متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
32 خطبهاى از آن حضرت ( ع )
اى مردم ، ما ، در روزگارى كنيهتوز و در زمانهاى ناسپاس به سر مىبريم . نيكوكار ،
بدكار شمرده مىشود و ستمكار هر دم بر ستمش مىافزايد . از آنچه آموختهايم ، بهره نمىگيريم و از آنچه نمىدانيم نمىپرسيم . از حوادث باك نداريم تا آنگاه كه ما را در خود فرو گيرد . پس مردم چهار گروهاند : كسى است كه اگر در زمين فساد نمىكند ،
[ 93 ]
سببش بيچارگى اوست و كندى شمشيرش و اندك بودن مال و خواستهاش .
و كسى است ، كه شمشير از نيام بركشيده و شرّ خويش آشكار كرده و سواران و پيادگان خود برانگيخته و خود را مهياى فتنهگرى و فساد ساخته ، و تا به اندك متاع دنيا رسد ، دينش را تباه كرده ، سوارى چند خواهد كه سرداريشان را بر عهده گيرد و منبرى خواهد كه از آن فرا رود . چه بد معاملهاى است كه خود را به دنيا بفروشى و اين سراى ناپايدار را به عوض آن نعمتها ، كه خدا در آن جهان مهيا كرده است بستانى و كسى است ، كه دنيا را طلب مىكند ، با اعمالى كه از آن آخرت است ولى آخرت را نمىطلبد با اعمالى كه از آن دنياست . چنين كسى خود را چون فرودستان جلوه مىدهد ، به هنگام راه رفتن گامهاى خرد برمىدارد ، و دامن جامه كوتاه مىكند و خويشتن به زيور صلاح و امانت مىآرايد و پردهپوشى خدا را وسيله معصيتها قرار مىدهد .
و كسى است كه حقارت نفس و فقدان وسيلت موجب آن شده كه به طلب فرمانروايى برنخيزد ، بلكه به همان حال كه بوده است بماند . چنين كسى خود را به حليه قناعت مىآرايد و جامه اهل زهد و پرهيز مىپوشد و حال آنكه ، نه روزى را در زهد به شب آورده و نه شبى را با پرهيزگارى به روز رسانيده است .
از اينان كه بگذريم ، مردمى هستند كه ياد قيامت چشمانشان را فرو بسته و ترس از روز محشر سرشكشان جارى ساخته است . اينان گاه گريزاناند و تنها ، گاه مقهورند و ترسان ، گاه خاموشاند و دهان بسته . خدا را به اخلاص مىخوانند و همواره گريان و دردمندند . در گمنامى زيستهاند تا خود را از آسيب حكام ستمكار در امان دارند .
نامرادى و مذلت ايشان را در ميان گرفته ، گويى در درياى نمك غرقهاند . آوازى برنمىآورند و دلهايشان ريش است ، از اندرزهاى پياپى ملول شدهاند و از قهر جاهلان به ستوه آمدهاند . كشته شدهاند تا شمارشان روى در نقصان نهاده .
بايد كه دنيا در نظرتان بىمقدارتر باشد از ريزههاى قرظ ( 1 ) و آن خرد و ريزها كه از مقراض ريزد . از آنان كه پيش از شما بودهاند پند گيريد ، پيش از آنكه خود عبرت آيندگان شويد . دنيا را نكوهيده انگاريد و تركش گوييد ، زيرا دنيا آن را كه مشتاقتر و شيفتهتر از شما بود ، از خود رانده است .
[ 95 ]
من مىگويم : كسانى كه از علم بىبهرهاند ، اين خطبه را به معاويه نسبت دادهاند . و حال آنكه ،
بىترديد كلام على ( ع ) است . زر را با خاك چه شباهت و آب شيرين را با آب شور چه نسبت .
عمرو بن بحر جاحظ كه در اين باب راهنمايى حاذق است و ناقدى بينا ، در كتاب البيان و التبيين گفته است كه چه كسى آن را به معاويه نسبت داده و سپس مطالبى مىآورد كه خلاصهاش اين است : اين سخن به سخن على شباهت تام دارد و در بيان اصناف مردم به شيوه و روش او ماند . در هيچ حالى نديدهايم كه معاويه در كلام خود راه زاهدان سپرد و در طريق عابدان گام زند .