متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
2
خطبهاى از آن حضرت ( ع )
پس از بازگشتش از صفين او را سپاس مىگويم و خواستار فزونى نعمت او هستم و بر آستان عزتش سر تسليم نهادهام و خواهم كه مرا از گناه در امان نگه دارد . از او يارى مىجويم كه نيازمند آنم كه نيازم برآورد . هر كس را كه او راه بنمايد ، گمراه نگردد و هر كس را كه با او دشمنى ورزد ، كس زينهار ندهد ، هركس را كه تعهد كند ، بىچيز نشود كه تعهدش از هر چه به سنجش آيد ، افزون است و از هر چه اندوختنى است برتر . و شهادت مىدهم كه خداوندى جز اللّه ، خداى يكتا نيست . يگانه است و بىهيچ شريكى .
[ 43 ]
شهادت مىدهم ، شهادتى كه خلوصش از بوته آزمايش نيكو برآمده باشد و اعتقاد به آن با صفاى نيت همراه بود . بدان چنگ در مىزنم ، همواره تا آنگاه كه ما را زنده مىدارد و مىاندوزيم آن را براى روزهاى هولناكى كه در پيش داريم . چنين شهادتى نشان عزم جزم ما در ايمان است و سرلوحه نيكوكارى و خشنودى خداوند است و ، سبب دورساختن شيطان .
و شهادت مىدهم كه محمد ( صلى اللّه عليه و آله ) بنده او و پيامبر اوست كه او را فرستاد با آيينى چون آفتاب تابنده ، پرآوازه و دانشى برتر و كتابى نوشته شده و فروغى تابان و پرتوى درخشان و فرمانى قاطع تا حق از باطل بازشناساند ، و زنگ شبهت از دلها بزدايد . محمد ( صلى اللّه عليه و آله ) براى اثبات پيامبرى خويش حجتها آورد و مردمان را با آيات كتاب خود بيم داد و با ذكر عقوبتها و كيفرها كه بر امتهاى پيشين رفته بود ، بترسانيد .
مردمان در فتنههايى گرفتار بودند ، كه در آن رشته دين گسسته بود و پايه يقين شكست برداشته و مىلرزيد . هركس به چيزى كه خود اصل مىپنداشت چنگ زده بود . كارها پراكنده و درهم ، راه بيرون شدن از آن فتنهها باريك ، طريق هدايت مسدود و كورى و بىخبرى آنسان شايع و همهگير كه هدايت را آوازهاى نبود . خدا را گناه مىكردند و شيطان را يار و ياور بودند . ايمان خوار و ذليل بود ، ستونهايش از هم گسيخته و نشانههايش دگرگون و راههايش ويران و جادههايش محو و ناپديد .
همگان در راه شيطان گام مىزدند و از آبشخور او مىنوشيدند . به يارى اين قوم بود كه شيطان پرچم پيروزى برافراشت و فتنهها برانگيخت و آنان را در زير پاهاى خود فرو كوفت و پى سپر سمهاى خود نمود . آنان ، در آن حال ، حيرت زده و نادان و فريب خورده بودند و بهترين خانهها ( 1 ) را بدترين همسايه . شبها خواب به چشمانشان نمىرفت و سرمه ديدگانشان سرشك خونين بود . آنجا سرزمينى بود كه بر دانايش چون ستوران لگام مىزدند و نادانش را بر اورنگ عزت مىنشاندند .
و از اين خطبه [ در وصف آل محمد ( ص ) ] آل محمد امينان اسرار خداوندند و پناهگاه اوامر او و معدن علم او و مرجع حكمت او و خزانه كتابهاى او و قلههاى رفيع دين او . قامت خميده دين به پايمردى آنان راستى گرفت ، و لرزش اندامهايش به نيروى ايشان آرامش يافت .
45 و از اين خطبه [ درباره منافقان ] گناه مىكارند و كشته خويش به آب غرور آب مىدهند و هلاكت مىدروند . در اين امّت هيچ كس را با آل محمد ( صلى اللّه عليه و آله ) مقايسه نتوان كرد . كسانى را كه مرهون نعمتهاى ايشاناند با ايشان برابر نتوان داشت ، كه آل محمد اساس ديناند و ستون يقين كه افراط كاران به آنان راه اعتدال گيرند و واپس ماندگان به مدد ايشان به كاروان دين پيوندند .
ويژگيهاى امامت در آنهاست و بس . و وراثت نبوّت منحصر در ايشان . اكنون حق به كسى بازگشته كه شايسته آن است و به جايى باز آمده كه از آنجا رخت بر بسته بود .