متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 162 ]
216 از دعاهاى آن حضرت ( ع ) است :
اَللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ وَ لاَ تَبْذُلْ جَاهِيَ بِالْإِقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ طَالِبِي رِزْقِكَ وَ أَسْتَعْطِفَ شِرَارَ خَلْقِكَ وَ أُبْتَلَى بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي وَ أُفْتَتَنَ بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي وَ أَنْتَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِكَ كُلِّهِ وَلِيُّ اَلْإِعْطَاءِ وَ اَلْمَنْعِ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ 24 28 3 : 26 يسار : بىنيازى اقتار : تنگدستى و نيازمندى « خدايا آبروى مرا با توانگرى نگهدار ، و موقعيت مرا به تنگدستى از بين مبر ،
تا محتاج نشوم كه از روزى خواران تو ، درخواست روزى و از شريران خلق تو ، طلب عطوفت و احسان كنم و به ستايش كسى كه به من بخشش كرده و نكوهش شخصى كه به من عطايى نداده است ، مبتلا نشوم ، و حال آن كه تو صاحب اختيار همه اينها هستى و منع و عطا در دست تواناى توست و تو ، بر هر چيز ، قادر و توانايى . » در اين فصل امام ( ع ) دعا كرده و از خداوند خواسته است كه او را بىنياز كند و از تنگدستى و لوازم آن به وى پناه برده است ، غنا و بىنيازى مطلوب حضرت ، آن مقدارى از مال دنياست كه با قناعت و ميانه روى نيازهاى ضرورى او را بر طرف كند ، نه اين كه بيشتر از حد نياز به دست آورد و براى خود اندوخته
[ 163 ]
كند و نه گشايش دادن به زندگى بيش از نياز چنان كه در ميان اغلب مردم معروف است . پيداست كه دعا براى بىنيازى به معناى خاصّ اول پسنديده است ولى درخواست ثروت بر وجه دوم كه اغلب مردم نظر دارند نكوهيده و ناپسند است ، فقر و بىچيزى آن است كه آدمى محتاج به سؤال از مردم شود ، و اين ، خود لوازمى را در پى دارد كه انسان را از توجه به خدا و پرستش او باز مىدارد و آن لوازم از اين قرارند .
1 نخستين پىآمد چنين فقرى ، به پستى گراييدن شخصيت انسان و كم شدن آبرو و حرمت اوست و چون آبرومندى و بىنيازى مانند دو امر متلازمند كه هيچ كدام بدون ديگرى تحقق نمىيابد ، امام ( ع ) فقر را از بين برنده آبرو و شخصيت انسان قرار داده است ، همچنان كه از بين برنده غنا و بىنيازى است ، چنان كه ابو طيّب در شعر خود به اين ملازمه اشاره كرده است .
فلا مجد فى الدنيا لمن قلّ ماله و لا مال فى الدنيا لمن قلّ مجده
يعنى كسى كه مال ندارد در دنيا آبرو ندارد ، و كسى كه كم اعتبار باشد مالى نخواهد داشت . موقعيت و آبرو هم داراى مراتبى است ، اگر در به دست آوردن آن ، خدا اراده شود مايه عزّت و شرافت دين خداست و اگر به منظور كمك گرفتن بر اداى حقوق الهى و اطاعت فرمان خدا باشد همان وجه مطلوب و پسنديدهاى است كه امام ( ع ) آن را از خدا خواسته تا با داشتن چنين موقعيّتى از مردم دنيا مستغنى و بىنياز شود و اين همان چيزى است كه خداوند به پيامبران خود داده است چنان كه مىفرمايد :
« . . . يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسيحُ عيسَى بنُ مَرْيَمَ وَجيهاً فِى الدُّنيا وَ الآخِرَةِ [ 1 ] » و اگر انسان ، موقعيت و آبرو را به منظور فخر فروشى و عزت دنيا
[ 1 ] سوره آل عمران ( 3 ) آيه ( 45 ) يعنى : اى مريم تو را به كلمهاى كه نامش مسيح ، عيسى بن مريم است بشارت مىدهد كه در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان درگاه خداست .
[ 164 ]
بخواهد ، مذموم و ناپسند است .
2 دومين پىآمد فقر و تنگدستى ، آن است كه آدمى مجبور مىشود ، دست نياز به سوى مردمى دراز كند كه به هيچ وجه شايستگى آن را ندارند ، زيرا سراسر وجود آنان نياز و احتياج است ، و چون لازمه اين كار تواضع و فروتنى در نزد غير خداست و انسان را از توجه و رو آوردن به معبود حقيقى باز مىدارد ، نوعى پستى و بدبختى است كه بايد از آن به خداوند پناه برد ، و در همين زمينه امام چهارم على بن الحسين ( ع ) در دعاها و مناجاتهاى خود در پيشگاه پروردگار عرض مىكند : تويى كه خود را به بىنيازى از آفريدگانت ستودهاى و شايستهاى كه از آنان بىنياز باشى ، و تو آنان را به فقر و احتياج ،
نسبت دادهاى و به حق ، آنان نيازمند به تو هستند ، پس كسى كه بخواهد دوستيش را با تو محكم كند و به واسطه وجود تو فقر و نياز را از خود دور سازد حاجت خويش را به سوى اهلش برده و براى برآوردن آن از راه صحيح وارد شده است ، اما كسى كه نزد آفريدگان اظهار تنگدستى كند و از آنان طلب حاجت كند و غير تو را سبب رفع نياز خود بداند ، به نوميدى گراييده و سزاوار نرسيدن به احسان و نيكى تو شده است [ 2 ] . و اين كه امام زين العابدين ( ع ) فرد اخير در دعاى خود را سزاوار نرسيدن به احسان از ناحيه خداوند دانسته است به آن دليل است كه بر اثر حاجت خواستن از غير خدا و توجه به ديگران قابليت و شايستگى شمول پرتو رحمت و احسان ولى نعمت حقيقى را از دست داده است .
طالبى رزقك ، منظور از اين جمله در خطبه امام ( ع ) آن است كه ديگر كسان غير از تو لياقت آن را ندارند كه چيزى از آنان خواسته شود .
3 سومين پىآمد احتياج و فقدان اعتبار ، حاجت خواستن و طلب ترحم
[ 2 ] ترجمه قسمتى از دعاى شماره 13 صحيفه سجاديه .
[ 165 ]
از فرومايگان و اشرار است ، زيرا گاهى فقر و نياز چنان شديد مىشود كه آدمى را وادار مىكند به نااهلان رو آورد و از آنان درخواست ترحم كند و به تجربه ثابت شده است كه ترحم خواستن از ناكسان و اشرار و دراز كردن دست نياز به طرف آنان ، در ذايقه نيكان و صاحبان مروّت ، از داروى تلخ و سمّ مهلك ناگوارتر است .
4 پىآمد چهارم تنگدستى و نيازمندى آن است كه آدمى ناچار مىشود كسانى را كه به وى بخشش و مساعدت كردهاند ، بستايد و آنانى را كه كمك نكردهاند نكوهش و مذمّت كند ، و اين خود صفتى است كه انسان را از توجه به خدا و روآوردن به قبله حقيقى باز مىدارد .
و او در عبارت و انت ، واو حاليّه است . يعنى خداوندا حيثيت و آبروى مرا با فقر و احتياج ، بىمقدار مكن كه به سبب آن دچار اين ناگواريها شوم ،
در حالى كه تو هستى كه با احاطه قيوّمى خود بر همه سببهاى عالم وجود برترى دارى و از همه شايستهترى كه به هر كس آنچه بخواهى عطا كنى و آنچه بخواهى منع نمائى ، تو سر چشمه بذل و بخشش و غنا و بىنيازى هستى ، زيرا احتياجى به خلق ندارى و تمام آفريدگانت در جهات ظاهرى و معنوى به تو نيازمند و محتاجند چون قدرت بىپايان تو سراسر ممكنات را در تسخير دارد . توفيق از خداوند است .