متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 349 ]
64 و از نامه آن حضرت است
به معاويه در پاسخ او اما بعد ، چنانكه يادآور شدى ما و شما دوست بوديم و هم پيوند ، اما ديروز ميان ما و شما جدايى افكند . ما ايمان آورديم و شما به كفر گراييديد ،
و امروز ما استواريم و شما دستخوش آزمايش گرديديد . مسلمان شما جز به نادلخواه به اسلام نگرويد 1 و از آن پس كه بزرگان عرب را در حزب رسول خدا ( ص ) ديد .
و يادآور شدى كه من طلحه و زبير را به قتل رساندم 2 و عايشه را راندم 3 ،
و ميان كوفه و بصره ماندم . اين كارى است كه تو در آن نبودى ، پس زيانى بر تو نيايد و عذرى از تو خواستن نبايد .
و يادآور شدى كه مرا با مهاجران و انصار ديدار خواهى كرد . تو را با هجرت چه كار ؟ و كدام مهاجر و انصار هجرت آن روز به پايان رسيد كه برادرت اسير گرديد . 4 اگر شتاب دارى نه رواست ، لختى آرام گير ، كه اگر من به ديدار تو آيم سزاست ، كه خدا مرا بر انگيخته است تا از تو انتقام گيرم و اگر تو به ديدار من آيى چنان است كه شاعر اسدى گفته است :
« روى به بادهاى تابستانى دارند كه بر آنان ريگ مىافكند حالى كه ميان زمينهاى نشيب و سنگهاى سخت اندرند . » شمشيرى كه بر جدّ 5 و دايى 6 و برادرت 7 در يك رزمگاه زدم ، نزد من است . و تو به خدا سوگند چنانكه دانستم دلى ناآگاه دارى و خردى تباه ، و بهتر است تو را بگويند بر نردبانى بلندتر شدهاى كه منظرى به تو نمايانده است بد نمود و آن تو را زيان است نه سود . چه تو گمشدهاى را مىجويى كه از تو نيست و گوسفندى را مىچرانى كه ملك ديگرى است . منصبى را مىخواهى
[ 350 ]
كه نه در خور آنى و نه گوهرى از آن كانى . چه دور است گفتارت از كردار چه نيك به عموها و دايىهايت مىمانى 8 ، كه بخت بد و آرزوى باطل آنان را وانگذاشت تا به انكار پيامبرى محمد ( ص ) شان واداشت ، و چنانكه مىدانى در هلاكت جاى خود افتادند . نه دفاعى از خود كردند چنانكه بايد ، و نه حريمى را حمايت كردند آنسان كه شايد . برابر شمشيرهايى كه از آن تهى نيست ميدان كارزار و نه سستى در آن پديدار .
و فراوان درباره كشندگان عثمان سخن راندى پس نخست آنچه را مردم پذيرفتهاند قبول دار 9 ، سپس داورى آنان را به من واگذار ، تا تو و آنان را به پذيرفتن كتاب خداى تعالى ملزم گردانم و حكم آنرا در بارهتان به انجام رسانم ، و اما اينكه مىخواهى 10 چنان است كه كودكى را بفريبند آنگاه كه خواهند او را از شير باز گيرند . و سلام به آنان كه در خور سلامند .