جستجو

و من كتاب له ع إلى كميل بن زياد النخعي و هو عامله على هيت ينكر عليه تركه دفع من يجتاز به من جيش العدو طالبا الغارة

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 333 ] 60 از جمله نامه‏هاى امام ( ع ) به كميل بن زياد نخعى كه از طرف آن بزرگوار كارگزار شهر هيت [ 1 ] بود ، در سرزنش او به خاطر بازنداشتن سپاه دشمن از تاخت و تاز كه از قلمرو او عبور كرده بودند . أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ تَضْيِيعَ اَلْمَرْءِ مَا وُلِّيَ وَ تَكَلُّفَهُ مَا كُفِيَ لَعَجْزٌ حَاضِرٌ وَ رَأْيٌ مُتَبَّرٌ وَ إِنَّ تَعَاطِيَكَ اَلْغَارَةَ عَلَى أَهْلِ ؟ قِرْقِيسِيَا ؟ وَ تَعْطِيلَكَ مَسَالِحَكَ اَلَّتِي وَلَّيْنَاكَ لَيْسَ بِهَا مَنْ يَمْنَعُهَا وَ لاَ يَرُدُّ اَلْجَيْشَ عَنْهَا لَرَأْيٌ شَعَاعٌ فَقَدْ صِرْتَ جِسْراً لِمَنْ أَرَادَ اَلْغَارَةَ مِنْ أَعْدَائِكَ عَلَى أَوْلِيَائِكَ غَيْرَ شَدِيدِ اَلْمَنْكِبِ وَ لاَ مَهِيبِ اَلْجَانِبِ وَ لاَ سَادٍّ ثُغْرَةً وَ لاَ كَاسِرٍ لِعَدُوٍّ شَوْكَةً وَ لاَ مُغْنٍ عَنْ أَهْلِ مِصْرِهِ وَ لاَ مُجْزٍ عَنْ أَمِيرِهِ متبّر : نابود و تباه شعاع : پراكنده « امّا بعد اين كه انسان چيزى را كه بر آن گمارده شده از دست بدهد و در كارى كه درخور آن نيست به زحمت بيفتد ، خود نشان ناتوانى آشكار و رأى و انديشه ويرانگر و مرگ‏آور است . براستى كه تاخت و تاز تو نسبت به قرقيسيا [ 2 ] و رها گذاشتن مرزهايى كه [ 1 ] شهرى از شهرهاى عراق كه در ساحل فرات واقع بوده است م . [ 2 ] نام شهرى در منطقه الجزيره ( واقع در كشور سوريه كنونى ) ، و در محل تقاطع فرات و نهر خابور بوده است م . [ 334 ] مأمور حفاظت آنها بودى ، در حالى كه كسى آنها را حفظ نمى‏كرد و سپاه دشمن را از آنها دور نمى‏ساخته ، تدبيرى آشفته است . در حقيقت تو پلى براى عبور دشمنانت براى چپاول دوستانت گشته‏اى ، در حالى كه نه پشتوانه محكمى بودى و نه كسى از تو ترس داشت . نه گذرگاه غارتگران را بستى و نه شكوه دشمن را درهم شكستى ، و نه كسى بودى كه مردم شهر خود را بى‏نياز كنى و نه از جانب فرمانده خود كارى انجام دادى و السلام » . عبارت : امّا بعد . . . متبّر بدان كه در آغاز نامه همان طور كه روش يك گوينده است ، به طور اجمال ، مى‏خواهد او را به خاطر انجام كارى و مسامحه‏اى كه از او سرزده و مهمتر از آن بوده است ، سرزنش كند . آنگه هدف خود را از نامه به طور تفصيل بيان كرده است با اين عبارت : و انّ تعاطيك . . . شعاع وانگهى او را از چنين انديشه‏اى به دليل پيامدهاى فاسد و نارواييها برحذر داشته است : 1 بودن او به صورت پلى ، لفظ : پل را به اعتبار عبور دشمن از قلمرو او به سمت هدفش استعاره آورده است . و بعضى : به جاى جسرا ، حسرا روايت كرده‏اند ، آن نيز مجاز است ، از آن جهت كه پادگانهاى او از سربازهايى كه دشمن را تعقيب كند ، تهى است ، پس وى مانند پوشش و لباس جنگ بى‏فايده است . 2 پشت استوارى ندارد ، كنايه از اين كه او ناتوان است ، و هم چنين هيبتى 3 كسى كه گذرگاه مرز را نبسته . 4 شكوه دشمن را درهم نشكسته . 5 مردم شهرش را در دفع دشمنانشان بى‏نياز نكرده ( اسباب دفاع از مردم را فراهم نساخته ) . 6 و از جانب فرمانده خود كارى را انجام نداده .