متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
( 493 )
[ 336 ]
36 پاسخى به نامهى عقيل در جريان اعزام لشگرى در يكى از پيكارها
لشگر انبوهى از مسلمانان را به سويش گسيل داشتم ، چون آگاهى يافت گريز را آماده شد و با پشيمانى عقب نشينى كرد ، اما به هنگامى كه خورشيد فرو مىنشست ، در ميانهى راه ، لشگريانم راه بر او بستند و نبردى بس كوتاه مدت را آغاز كردند . از پس ساعتى ، دشمن كه گلويش فشرده شده بود ، نيم جان از صحنه گريخت . اينك توصيهام اين است كه قريش را با همهى تاخت و تازشان در گمراهى ، و جولانها و تحرك و چموشيشان در سرگردانى به خودشان وانه ، كه در اين واقعيت جاى هيچ ترديدى نيست كه اتحادشان در مبارزه با من ، درست همانند اتحادشان بر ضد رسول خدا است كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد بگذار تا تاريخ انتقامم را از آنان بازگيرد ، كه قطع رحم كردند و سلطنت حقى را كه از آن پسر مادرم بود ، از من گرفتند .
و اما در مورد پرسشت از راى من دربارهى اين نبرد خونين ، بايد بگويم كه رايم جنگ با جنگ افروزان است ، تا آن كه به ديدار خدا بشتابم . نه انبوهى مردم فرا گردم بر عزتم مىافزايد ، و نه پراكنده شدنشان به هراسم مىافكند . هرگز مپندار كه برادر پدريت حتى اگر تمامى مردم تنهايش بگذارند در موضع ضعف و شكست قرار گيرد ، يا با سستى ، به زور تن دردهد ، يا مهار خويش را به جلودار فتنه بسپارد ، يا براى سوارى غاصبى پشت دو تا كند نه ، هرگز بلكه چنان خواهد بود كه برادرى از بنى سليم با شعر خويش تصويرش مىكند :
گر مرا پرسى كه چونى ، بىگمان گويم كه من با صلابت پرشكيبم بر جفاى روزگار
[ 337 ]
بس گرانم آيد آن آوخ كه از بشنيدنش دشمنى شادى نمايد يا شود افسرده يار