متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
221 خطبهاى از آن حضرت ( ع )
هر آينه ترس از خدا كليد رستگارى و درستكارى و اندوخته روز بازپسين [ و آزادى از هر بندگى و رهايى از هر تباهى است . ] هر كه را نيازى باشد ، نيازش بدان برآيد . هر كه گريزان است رهايى يابد . هر كه را خواستهاى است به خواستههاى خود برسد . پس عمل كنيد كه عمل را به آسمان برند . توبه كنيد كه توبه سود دهد .
و دعا كنيد كه دعا شنيده شود . اكنون زمان آرامش است و قلمها به نوشتن اعمال رواناند . به اعمال و طاعات بشتابيد . در برابر عمرى كه از جوانى به پيرى مىگرايد يا بيماريى كه از كارت بيندازد يا مرگى كه جان از تنت بربايد . مرگ ويرانگر لذتهاى شماست . تيره كننده خواهشهاى نفسانى شماست . دوركننده شما از هر مقصد و مقصود است . ديدار كنندهاى است كه كس دوستش ندارد . هماوردى است كه هزيمت نشناسد . كينهجويى است كه كس طلب ديدارش نيست . ريسمانهايش شما را سخت فرو بسته است . شر و فسادش شما را در بر گرفته و پيكانهايش به سويتان روان است و صولت و قهرش بر شما سخت بزرگ و ستم و تجاوزش پى در پى . كم افتد كه ضربت شمشيرش خطا كند يا شمشيرش كند گردد . زودا كه ابرهاى تيرهاش بر سرتان سايه افكند و بيماريهايش شدت گيرد و تاريكهاى شدايدش همگان را در
[ 529 ]
خود فرو پوشد و زمان سكرات مرگ در رسد و دردهاى جان دادن هر دم رخ نمايد .
ظلمتهاى تو بر تو و ناگواريهايش پديدار گردد . اكنون ، چنان پنداريد كه مرگ ناگهان بر شما تاخته است . همرازانتان را خاموش كرده و مشاورانتان را پراكنده ساخته و آثارشان را محو نموده است . خانههايتان را بىصاحب كرده و وارثانتان را برانگيخته تا مرده ريگتان را ميان خود تقسيم كنند . در آن ميان ، از خواص شما ، مهربانى است كه سودى نرساند و خويشاوند محزونى است كه دفع بلا نتواند يا شماتتگرى است كه بر حال زارتان زارى ننمايد .
بر شما باد به جد و كوشش و آمادگى و مهيا شدن و ، از آنجا كه توشه توان برداشت ، توشهاى برگرفتن . دنيا نفريبدتان ، آنسان ، كه پيشينيانتان را فريفت ، امتهايى كه پيش از شما بودند و از ميان رفتند . آنان كه دنيا را دوشيدند و دستخوش فريب آن شدند . بسا شبها و روزها را كه فنا كردند و تازههاى آن را كهنه نمودند . مساكنشان گورهايشان شد و اموالشان ميراث ديگران . چنان بىخردند كه نمىدانند چه كسى بر سر گورشان آمده يا چه كسى برايشان زارى مىكند يا چه كسى ندايشان مىدهد و پاسخ گفتن نتوانند . پس از دنيا حذر كنيد . دنيا مغرور كننده و فريبنده است . نيرنگ باز است . به دستى مىدهد و به دستى منع مىكند . به دستى بر تن شما جامه مىپوشد و به دستى جامه از تنتان به در مىكند . آسودگيش بر دوام نيست و رنجهايش را پايان نباشد و بلايش را آرامش نيست .
از اين خطبه [ در صفت زاهدان ]
قومى بودند به ظاهر از مردم دنيا و حال آنكه ، اهل دنيا نبودند . در دنيا چنان زيستند كه گويى نه از مردم دنيايند . كارهاشان از روى بصيرت بود و از آنچه مىترسيدند گريختند و بر هم پيشى گرفتند . با آنكه در دنيا بودند ، در ميان اهل آخرت مىگرديدند . مىبينند كه مردم دنيا مرگ اجسادشان را بزرگ مىپندارند و بر آن افسوس مىخورند و آنان مرگ دلهاى زندهشان را بزرگتر مىشمارند .