جستجو

و من وصية له ع كان يكتبها لمن يستعمله على الصدقات قال الشريف و إنما ذكرنا هنا جملا ليعلم بها أنه عليه السلام كان يقيم عماد الحق و يشرع أمثلة العدل في صغير الأمور و كبيرها و دقيقها و جليلها

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 637 ] 25 سفارشى از آن حضرت ( ع ) آن را براى كسى مى‏نوشت كه به گرفتن زكاتش مى‏فرستاد . جمله‏هايى از آن را در اينجا مى‏آوريم تا همگان بدانند كه على ( ع ) ستون حق را برپاى مى‏داشت و نشانه‏هاى عدالت را در كارهاى خرد و كلان و كلى و جزئى آشكار مى‏نمود . در حركت آى ، با پرهيزگارى و ترس از خداوندى كه يگانه است و او را شريكى نيست . زنهار ، مسلمانى را مترسانى و اگر خود نخواهد به سراغش مروى و بيش از آنچه حق خداوند است ، از او مستانى . چون به قبيله‏اى برسى بر سر آب آنها فرود آى و به خانه‏هايشان داخل مشو . آنگاه با آرامش و وقار به سوى ايشان رو تا به ميانشان برسى . سلامشان كن و تحيّت گوى و در سلام و تحيّت امساك منماى . سپس ، بگوى كه اى بندگان خدا ، ولىّ خدا و خليفه او مرا به نزد شما فرستاده تا سهمى را كه خدا در اموالتان دارد بستانم . آيا خدا را در اموالتان سهمى هست ، كه آن را به ولىّ خدا بپردازيد ؟ اگر كسى گفت : نه ، به سراغش مرو و اگر كسى گفت : آرى ، بى‏آنكه او را بترسانى يا تهديدش كنى ، يا بر او سخت گيرى ، يا به دشواريش افكنى ، به همراهش برو و آنچه از زر و سيم دهد ، بستان و اگر او را گاو و گوسفند و شتر باشد ، جز به اجازت صاحبانش به ميان رمه مرو ، زيرا بيشتر آنها از آن اوست و چون به رمه چارپايان رسيدى ، مانند كسى مباش كه خود را بر صاحب آنها مسلط مى‏شمارد يا مى‏خواهد بر او سخت گيرد . چارپايى را رم مده و مترسان و صاحبش را در گرفتن آن مرنجان . پس مال را هر چه هست به دو بخش كن و صاحب مال را به گزينش يكى از آن دو بخش مخيّر گردان و در آنچه براى خود برمى‏گزيند ، متعرضش مشو . سپس ، باقى را باز به دو بخش كن و باز او را در گرفتن يكى از آن دو بخش مخير نماى و در آنچه براى خود برمى‏گزيند سرزنش منماى . و پيوسته چنين كن تا آن قسمت ، كه حق خداوند در آن است ، بر جاى ماند . پس سهم خدا را از او بستان و اگر پنداشت كه [ 639 ] مغبون شده و خواست آنگونه قسمت كردن را بر هم زند ، از او بپذير و بار ديگر دو قسمت را يكى كن و باز قسمت از سر گير . تا سهم خدا را از مال او معين كنى و بستانى . و ستور پير و سالخورده و پاى و پشت شكسته و بيمار و لاغر و معيوب را مگير . و چون مال مسلمانان را مى‏فرستى ، آن را به كسى بسپار كه به ديندارى او مطمئن باشى تا آن را به ولىّ امر مسلمانان برساند و او ميان مسلمانان قسمت نمايد . و به نگهدارى آنها مگمار ، مگر مردى نيكخواه و مهربان و امين را كه نيكو نگهبانى كند . كسى كه با ستوران درشتى نكند و آنها را تند نراند و خسته‏شان نگرداند . پس ، هر چه گرد آورده‏اى ، زود به نزد ما فرست تا ما نيز در جايى كه خداوند مقرر فرموده ، صرف نماييم . چون امين تو ستوران زكات را گرفت ، از او بخواه كه در راه ميان مادر و كره شيرخواره‏اش جدايى نيفكند و آن قدر آن را ندوشد كه كره‏اش را زيان رسد و با سوار شدن بر آنها خسته نكند و ميان آن شتر كه بر آن سوار مى‏شود يا آن را مى‏دوشد و ديگر شترها عدالت ورزد . و چنان كند كه شتر خسته بياسايد و با شترى كه پايش مجروح شده و رفتن نتواند بمدارا رفتار كند و آنها را بر سر آبگيرها برد و آب دهد و از راههايى براند كه به علفزارها نزديك باشد ، نه از راههاى خشك و عارى از گياه ، و ساعتها مهلت آسايش دهد تا آب خورند يا علف بچرند . تا به اذن خدا آنها را به ما برساند ، فربه و پرتوان نه خسته و لاغر ، و ما آنها را ، چنانكه در كتاب خدا و سنت پيامبر ( صلى الله عليه و آله ) آمده ، تقسيم كنيم . اگر چنين كنى ، اجر تو بزرگ باشد و تو را به رستگارى ، ان شاء الله ، نزديكتر سازد .