از حماقت آن چنين گفتهاند كه صيّادان وارد لانه آن شده و مىگويند اين كفتار نيست و يا مىگويند اين كفتار مست است ، كفتار بىحركت مىماند تا پايش را با ريسمانى كه تهيه
[ 558 ]
كردهاند مىبندند .
در اين كلام ، امام ( ع ) پيشنهاد به تأخير انداختن جنگ با طلحه و زبير را با يك مفهوم تشبيهى رد مىكند ، با اين توضيح كه اگر جنگ را به تأخير اندازد موجب آمادگى بيشتر دشمن مىشود و در اين صورت مانند كفتارى خواهد بود كه مدت حيله صياد همچنان آرام بماند و بخوابد . سپس امام ( ع ) سوگند ياد مىكند كه چنين نخواهد بود . يعنى بر فراوانى ستم و سركشى آرام نخواهد گرفت و در طول زندگيش همواره از حق دفاع خواهد كرد و سپس آنچه را صحيح مىداند يعنى مقاومت و قتال با كسانى كه با وى سركشى مىكنند به وسيله كسانى كه از او اطاعت مىكنند ، اضافه كرده و مىفرمايد : من به وسيله طرفداران حق ، پشت كنندگان به حق و به وسيله حرف شنوان مطيع ، سركشان شكّاك را تنبيه خواهم كرد .
در اين عبارت ، امام ( ع ) [ از نظر ادبى ] رعايت مقابله را فرموده و عاصى را در مقابل مطيع و شكّاك را در مقابل پذيرنده آورده است ، زيرا آن كه در حق شك مىكند در معنى ضدّ كسى است كه حق را پذير است . مراد امام ( ع ) از « ابدا » طول حيات و زندگيش مىباشد ، زيرا ابد ممكن براى آن حضرت تا پايان عمر است .
معناى كلام امام ( ع ) كه فرمود : يأتى علىّ يومى ، كنايه از وقت ضرورى مرگ است . در پايان اين كلام ، دادخواهى و شكايت از ظلم را در دفاع از حقّش و اين كه تنها مانده و چارهاى جز شكايت و مقاومت ندارد اضافه فرموده و به آغاز و انجام اين دفاع ( از زمان رحلت پيامبر تاكنون ) اشاره مىفرمايد و با سوگند جلاله محروميّت خود را از خلافت تأكيد مىكند و اين شكايت تأكيد بر شكايتهاى سابق است .