جستجو

و من كلام له ع قاله لعبد الله بن العباس و قد جاءه برسالة من عثمان و هو محصور يسأله فيها الخروج إلى ماله بينبع ليقل هتف الناس باسمه للخلافة بعد أن كان سأله مثل ذلك من قبل فقال عليه السلام

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 545 ] 235 گفتار آن حضرت ( ع ) است . يَا ؟ اِبْنَ عَبَّاسٍ ؟ مَا يُرِيدُ ؟ عُثْمَانُ ؟ إِلاَّ أَنْ يَجْعَلَنِي جَمَلاً نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أَقْبِلْ وَ أَدْبِرْ بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَقْدُمَ ثُمَّ هُوَ اَلْآنَ يَبْعَثُ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ وَ اَللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ أَكُونَ آثِماً ينبع : آبادى كوچكى از نواحى شهر مدينه هتف الناس : فرياد بر آوردن مردم ، و او را به نام خواندن ناضح : شترى كه به وسيله آن آب مى‏كشند غرب : دلو بزرگ هنگامى كه عثمان در محاصره مردم قرار گرفته بود ، عبد اللَّه عباس را ، پيش امير المومنين ( ع ) فرستاد و درخواست كرد كه به سوى ينبع ، سر ملك و زراعت خود تشريف ببرد ، تا مگر هياهوى به منظور نامزد كردن آن حضرت براى خلافت ، كم شود ، در حالى كه اين خواهش و پذيرش آن در قبل هم انجام شده ، و اين مرتبه دوم بود ، امام ( ع ) در پاسخ چنين فرمود : [ 546 ] « اى پسر عباس عثمان هيچ اراده نمى‏كند مگر اين كه مى‏خواهد مرا شتر آبكشى قرار دهد ، با دلوى بزرگ كه پيوسته بيايم و بروم ، پيش من فرستاد كه از شهر خارج شوم و سپس درخواست كرد كه بياييم ، و هم اكنون نيز مى‏خواهد كه بيرون روم ، به خدا سوگند آنقدر از او دفاع كردم كه بيم آن دارم گنهكار به حساب آيم . » علت اين كه عثمان اين درخواست را از امام ( ع ) كرد ، اين بود كه مردم ، پيرامون خانه او را محاصره كرده بودند ، او را صدا مى‏كردند و بر سرش فرياد مى‏كشيدند ، و به دليل بدعتهايى كه مرتكب شده بود وى را سرزنش مى‏كردند ، ثروت بيت المال را به غير مستحقان مى‏داد و در غير موردش صرف و خرج مى‏كرد ، و بسيارى از اعمال ناشايست ديگر . نكته بلاغى : شتر آبكش استعاره و كلمه دلو ترشيح آن مى‏باشد كه دو فعل اقبل و ادبر ، اشاره به وجه شبه آن است . بعث الىّ . . . اخرج ، امام ( ع ) در اين جمله چگونگى وضع عثمان را در حال محاصره بيان مى‏كند و اين كه مردم او را در تنگنا قرار داده بودند و او مجبور بود دست نياز به سوى مردم دراز كند ، اما اين كه از ميان مردم و بقيه ياران ، اين نامه را تنها به على ( ع ) نوشت به يكى از دو دليل زير بود . الف او ، باور داشت كه حضرت بزرگترين و شريفترين فرد جامعه است و مردم بيشتر از همه ، او را پيروى و اطاعت مى‏كنند و دلهاى مردم با وى ، مى‏باشد . ب او عقيده داشت كه حضرت با مردم سازش كرده و در شورش بر او با آنها شركت داشته است از اين رو انتخاب وى امام را از ميان تمام مردم بدون ترديد براى او مفيد بود ، زيرا اگر با ميانجيگرى امام ، مردم از محاصره او ، دست برمى‏داشتند غرض حاصل بود ، و اگر اين امر حاصل نمى‏شد ، باز هم بعضى از مقاصد عثمان تحقق مى‏يافت از جمله اين كه متهم شدن آن حضرت به [ 547 ] هماهنگى با شورشيان مورد تأييد واقع شده و بهانه‏اى بود براى كسانى كه بعدها به خونخواهى عثمان برخاستند و جنگهاى جمل در بصره و صفين را به وجود آوردند . و اللَّه . . . تا آخر . در معناى اين جمله چند احتمال وجود دارد : 1 يكى از شارحان چنين مى‏گويد : حضرت مى‏خواهد بفرمايد آنقدر در دفاع از عثمان كوشش كرده‏ام كه با توجه به زيادى خلافها و بدعتهاى وى ، مى‏ترسم از گنهكاران به حساب آيم . 2 احتمال ديگر اين كه به اندازه‏اى از او دفاع كردم كه ديگر خوف جانى برايم دارد زيرا ايستادن در مقابل اين همه جمعيت كه عليه او قيام كرده‏اند اين گمان را به وجود مى‏آورد كه آنان بر من حمله كنند و مرا به قتل برسانند و اين خود گناهى است . 3 احتمال سوم اين كه مى‏ترسم زياده روى در دفاع از وى باعث ايجاد اختلاف و كشمكش شود و به منظور دفاع از خود ، دست به شمشير دراز كنم يا با دست خود ، كسى را بيازارم و گفته‏هاى ناشايست از من يا ديگران صادر شود كه اين خود گناه است .