جستجو

رسائل أمير المؤمنين عليه السلام

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 270 ] [ 271 ] باب گزيده نامه‏هاى مولاى ما امير مؤمنان است ، به دشمنان و فرمانگزاران او در شهرها ، و در اين باب گزيده‏اى از عهدنامه‏ها به كاركنانش و وصيتها كه به كسان و يارانش فرموده ، آمده است . 1 از نامه‏هاى اوست به مردم كوفه ، هنگامى كه از مدينه به بصره مى‏رفت از بنده خدا ، على امير مؤمنان ، به مردم كوفه كه در ميان انصار پايه‏اى ارجمند دارند ، و در عرب مقامى بلند من شما را از كار عثمان آگاه مى‏كنم ، چنانكه شنيدن آن همچون ديدن بود : مردم بر عثمان خرده گرفتند . من يكى از مهاجران بودم بيشتر خشنودى وى را مى‏خواستم و كمتر سرزنشش مى‏نمودم ، و طلحه و زبير آسانترين كارشان آن بود كه بر او بتازند ، و برنجانندش و ناتوانش سازند . عايشه نيز سر برآورد و خشمى را كه از او داشت ، آشكار كرد و مردمى فرصت يافتند و كار او را ساختند . پس مردم با من بيعت كردند ، نه نادلخواه و نه از روى اجبار بلكه فرمانبردار و به اختيار . و بدانيد كه مدينه 1 مردمش را از خود راند ، و مردم آن در شهر نماند . ديگ آشوب جوشان گشت ، و فتنه بر پاى و خروشان . پس به سوى امير خود شتابان بپوييد و در جهاد با دشمنتان بر يكديگر پيشى جوييد ان شاء اللّه .