متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 289 ]
27 و از عهدنامه آن حضرت است
به محمد پسر ابو بكر 1 ، چون او را حكومت مصر داد با آنان فروتن باش و نرمخو ، و هموار و گشاده رو ، و به يك چشم بنگر به همگان ، خواه به گوشه چشم نگرى و خواه خيره شوى به آنان ، تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوانان 2 نبندند و ناتوانان از عدالتت مأيوس نگردند ، كه خداى تعالى مىپرسد از شما بندگان ، از خرد و درشت كارهاتان و از آشكار آن و نهان . پس اگر عذاب كند ، شما ستمكارتر ، و اگر ببخشد ، او بزرگوارتر .
و بندگان خدا بدانيد كه پرهيزگاران مردند و بر 3 دنياى گذرا و آخرت ديرپا را بردند . با مردم دنيا در دنياشان شريك گشتند ، و مردم دنيا در آخرت آنان شركت نداشتند . در دنيا زيستند هرچه نيكوتر و نعمت دنيا را خوردند هر چه بهتر 4 . پس ، از دنيا چون ناز پروردگان نصيب بردند ، و چون سركشان نعمت آن را خوردند . 5 سپس از اين جهان رخت بربستند با توشهاى كه به مقصدشان رساند ، و سودايى كه سودشان را فراهم گرداند . در دنيا طعم لذت زهد چشيدند ، و يقين كردند كه فردا در آخرت همسايه خدا گردند . دست دعاى آنان برنتابد و بهرهشان از لذت كاهش نيابد .
پس بندگان خدا ، از مرگ و نزديكى آن بترسيد و برگ آن را آماده سازيد ، كه مرگ ، كارى بزرگ را پيش مىآرد و حادثهاى سترگ را همراه دارد : خيرى كه هرگز شرّى با آن نيست ، يا شرّى كه هميشه از خير تهى است . پس به بهشت چه كسى نزديكتر از آن كه براى بهشت در كار است ، و به دوزخ چه كسى نزديكتر از آن كه كار دوزخ را عهدهدار است ؟ شما همچون
[ 290 ]
شكاريها هستيد كه مرگ از جايهاتان رانده است ، اگر بايستيد شما را بربايد و اگر بگريزيد ، به سر وقتتان آيد ، و پيوستهتر از سايهتان در پى شما آيد . مرگ به پيشانيهاتان چسبيده است و دنيا در پس شما در پيچيده .
پس ، از آتشى بترسيد كه ژرفاى آن دور تك است ، و گرماى آن بىاندازه و عذاب آن تازه . سرايى كه در آن رحمتى نباشد و فريادى شنوده نگردد و نه بند اندوهى گشوده ، و اگر توانستيد كه هم از خدا سخت بترسيد و هم بدو گمان نيكو بريد ، اين دو را با هم فراهم آوريد ، كه بنده گمان نيك به پروردگار خود بدان اندازه برد كه از او بترسد ، و نيكو گمانتر مردمان به خدا كسى است كه ترس وى از خدا بيشتر باشد .
و بدان اى محمد ، پسر ابو بكر كه من تو را بر مردم مصر والى گردانيدم ،
مردمى كه در نظرم بزرگترين سپاهيان منند . پس تو را بايد كه با نفس خويش به پيكار درآيى و دين خود را حمايت نمايى ، هرچند كه در روزگار بيش از ساعتى نپايى ، و خدا را به خاطر خشنودى هيچيك از آفريدگانش به خشم مياور ، كه خشنودى خدا جاى نشين ديگر چيزهاست ، و چيزى نيست كه توان گفت جاى نشين رضاى خداست .
نماز را در وقت معين آن به جاى آر ، و به خاطر آسوده بودن از كار پيش از رسيدن وقت آن را بر پاى مدار ، و آن را واپس مينداز به خاطر پرداختن به كار ، و بدان كه هر چيز از كار كه به جاى آرى ، پيرو نماز توست كه بر پا مىدارى 6 .
و از اين عهدنامه است
همانا امامى كه به رستگارى خواند ، چون امامى نيست كه به گمراهى راند ، و آن كه دوست پيامبر است كجا در رتبه دشمن پيامبر است . رسول خدا مىفرمود : من بر امتّم نه از مؤمن هراسانم و نه از مشرك ترسان ، چه مرد با
[ 291 ]
ايمان را خدا به خاطر ايمان وى باز مىدارد ، و مشرك را به خاطر شرك او از پاى در مىآرد . ليكن من بر شما از مرد دورويى مىترسم كه به حكم شرع داناست . او چيزى را مىگويد كه آن را نيكو مىشماريد و كارى مىكند كه آن را ناپسند مىداريد .