متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
( 447 )
17 پاسخ امام به معاويه
اما در مورد درخواست واگذارى شام ، بايد بگويم : نشدنى است كه آن چه را ديروز از تو دريغ داشتهام ، امروز ارزانيت دارم . و اما در پاسخ اين سخنت كه : «
[ 307 ]
جنگ تمامى اعراب را جز از نيم جانهايى كه برجاى ماندهاند فرو خورده است » ، فاش مىگويم : هر كه را كه حق خورد ، راهى بهشت شده است و قربانى باطل راهى جهنم اما در ادعاى برابريت در جنگ و مردان جنگى با ما ، نه پيشروى تو در شك با پيشروى من در يقين قابل مقايسه است و نه شاميان در حرص به دنيا ، با عراقيان در حرص به آخرت قياس پذيراند و اما در اين كه گفتهاى : « ما ، فرزندان عبد مناف » ، بىترديد ما نيز چنانيم ،
ولى با اين تفاوتها و امتيازها : نه اميه همسنگ هاشم ، نه حرب همشأن عبد المطلب و نه ابو سفيان همتاى ابو طالب است . آرى ، مهاجر كجا و اسير رها شده كجا ؟ پاك تبار كجا و تبار آلوده كجا ؟ ايستاده در موضع حق كجا و طرفدار باطل كجا ؟ و سرانجام مومن كجا و دغلكار كجا ؟ و چه بد يادگارى باشد اويى كه نياى خويش را در سقوط به آتش دوزخ پيروى كند .
از اين همه كه بگذريم ، ما را امتياز نبوت است كه با آن عزيزان جاهليت را زبون كرديم و فرودستان را فراز آورديم . روزى كه خداوند عرب را گروها گروه به دين خويش در آورد و اين امت ، خواه ناخواه ، سر تسليم فرود آورد ، شما امويان از كسانى بوديد كه با انگيزههاى ترس و آز به كيش توحيد درآمديد ، به هنگامى كه پيشتازان به يمن پيشتازيشان كامياب شدند و مهاجران پيشگام امتياز ويژهى خويش را يافتند .
اينك مباد ، كه شيطان را در خود سهمى بگذارى ، و يا بر خويشتن خويش چيرهاش گردانى .
و السلام