جستجو

و من كلام له ع و فيها علة تسمية الشبهة شبهة ثم بيان حال الناس فيها

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 210 ] 37 از خطبه‏هاى آن حضرت ( ع ) است . وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ اَلشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ اَلْحَقَّ فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اَللَّهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيهَا اَلْيَقِينُ وَ دَلِيلُهُمْ سَمْتُ اَلْهُدَى وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اَللَّهِ فَدُعَاؤُهُمْ فِيهَا اَلضَّلاَلُ وَ دَلِيلُهُمُ اَلْعَمَى فَمَا يَنْجُو مِنَ اَلْمَوْتِ مَنْ خَافَهُ وَ لاَ يُعْطَى اَلْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّهُ « شبهه را به اين دليل شبهه ناميده‏اند كه بظاهر شبيه و مانند حق است ( بدين سبب افراد كم خرد در تشخيص حق از باطل به شبهه مى‏افتند ) ، اما دوستان روشنايى يقين و نشانه خداوندى راه را مى‏پيمايند . در مقابل دشمنان خدا كه دعوتشان در برابر شبهه به سوى گمراهى و دليلشان كورى است ، مردم را به گمراهى و ضلالت مى‏افكنند . پس هر كه از مرگ ترسيد از چنگال آن رهايى نيافت ، و هر كس جاويد ماندن را دوست داشت ، بقا و جاودانگى به او بخشيده نشد . » سخن امام ( ع ) در اين خطبه مشتمل بر دو فصل است : يك فصل از آغاز خطبه تا جمله و دليلهم العمى است و فصل دوم باقيمانده خطبه را در بر مى‏گيرد . فصل اول خود دو قسمت است : قسمت اول در بيان وجه تسميه شبهه است و قسم دوم در چگونگى حال [ 211 ] مردم با توجه به شبهه . اما قسم اول : شبهه آن است كه يا بظاهر حق جلوه كند و يا در محتوا حق و در ظاهر باطل بنمايد و يا هم به ظاهر و هم در محتوا جلوه حق دارد . به همين لحاظ حضرت كلام را به صورت حصر بيان فرموده و لفظ انّما را آورده است . قسم دوم : موضع‏گيرى مردم نسبت به شبهه موضعى دوگانه است ، زيرا مردم يا دوستان خدا و يا دشمنان اويند . جانهاى دوستان خدا به نور يقين درخشان و به چراغ نبوت در پيمودن راه راست روشن است . و به وسيله روشنى انديشه در تاريكى شبهات هدايت شده‏اند و از پرتگاههاى نادانى و هواپرستى بركنارند چنان كه خداوند متعال در اين زمينه فرموده است : يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ اَيْديهِمْ وَ بِاَيْمانِهِمْ بُشْريكُمُ الْيَوْمَ جَنّاتٌ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاَنْهارُ . [ 1 ] هدايت حقيقتى است كه بايد جهت آن را رعايت و به سمت ويژگيهاى آن حركت كرد . منظور از عبارت امام ( ع ) كه روشنى آنها درباره ترك شبهه ، يقين آنها و راهنمايى‏شان خود جهت هدايت است ، با توضيح فوق روشن گرديد . سپس مى‏فرمايد : ولى دشمنان خدا به چيزى ، جز گمراهى فرا نمى‏خوانند و بر مقصد استوارى دلالت نمى‏كنند . دعوت آنها گمراه كردن مردمان از راه حق است و عقايد آنان دليل قابل اعتمادى نيست . خود مى‏پندارند كه به راه راست مى‏خوانند ولى در حقيقت شبهه‏اى است كه از كورى ديده دلشان در نفس خود از مطالعه نور حق و تيرگى افكارشان دارند . هر كس دعوت آنان را از روى اشتباه به گمان اين كه راه حق است قبول كند به گمراهى مى‏افتد . وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ [ 2 ] . [ 1 ] سوره حديد ( 57 ) آيه ( 12 ) : نور و روشنى مؤمنين پيش رو و سمت راست آنها در حركت است بشارت باد شما را اى مؤمنان در روز قيامت به بهشتى كه از زير درختانش نهرها جارى است . [ 2 ] سوره نور ( 24 ) آيه ( 40 ) : البته آن كس را كه خداوند برايش نورى قرار ندهد روشنيى نخواهد داشت . [ 212 ] فصل دوم كلام حضرت فما ينجو . . . آن كه از مرگ ترسيد نجات نيافت و آن كه طالب بقا بود جاويد نماند . مؤيّد سخن امام ( ع ) فرموده حق تعالى است : قُلْ اِنَّ المَوتَ الذى تَفِرُّونَ مِنْهُ فَاِنّهُ مُلاقيكُمْ [ 3 ] اَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ المَوْتُ [ 4 ] . منظور از فرموده امام ( ع ) يادآورى ناپايدارى خوشيها ، و ايجاد ترس در افراد غافل ، و زمينه‏سازى براى بيزارى از دوستى چيزهايى است كه بناچار روزى از بين خواهند رفت . تا شنوندگان در صورت زياد شدن توفيق و به دست گرفتن مهار خرد ، آماده عمل كردن به امور اخروى شوند . زيرا ترس از مرگ و يا دوست داشتن بقا ، در نجات يافتن از چنگال مرگ تأثيرى ندارند . چه اين كه مرگ امرى ضرورى است . احتمال سوّمى نيز هست و آن اين كه فصل دوّم سخن امام ( ع ) مربوط به مطلبى باشد كه پيش از فصل اوّل بوده و ارتباط فصل دوم به آن پيوستگى زيبايى را بوجود آورده است . [ 3 ] سوره جمعه ( 62 ) آيه ( 8 ) : بگو به يقين مرگى كه از آن فرار مى‏كنيد شما را در خواهد يافت . [ 4 ] سوره نساء ( 4 ) آيه ( 78 ) : هر كجا باشيد مرگ شما را در خواهد يافت .