جستجو

و من وصية له ع لعسكره قبل لقاء العدو بصفين

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 655 ] 14 سفارش آن حضرت به لشكرش ، قبل از برخورد با دشمن ، در صفين لاَ تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اَللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ وَ تَرْكُكُمْ إِيَّاهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ حُجَّةٌ أُخْرَى لَكُمْ عَلَيْهِمْ فَإِذَا كَانَتِ اَلْهَزِيمَةُ بِإِذْنِ اَللَّهِ فَلاَ تَقْتُلُوا مُدْبِراً وَ لاَ تُصِيبُوا مُعْوِراً وَ لاَ تُجْهِزُوا عَلَى جَرِيحٍ وَ لاَ تَهِيجُوا اَلنِّسَاءَ بِأَذًى وَ إِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَكُمْ وَ سَبَبْنَ أُمَرَاءَكُمْ فَإِنَّهُنَّ ضَعِيفَاتُ اَلْقُوَى وَ اَلْأَنْفُسِ وَ اَلْعُقُولِ إِنْ كُنَّا لَنُؤْمَرُ بِالْكَفِّ عَنْهُنَّ وَ إِنَّهُنَّ لَمُشْرِكَاتٌ وَ إِنْ كَانَ اَلرَّجُلُ لَيَتَنَاوَلُ اَلْمَرْأَةَ فِي اَلْجَاهِلِيَّةِ بِالْفَهْرِ أَوِ اَلْهِرَاوَةِ فَيُعَيَّرُ بِهَا وَ عَقِبُهُ مِنْ بَعْدِهِ هزيمه : فرار كردن اعور الصيد : شكار ، ناتوان شد . اعور الفارس : در بدن اسب سوار جاى خالى از لباس و زره كه ضربات شمشير و نيزه در آن كارگر افتد پيدا شد ، اسم فاعلش معور است يعنى آسيب زننده . اجهز على الجريح : زخمى را به قتل رساند . اهجت الشيئى : آن را به حركت در آوردم ، پراكنده‏اش ساختم ( اثار ) فهر : سنگ صاف و مستطيل شكل هراوه : چوبى است مانند چماق ، ( گرز ) عقب : فرزند ، پسر يا دختر « تا دشمن با شما آغاز به جنگ نكند ، شما با ايشان بجنگيد ، زيرا شما بحمد اللَّه عليه دشمنتان دليل و حجت داريد و اين هم كه آغازگر جنگ آنها باشند ، [ 656 ] نه شما ، دليل ديگرى بر ضرر آنها خواهد بود . پس اگر در جنگ به اذن خداوند ، شكست و فرارى رخ داد ، گريخته را نكشيد ، درمانده را زخمى نكنيد ، و زخم خورده را از پا درنياوريد ، زنان را با آزار كردن آشفته خاطر نسازيد ، اگر چه به شما دشنام دهند و آبروى شما را خدشه‏دار كنند ، و به فرماندهان و سردارانتان ناسزا گويند ، چرا كه نيروها و نفوس ، و خردهاى ايشان اندك و ضعيف است و ما در گذشته با اين كه زنان مشرك بودند ، وظيفه داشتيم كه دست از آنان برداريم و اگر مردى زن را به سنگ يا چماق مى‏زد او ، و پس از وى فرزندانش مورد ملامت و سرزنش واقع مى‏شدند . » نقل شده است كه امام ( ع ) پيوسته ياران خود را هنگام برخورد با دشمن به اين امور سفارش مى‏فرمود . امام ( ع ) در اين عبارات به چند امر سفارش كرده است كه عبارتند از : 1 با دشمن نجنگند تا دشمن آغاز به جنگ كند ، و اشاره كرده است به اين كه اين عمل حجت دوم ، عليه دشمن است ، و حجت اول كه پيروان حضرت عليه دشمنان دارند مضمون اين آيه شريفه است : « فَإنْ بَغَتْ إحْديهما عَلى الْأخْرى‏ فَقاتلُوْا الَّتى تَبْغى حَتَّى تَفى‏ءَ إلى‏ أمْرِ اللَّه [ 1 ] » پر واضح است كه پيروان معاويه ، از ستمكاران و ياغيان بودند و جنگ بر عليه آنان واجب بود . 2 به پيروان خود دستور مى‏دهد كه دشمنان را واگذارند تا آغاز جنگ از جانب آنها باشد ، اين حجت از دو جهت قابل توجيه است : [ 1 ] سوره حجرات ( 49 ) آيه ( 8 ) يعنى : اگر يكى از دو گروه بر ديگرى ستم كند ، پس با گروه ستمكار بجنگيد تا سر به فرمان الهى فرود آورد . [ 657 ] الف هنگامى كه دشمنان شروع به جنگ كردند مصداق دخول در جنگ با خدا و رسول مى‏باشند ، چرا كه پيامبر فرمود : حربك يا على حربى ، جنگ با تو ، جنگ با من است ، و اين مطلب كه اينها با كشتن انسانهايى كه خداوند قتلشان را بدون تقصير حرام كرده ، سعى در ايجاد فساد ، در روى زمين مى‏كنند واقعيت مى‏يابد ، و هر كه اين امر ، درباره‏اش تحقق يابد ، مشمول اين آيه قرآن مى‏شود : « انَّما جَزاءُ الّذيْنَ يُحارِبُونَ اللَّه وَ رَسُولَه » [ 2 ] ب طرفى كه آغاز به جنگ مى‏كند تجاوزگر به حساب مى‏آيد و هر كس چنين باشد ، تجاوز عليه او ، واجب است چنان كه خداوند مى‏فرمايد : « فَمَنِ اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ فَاعُتَدُوا عَلَيْه [ 3 ] » ، و چون اينها آغاز به جنگ كرده‏اند مصداق متجاوز مى‏باشند ، پس بايد آنها را دفع كرد . 3 به ياران خود سفارش كرده است كه در صورت تحقق حمله به اذن خداوند ، اگر كسى از ميان دشمنان از ترس جنگ فرار كرد ، در صدد قتلش برنياييد ، و ناتوان و درمانده‏اى را كه پس از شكست دشمن ، فرو افتاده و فرصت براى كشتنش باقى است ، زخمى و مجروح نكنند . صيد معور شكارى كه درمانده و در دسترس صياد مى‏باشد ، برخى گفته‏اند : معور به معناى مريب است ، يعنى كسى كه مورد شكّ است كه آيا جنگنده است يا نه ، خلاصه معناى عبارت آن است كه نكشيد مگر كسى را كه مى‏دانيد ، عليه شما مى‏جنگد . 4 چهارم مى‏فرمايد : زخمى و مجروح را نكشيد . اين امور چهارگانه‏اى كه در اين جا مورد نهى واقع شده ، از احكام كفار در حال جنگ مى‏باشد و امام ( ع ) بين بغات و كافران در اين امور فرق گذاشته [ 2 ] سوره مائده ( 5 ) آيه ( 32 ) يعنى : كيفر آنان كه با خدا و پيامبرش محاربه و جنگ مى‏كنند . . . [ 3 ] سوره بقره ( 2 ) آيه ( 194 ) يعنى : هر كس بر شما تجاوز و تعدى كند بر عليه او تجاوز كنيد . [ 658 ] است اگر چه جنگ با بغات و قتل آنها را واجب دانسته است . امّا آنچه كه نصر بن مزاحم به دنبال جمله‏هاى قبل ذكر كرده است و به اين امور ملحق مى‏شود ، ترجمه آن چنين است ، عورت دشمن را مكشوف نكنيد و مقتول را مثله نكنيد ، و هر گاه به مردان آنها برخورديد پرده‏درى نكنيد و بدون اجازه صاحب خانه وارد آن نشويد و چيزى از اموال آنها برنداريد . و لا تهيجوا النّساء ، حاصل معنا اين كه با آزار رساندن به زنان شرارت آنها را بر انگيزانيد اگر چه شرارت را به نهايت رسانند و به آبرو ريزى و دشنام فرمانروايان دست بزنند . سپس امام ( ع ) علت اين مطلب را در چند امر بيان فرموده است : 1 زنان كم نيرو هستند و از مقاومت در مقابل مردان و جنگ با آنها ناتوانند لذا بد زبانى مى‏كنند ، چرا كه سلاح شخص ناتوان و عاجز ، زبان اوست . 2 زنان ضعيف النفس هستند ، و چون روحيه صبر بر بلا ندارند ، كوشش مى‏كنند به هر طريق ممكن ، گر چه با فحش و ناسزا باشد ، بلا را از خود دور كنند . 3 كم خرد هستند ، آن قدر عقل ندارند كه بدانند ، دشنام و ناسزا علاوه بر آن كه سودى ندارد از رذايل اخلاقى نيز هست . 4 و نيز آزار رساندن به زنان موجب افزايش شرور ، و بر انگيختن طبايعى است كه تسكين و فرو نشاندن آن اراده شده است . و ان كنّا . . . تا آخر ، اين كه مى‏فرمايد : ما در زمان پيامبر ( ص ) كه دشمنانمان مشرك بودند ، از طرف اسلام مأمور بوديم كه زنانشان را نيازاريم ، هشدارى است به اين كه هنگام روبرويى با اين دشمنان كه اظهار اسلام مى‏كنند ، به طريق اولى نبايد زنان را بيازاريم ، اگر چه با ما مخالفند . حرف واو در و انهنّ حاليه است . [ 659 ] و ان كان الرجل ، تا آخر ، در اين عبارت مفسده‏اى كه مترتب بر آزار و اذيت زنان در جنگ مى‏باشد بيان داشته است كه هر كس اين عمل ناروا را انجام دهد ، نه تنها در دنيا مايه ننگ او است ، بلكه بعد از مرگ نيز نام ننگى براى او بازماندگانش است و سبب كيفر اخروى او نيز مى‏باشد . اين تعبير امام براى آن است كه هر چه بيشتر مردم را از اين كار دور بدارد . و به همين منظور از زدن مرد زنان را به وسيله سنگ و چوب ، بطور كنايه تعبير به تناول فرموده است . حرف إن در هر دو مورد ان كنا ، و ان كان مخففه از ثقيله است ، و به اين دليل خبرش مصدّر به لام است تا فرق باشد بين آن و ان نافيه .