متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
41
نامهاى از آن حضرت ( ع )
به يكى از كارگزاران خود
اما بعد . تو را در امانت خود شريك كردم . و يار و همراز خود شمردم و هيچيك از افراد خاندان من در غمخوارى و يارى و امانتدارى در نزد من همانند تو نبود . چون ديدى كه روزگار بر پسر عمت 1 چهره دژم كرده و دشمن ، آهنگ جنگ نموده و امانت مردم تباهى گرفته و اين امت به تبهكارى دلير شده و پراكنده و بيسامان گرديده ، تو نيز با پسر عمت دگرگون شدى و با آنان كه از او رخ برتافته بودند ، رخ بر تافتى و چون ديگران او را فرو گذاشتى و با خيانتكاران همرأى و همراز شدى . نه پسر عمت را يارى كردى و نه امانتش را ادا نمودى . گويى در همه اين احوال ، مجاهدتت براى خدا نبوده و گويى براى شناخت طاعت خداوند حجت و دليلى نمىشناختهاى ؟ شايد هم مىخواستهاى كه بر اين مردم در دنيايشان حيله كنى و به فريب از غنايمشان بهرهمند گردى .
چون فرصت به دست آوردى به مردم خيانت كردى و شتابان ، تاخت آوردى و برجستى و هر چه ميسرت بود از اموالى كه براى بيوه زنان و يتيمان نهاده بودند ، برگرفتى و بربودى ، آنسان ، كه گرگ تيز چنگ بز مجروح را مىربايد .
اموال مسلمانان را به حجاز بردى ، با دلى آسوده ، بىآنكه ، خود را در اين
[ 695 ]
اختلاس گناهكار پندارى . واى بر تو ، چنان مىنمودى كه ميراث پدر و مادرت را به نزد آنها مىبرى . سبحان الله ، آيا به قيامت ايمانت نيست ، آيا از روز حساب بيمى به دل راه نمىدهى .
اى كسى كه در نزد من از خردمندان مىبودى ، چگونه آشاميدن و خوردن بر تو گواراست و ، حال آنكه ، آنچه مىخورى و مىآشامى از حرام است .
كنيزان خواهى خريد و زنان خواهى گرفت ، آن هم از مال يتيمان و مسكينان و مؤمنان و مجاهدانى كه خدا اين مالها را براى آنها قرار داده و بلاد اسلامى را به آنان محافظت نموده است . از خداى بترس و اموال اين قوم به آنان باز گردان كه اگر چنين نكنى و خداوند مرا بر تو پيروزى دهد ، با تو كارى خواهم كرد كه در نزد خداوند عذر خواه من باشد . با اين شمشير ، كه هر كس را ضربتى زدهام به دوزخش فرستادهام ، تو را نيز خواهم زد . به خدا سوگند ، اگر از حسن و حسين چنين عملى سر مىزد نه با ايشان مدارا و مصالحه مىنمودم و نه هيچ يك از خواهشهايشان را بر مىآوردم ، تا آنگاه كه حق را از ايشان بستانم و باطلى را كه از ستم ايشان پاگرفته است ، بزدايم . به خدا ، آن پروردگار جهانيان ، سوگند كه آنچه تو به حرام از اموال مسلمانان بردهاى ، اگر به حلال به دست من مىرسيد ،
دلم نمىخواست براى بازماندگانم به ميراث نهم . شتاب مكن ، گويى كه به پايان رسيدهاى و در زير خاك مدفون شدهاى و اعمالت را بر تو عرضه كردهاند و اكنون در جايى هستى كه ستمگر فرياد حسرت بر مىآورد و تباه كننده عمر ، آرزوى بازگشت به دنيا مىكند « و جاى گريز نيست » .