جستجو

و من كلام له ع يحث به أصحابه على الجهاد

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 568 ] 240 گفتار آن حضرت كه ياران خود را براى جهاد تشويق و ترغيب مى‏فرمايد : وَ اَللَّهُ مُسْتَأْدِيكُمْ شُكْرَهُ وَ مُوَرِّثُكُمْ أَمْرَهُ وَ مُمْهِلُكُمْ فِي مِضْمَارٍ مَحْدُودٍ لِتَتَنَازَعُوا سَبَقَهُ فَشُدُّوا عُقَدَ اَلْمَآزِرِ وَ اِطْوُوا فُضُولَ اَلْخَوَاصِرِ لاَ تَجْتَمِعُ عَزِيمَةٌ وَ وَلِيمَةٌ مَا أَنْقَضَ اَلنَّوْمَ لِعَزَائِمِ اَلْيَوْمِ وَ أَمْحَى اَلظُّلَمَ لِتَذَاكِيرِ اَلْهِمَمِ مضمار : مدت زمانى كه اسب جنگى در آن لاغر مى‏شود و تمرين مى‏بيند و گفته شده كه چهل روز است و شرح آن در خطبه‏هاى قبل آمده است . تنازع : جدال و مخاصمه كردن ، مئازر جمع مئزر پوششها « خداوند اداى شكرش را از شما خواسته ، و امور خويش را بر شما واگذار فرموده است ، و به شما در ميدان وسيع مسابقه مهلت داده است ، تا براى به دست آوردن چوگان بر يكديگر سبقت گيريد ، پس بندها را محكم ببنديد و دامنها را به كمر زنيد ، به مقامهاى بلند رسيدن با خوشگذرانى سازگار نيست ، چه بسيار است كه خواب ، تصميمهاى روز را درهم مى‏شكند و چه فراوان تاريكيها كه ياد تصميمها را از خاطره‏ها بزدايد . » اين كلام از نظر فصاحت و بلاغت در نهايت درجه زيبايى و رسايى است و بطور كامل جامعه را وا مى‏دارد كه آماده روز معاد شوند . [ 569 ] و اللَّه مستاديكم شكره : خدا از شما مى‏خواهد كه سپاس نعمتهايش را ادا كنيد و اين مطلب در موارد متعددى از قرآن مورد دستور واقع شده است « وَ اْشْكُرُوا اللَّه إنْ كُنْتُمْ إيّاهُ تَعْبُدُونَ [ 1 ] » ، « وَ اْشْكُرُوا لى وَ لاَ تْكُفُرونِ [ 2 ] » . و مورثكم امره : سلطنت روى زمين را كه در امتهاى گذشته در دست خداپرستان و مؤمنان بود ، اكنون به شما محول فرموده است چنان كه در قرآن مى‏فرمايد « وَعَدَ اللَّه الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُم وَ عَمِلُو الصّالحاتِ لَيَسْتَخلَفِنَّهم فىِ الأرْضِ كما اسْتَخْلَفَ الّذين مِنْ قَبْلِهم [ 3 ] » و نيز گفتار خداوند متعال : « وَ أوْرَثَكُمْ أرْضَهُمْ وَ دِيارَهُم وَ أمْوالَهم [ 4 ] . » و ممهلكم . . . سبقه ، واژه مضمار استعاره از مدت زندگانى در دنياست و وجه همانندى ، آن است كه مردم به سبب رياضتها و مجاهدات در راه خدا و تحصيل كمالات نفسانى كه در طول زندگانى خود به دست مى‏آورند ، آمادگى پيدا مى‏كنند كه در مسابقه پيشگاه عظمت الهى به پيروزى برسند ، همچنان كه اسبها براى حضور در مسابقه‏ها با تمرينهاى زياد كه لاغرى اندام را در پى دارد ، آمادگى به دست مى‏آورند ، امام ( ع ) در اين جمله علت مهلت دادن خداوند مردم را براى ميدان مسابقه مورد اشاره قرار داده كه عبارت از : تنازع سبق يعنى زد و خورد و بگومگويى است كه به منظور به دست آوردن پيروزى در سبقت جستن به پيشگاه [ 1 ] سوره بقره ( 2 ) قسمتى از آيه ( 17 ) يعنى : سپاسگزاريد خدا را ، اگر او را مى‏پرستيد . [ 2 ] سوره بقره ( 2 ) قسمتى از آيه ( 151 ) ، يعنى : مرا سپاسگزارى كنيد و به من كفر نورزيد . [ 3 ] سوره نور ( 24 ) قسمتى از آيه ( 54 ) ، يعنى : خداوند به مؤمنان و كسانى از شما كه عمل صالح انجام دهند ، وعده داده است كه آنها را در روى زمين جانشين قرار دهد ، همچنان كه جانشين قرار داده بود كسانى را كه پيش از شما بودند . [ 4 ] سوره احزاب ( 33 ) قسمتى از آيه ( 27 ) ، يعنى : و به شما به ارث داد ، زمين ، شهرها و ثروتهاى آنان را . [ 570 ] خداوند وجود دارد ، و منظور از اين بگو مگو و تنازع سبق ، افتخار و مباهاتى است كه براى اهل سلوك در هنگام آماده كردن نفوس خود به وسيله رياضات حاصل مى‏شود : در راه خدا مى‏كوشند ، دامن به كمر مى‏زنند هر كدام براى به دست آوردن فضيلت پيش از ديگران بر هم سبقت مى‏گيرند و حرص مى‏ورزند كه خود را از ديگرى كاملتر سازند ، تا اين كه با به دست آوردن نشان مسابقه در ميدان فضايل به پيشگاه قدس الهى رستگار شوند ، و نتيجه اين حالات ايجاد غبطه است كه امرى است پسنديده زيرا دارنده آن را به كمال مطلوب مى‏رساند كه نهايت خواسته شارع از امّتش مى‏باشد ، احتمال ديگر آن است كه منظور از سبق فضيلت ، بهشت باشد كه به سوى آن سبقت جسته مى‏شود كه در خطبه‏هاى قبل به اين مطلب اشاره شد ، واژه تنازع ترشيح است براى استعاره مضمار و مسابقه كه قبلا ذكر شد ، زيرا از شأن كمالات نفسانى و ساير امور كه آدمى در طول زندگى به دست مى‏آورد آن است كه براى سبقت گرفتن ، بگو مگو ، و براى پيروزى در مسابقه كشمكش راه بيفتد . فشدّوا عقد المئازر ، پس از بيان اين كه هدف از مهلت زندگى در دنيا ، كوشش در پيروى از فرمان خدا و آماده شدن براى پيروزى در مسابقه است ، اين جمله را بطور كنايه از آمادگى و دامن به كمر زدن ذكر فرموده است زيرا از ويژگى كسى كه براى امرى قيام مى‏كند و تصميم انجام دادن آن را دارد ، آن است كه بندهاى لباس خود را محكم ببندد تا براى رسيدن به مقصود مزاحمش نشود . و اطووا فضول الخواصر ، اين جمله كنايه است از اين كه رونده اين راه بايد از متاعهاى پر زرق و برق و خوراكيها و پوشيدنيهاى رنگارنگ دنيا و ساير دستاوردهاى آن ، فقط به اندازه رفع نياز خود بگيرد و زايد بر آن را ترك كند و دور بريزد ، توضيح مطلب اين كه معده و شكم ممكن است وسعت يابند كه از غذا [ 571 ] بيش از قدر حاجت در خود جاى دهند و منظور از طىّ فضول الخواصر ، ترك همين زيادى از قدر حاجت است . لا يجتمع عزيمة و وليمه ، عزيمه ، اراده قطعى براى انجام دادن كارى است ، پس از آن كه انسان آن را برگزيده باشد ، و در اين جا منظور اراده بر به دست آوردن فضيلتها مى‏باشد ، واژه وليمه كه غذاى عروسى است كنايه از آرامش زندگى است زيرا لازمه وليمه آسايش و آرامش است ، معناى عبارت اين است كه توجه بر به دست آوردن فضيلتها و امور با ارزش با خوش گذرانى و آرامش زندگى و رفق و مدارا سازش ندارد زيرا تحصيل فضايل و تصميم بر آن مستلزم مشقتهاى نفسانى و رياضتها و رنجهاى جسمانى است كه با راحت و آسايش منافات دارد ، و نزديك به اين معناست گفتار خداوند متعال كه مى‏فرمايد : « لَنْ تَنالُوا البِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّون [ 5 ] » و اين معنا را با جمله بعد تاكيد مى‏فرمايد : ما انقض النوم لعزائم اليوم ، يعنى انسان گاهى در روز تصميم مى‏گيرد كه شب سير كند تا زودتر به منزل برسد اما شب كه فرا مى‏رسد خواب او را فرا مى‏گيرد تا صبح مى‏شود ، و به اين طريق تصميمش بر هم مى‏خورد ، اين را امام ( ع ) مثل آورده است براى كسى كه ابتدا بر كارهاى بزرگ تصميم مى‏گيرد ولى بعد سنگينى و آسايش و رفاه او را عارض مى‏شود و از عزم و اراده خود منصرف مى‏شود ، مراد امام اين است كه شما با اين راحت‏طلبى و دورى از رنج و زحمت نمى‏توانيد اراده خود را بر تحصيل سعادت دنيا و آخرت عملى كنيد ، و قريب به همين معناست ، عبارت بعد : وامحى الظلم لتذاكير الهمم ، توضيح سخن اين كه همت آدمى گاهى وى را وادار مى‏كند كه براى به دست آوردن [ 5 ] سوره آل عمران ( 3 ) قسمتى از آيه ( 91 ) ، يعنى : هرگز به نيكى نخواهيد رسيد مگر آن كه از چيزهايى كه دوست داريد انفاق كنيد . [ 572 ] مقاصد خود به سير در شب بپردازد ولى همين كه تاريكى شب مى‏رسد كسالت و تنبلى بر او عارض مى‏شود و خوابش مى‏گيرد و در نتيجه از يادآورى مقاصدش غفلت مى‏كند ، پس تاريكى تا حدودى سبب از بين رفتن اين تصميم از لوح خاطر شده است و اين جمله را امام ( ع ) مثل آورده است براى كسى كه علتى وى را به امرى وادار كرده و او بر آن امر تصميم گرفته اما كمترين حادثه‏اى وى را از آن امر منصرف كرده است مثل عبارت بالا ، و السلام . تا اين جا خطبه‏ها و اوامر حضرت به پايان رسيد و بعد از اين به خواست و يارى خداوند متعال و تحت حفظ و توفيق و هدايتش از نامه‏هاى امام ( ع ) آورده و تشريح خواهد شد . [ 573 ] گزيده‏اى از نامه‏هاى امام برگزيده‏اى از نامه‏هاى سرورمان امير المؤمنين ( ع ) به دشمنان و فرمانروايانش در شهرها ، و به همراه آن ، گزيده‏اى از عهدنامه‏هاى آن حضرت به نمايندگانش و وصايا و سفارشهاى وى به خانواده و يارانش آورده مى‏شود .