متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
( 436 )
9 نامهاى به معاويه
خويشاوندان همزادمان بر آن شدند كه پيامبرمان را بكشند و ريشهمان را
[ 301 ]
بركنند . و در اين راه چه تصميمها كه نگرفتند و چه كارها كه نكردند زندگى خوش را حراممان كردند ، فضاى بودنمان را به ترس و وحشت آكندند ، پناهندگى به كوهى خشك را فشار آوردند ، و سرانجام برايمان آتش جنگ افروختند ، در اين ميان ارادهى بى برگشت خداوند بر اين تعلق گرفت كه امتياز دفاع از حوزهى توحيد و پاسدارى حرمتهايش از آن ما باشد ، در اين تلاش مومنمان پاداش ديگر جهان را چشم داشت ، و كافرمان با انگيزهى حمايت از تبار در صحنه حضور مىيافت . در حالى كه اگر ديگر شخصيتهاى قريش اسلام آوردند به حمايت هم پيمان يا عشيرهاى كه مدافعشان بودند ،
تكيه داشتند و از كشته شدن در امان بودند سيرهى رسول خدا كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد چنين بود كه چون درگيرى اوج مىگرفت و دشمنان يورش مىآوردند ، در برابر سوزش شمشيرها و نيزهها ، خاندان خويش را سپر بلاى ياران مىكرد . چنين بود كه عبيده فرزند حارث در روز بدر ، حمزه در روز احد و جعفر در جنگ موته كشته شدند ، و كسى هم كه اگر مىخواستم او را نيز نام مىبردم ، آهنگ شهادت داشت اما اجل آن ديگران زودتر رسيد و اجل او به تاخير افتاد .
شگفتا از بازى روزگار كه اينك كسى مرا رقيب است كه نه تلاشى همتراز من داشته است و نه سابقهاش با من قابل قياس ، نه تنها او كه هيچ كس ديگرى نيز از چنان پيشينهاى برخوردار نباشد ، مگر در اين ميان مدعى تازهاى پيدا شود كه من او را نمىشناسم و بر اين باورم كه خدا نيز او را نمىشناسد و خداى را در همه حال سپاس .
( 437 ) اما اين كه از من خواستهاى تا كشندگان عثمان را به تو واگذارم ، در بررسى همه سويهاى بدين نتيجه رسيدم كه سپردنشان تو را يا جز تو را ، نمىتوانم ، و تو ، اى معاويه ، اگر از اين كژروى و جنگ افروزى دست برندارى ، به زندگيم سوگند كه ديرى نپايد كه آنان را در پى خويش خواهى يافت ، بى آن كه رخصتت دهند كه در پى گردشان در خشكى و دريا و كوه و دشت خود را به رنج افكنى . و دل آرام دار كه نه تنها از چنان پى گردى شادمانى نمىيابى ، كه اندوهگين نيز مىشوى سلام بر هر كه شايستهى آن است