جستجو

و من وصية له ع وصى بها جيشا بعثه إلى العدو

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 643 ] 11 از سفارشهاى امام كه به جمعى از لشكريانش فرمود ، هنگامى كه آنها را به سوى دشمن فرستاده بود : فَإِذَا نَزَلْتُمْ بِعَدُوٍّ أَوْ نَزَلَ بِكُمْ فَلْيَكُنْ مُعَسْكَرُكُمْ فِي قُبُلِ اَلْأَشْرَافِ أَوْ سِفَاحِ اَلْجِبَالِ أَوْ أَثْنَاءِ اَلْأَنْهَارِ كَيْمَا يَكُونَ لَكُمْ رِدْءاً وَ دُونَكُمْ مَرَدّاً وَ لْتَكُنْ مُقَاتَلَتُكُمْ مِنْ وَجْهٍ وَاحِدٍ أَوِ اِثْنَيْنِ وَ اِجْعَلُوا لَكُمْ رُقَبَاءَ فِي صَيَاصِي اَلْجِبَالِ وَ مَنَاكِبِ اَلْهِضَابِ لِئَلاَّ يَأْتِيَكُمُ اَلْعَدُوُّ مِنْ مَكَانِ مَخَافَةٍ أَوْ أَمْنٍ وَ اِعْلَمُوا أَنَّ مُقَدِّمَةَ اَلْقَوْمِ عُيُونُهُمْ وَ عُيُونَ اَلْمُقَدِّمَةِ طَلاَئِعُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ وَ اَلتَّفَرُّقَ فَإِذَا نَزَلْتُمْ فَانْزِلُوا جَمِيعاً وَ إِذَا اِرْتَحَلْتُمْ فَارْتَحِلُوا جَمِيعاً وَ إِذَا غَشِيَكُمُ اَللَّيْلُ فَاجْعَلُوا اَلرِّمَاحَ كِفَّةً وَ لاَ تَذُوقُوا اَلنَّوْمَ إِلاَّ غِرَاراً أَوْ مَضْمَضَةً عين : جاسوس طليعه الجيش : كسى كه براى اطّلاع از حال دشمن فرستاده مى‏شود نفض الشعاب : جستجو كردن شكافهاى كوه خمر : چيزى كه تو را مخفى كند از قبيل درخت و كوه غير آن أشراف ، جمع شرف : مكان مرتفع . صياصى الجبال : بلنديها و اطراف كوهها . قبلها : حرف اول و دوم مضموم يا اول مضموم و دوم ساكن : جلو مكانهاى مرتفع . كمين : فرد ، يا جمعيتى كه در حيله جنگى خود را پنهان مى‏كند تا غفلة بر دشمن فرود آيد . كتيبه : لشكر تعبية : گردآورى و آماده كردن لشكر دهم : تعداد زياد معسكر : به فتح كاف : لشكرگاه هضاب ، جمع هضبه : كوه پهن شده بر روى زمين [ 644 ] كفّه : دايره‏اى شكل غرار : خواب اندك مضمضه : پيدايش چرت در چشم و كنايه از كم خوابى است . ترسه ، جمع ترس : سپر رقباء : حافظان سفح الجبل : پايين كوه ، جايى كه آب در آن ، مى‏ريزد اثناء الانهار ، جمع ثنى : محل تلاقى رودخانه‏ها ردء : ياور در جنگ « هنگامى كه بر دشمن فرود آمديد ، يا او بر شما فرود آمد ، بايد لشگرگاهتان را در جاهاى بلند ، يا پايين كوهها ، و كنار رودخانه‏ها قرار دهيد ، تا شما را كمك باشد و ديگران را از دسترسى به شما باز دارد ، بايد از يكسو يا دو سو بر دشمن بتازيد ، و در بلندى كوهها ، و لاى تپه‏هاى مسطّح براى خود نگهبانان و ديدبانها بگذاريد ، تا دشمن به سوى شما چه از جايى كه مى‏ترسيد و چه از جايى كه ايمن هستيد نتواند بيايد . آگاه باشيد كه جلوداران لشكر ديدبانهاى ايشانند و ديدبانهاى جلو داران ، جاسوسانشان مى‏باشند ، از پراكندگى بر حذر باشيد ، پس هر گاه خواستيد به جايى فرود آييد و هر گاه كوچ كنيد به اتفاق كوچ كنيد ، و هر گاه شب شما را فرا گرفت ، نيزه‏ها را دايره‏وار قرار دهيد و به خواب نرويد مگر اندكى ، يا تنها چرتى كه فقط چشمتان گرم شود . » هنگامى كه امام ( ع ) لشكرى به سر كردگى زياد بن نضر حارثى و همراه شريح بن هانى از نخيله كوفه به سوى شام فرستاد ، در بين راه ميان آن دو نفر اختلاف افتاد و هر كدام به شكايت از ديگرى براى حضرت نامه‏اى نوشتند ، حضرت در پاسخ هر دو اين نامه را نوشتند كه برگزيده‏اش ترجمه شد ، ولى آغازش اين بود : « پس از حمد خدا و نعت رسول ، من زياد بن نضر را جلودار و فرمانده لشكر و شريح را بر قسمتى از آن امير قرار داده‏ام ، حال اگر هر دو با هم باشيد زياد فرمانده كل است و اگر از هم جدا شديد هر كدامتان فرمانده گروهى [ 645 ] هستيد كه براى شما مشخص كرده‏ام ، و بدانيد كه جلوداران جمعيت جاسوسان آنان و جاسوسان جلوداران ، آنها هستند كه براى اطلاع بر دشمن فرستاده مى‏شوند ، پس وقتى كه از بلاد خود بيرون شديد و به سرزمين دشمن نزديك ، پس غفلت نكنيد از اين كه اشخاصى را جلو بفرستيد كه شكاف كوهها و لاى درختان و مخفيگاهها از هر طرف را جستجو كنند ، كه مبادا دشمن ، شما را فريب بدهد ، يا در كمين شما قرار گيرد ، و لشكر را به راه نياندازيد مگر از طرف صبح تا شب و آمادگى كامل ، كه اگر گروهى به شما حمله آوردند يا مكروهى شما را فرا گرفت خودتان را قبلا مجهز و آماده كرده باشيد . سپس به دنبال اين عبارت ، جمله اول سخن بالا ، مى‏آيد : فاذا نزلتم . . . او أمن ، و بعد مى‏فرمايد : شما را از تفرقه و جدايى بر حذر مى‏دارم ، پس اگر خواستيد به جايى فرود آييد ، با هم فرود آييد و هر گاه بخواهيد كوچ كنيد به اتفاق كوچ كنيد و موقعى كه شب شما را فرا گرفت و فرود آمديد ، لشكر خود را در حصار نيزه و سپرها قرار دهيد پس آنها كه در اطراف لشكر نصب كرده‏ايد به جاى مدافعان و تيراندازان خواهند بود ، آرى اين كار را انجام دهيد تا شما را غفلت فرا نگيرد و فريب دشمن را نخوريد زيرا هيچ قومى در شب يا روز ، لشكر خود را در احاطه نيزه‏ها و سپر قرار نداد مگر اين كه گويى لشكر در دژهاى محكم قرار گرفته است ، لشكرتان را خوتان حراست كنيد ، تا هنگام صبح جز اندكى نخوابيد يا فقط چرتى بزنيد كه چشمتان گرم شود و پيوسته چنين باشيد تا با دشمن روبرو شويد ، هر روز كسى را بفرستيد كه مرا از حالتان آگاه كند زيرا من به سرعت در پى شما مى‏آيم ، البته آنچه خدا مى‏خواهد همان مى‏شود ، آرامش خود را در جنگ حفظ كنيد و عجله نداشته باشيد مگر پس از اتمام حجت و فرصت دادن به دشمن ، تا من به شما نرسيده‏ام جنگ نكنيد مگر ، فرمان من به شما برسد و يا اين كه دشمن آغاز به حمله كند ، ان شاء اللَّه . » [ 646 ] اول اين نامه كه پس از ترجمه نامه متن ذكر شد ، واضح و روشن است جز اين كه در عبارت نكته‏اى است كه بايد مورد توجه واقع شود ، آن جا كه از راه انداختن لشكر در غير وقت صبح نهى مى‏كند ، حرف الاّ را با فاصله كوتاه ، تكرار كرده و هر دو مفيد حصر هستند اولى حصر در وقت و دومى حصر در حالت آمادگى و نظم كامل مى‏باشد . در مجموع اين نامه قوانين كلى و بسيار سودمندى از تعاليم و چگونگى فنون جنگى وجود دارد كه اولا دليل روشنى بر دروغگويى كسانى است كه مدّعى آگاه نبودن امام از رموز جنگ بوده‏اند ، چنان كه در خطبه‏هاى گذشته خود حضرت اين جريان را از طايفه قريش حكايت فرمود ، و ثانيا كاربرد اين تعاليم در جنگ ، مستلزم پيروزى بر دشمن است و در اين فصل از خطبه كه در متن آمده مقدارى از آنها ذكر شده است كه اكنون شرح مى‏دهيم : 1 نخست اين كه هنگام برخورد با دشمن ، لشكرگاه خود را جلو مكانهاى بلند و پايين كوهها و محل تلاقى رودخانه‏ها قرار دهند ، و علت اين امر را چنين فرموده است كه اين اماكن شما را از ناحيه پشت سر محافظت مى‏كند و از حمله دشمن بر شما جلوگيرى مى‏كند . 2 دوم آن كه تماما از يك سو بر دشمن حمله كنند و اگر نشد دو نيمه شوند و از دو سوى متقابل آغاز به جنگ كنند چنان كه هر گروه در مقابله با دشمن ، طرف پشت گروه ديگر را هم حفظ مى‏كند ، زيرا در اين صورت اجتماعشان محفوظ مى‏ماند ، اما اگر از جهات مختلف حمله كنند از هم ديگر دور و متفرق مى‏شوند و اين امر باعث ضعف و زبونى آنها مى‏شود . 3 براى محافظت خودشان اشخاصى را در مكانهاى بلندى قرار دهند تا دشمن از جايى كه گمان مى‏رود و از جايى كه گمان نمى‏رود بر آنان نتازد . [ 647 ] 4 بايد بدانند كه جلو داران لشكر دشمن ، جاسوس آنها مى‏باشند و جاسوسهاى جلوداران ، ماموران اطلاعاتى آنها هستند پس وقتى كه مقدمه و ماموران اطلاعاتى را ديدند ، غافل نباشند بلكه خود را مهيا كنند ، زيرا پيدا شدن آنان نشانه نزديك بودن دشمن و هجوم است . 5 لشكريان خود را از به هم پاشيدگى بر حذر مى‏دارد و امر مى‏كند كه در دو حالت فرود آمدن و كوچ كردن با هم باشند و از هم ديگر جدا نشوند ، كه علتش روشن است . 6 به آنان دستور مى‏دهد كه هنگام استراحت در لشكرگاه ، شمشيرها و نيزه‏هاى خود را در اطرافشان دايره‏وار بر زمين نصب كنند و مانند اشخاص مطمئن و بى‏خطر به خواب راحت نروند تا بتوانند با اين دو دستور العمل ، خود را حفظ كنند و دشمن براى حمله غافلگيرانه ، از خواب آنان استفاده نكند .