متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 467 ]
190 سخنى از آن حضرت ( ع ) به ياران خود سفارش مىكند .
امر نماز را مراعات كنيد و به حفظ آن بكوشيد و بسيار به جاى آوريد و بدان به خداى تقرب جوييد كه نماز فريضهاى است بر مؤمنان كه حتما بايد در وقت خود آن را به جاى آرند . آيا به پاسخ دوزخيان گوش فرا نمىدهيد ، در آن هنگام ، كه از ايشان مىپرسند : « چه چيز شما را به جهنم كشاند ؟ گويند ما از نمازگزاران نبوديم . » 1 نماز گناهان را مىريزد ، آنسان كه برگ درختان مىريزد . و بند گناهان از گناهكاران مىگشايد آنسان ، كه بند از كسى بگشايند . رسول الله ( صلى الله عليه و آله ) نماز را به چشمه آب گرم تشبيه كرده كه بر در سراى كسى باشد و او هر روز و هر شب پنج بار خود را در آن بشويد . پس ديگر چركى بر تن او باقى نمىماند . حق نماز را مردان مؤمنى شناختهاند كه آنان را زيور متاعهاى اين جهانى ، از نماز ، به كار ديگر مشغول نمىدارد و نه فرزندانشان و اموالشان كه نور ديدگان ايشاناند .
خداى سبحان مىفرمايد : « مردانى كه هيچ تجارت و خريد و فروختى از ياد خدا و نمازگزاردن و دادن زكات بازشان ندارد . » 2 پيامبر ( صلى الله عليه و آله ) با آنكه مژده بهشتش داده بودند ، خود را براى نماز به رنج مىافكند . زيرا ، خداى سبحان گفته بود ،
كه « كسان خود را به نماز فرمان ده و خود در آن كار پاى بيفشر . » ( 3 ) پيامبر كسان خود را به نماز فرمان مىداد و خود در آن تحمل رنج مىفرمود .
همچنين ، زكات را با نماز سبب تقرب مسلمانان به خدا قرار داده است . هر كس زكات را به طيب خاطر و از روى خشنودى بدهد ، كفاره گناهان او خواهد بود و نيز او را از آتش جهنم باز مىدارد و حفظ مىكند . پس كسى كه زكات مىدهد نبايد همواره خاطر بدان گمارد و بر اداى آن افسوس خورد . زيرا هر كس زكات بدهد ولى نه به طيب خاطر و خشنودى دل ، و از خدا اميد داشته باشد كه چيزى برتر از آنچه داده
[ 469 ]
پاداش گيرد ، چنين كسى كه به سنت پيامبر ( صلى الله عليه و آله ) جاهل است و در مزد زيان كرده است . عملش از دستش رفته و پشيمانى خواهد كشيد .
همچنين است ، اداى امانت . كسى كه از امانت داران نباشد از رحمت حق نوميد است . زيرا امانت به آسمانهاى افراشته و زمين گسترانيده شده و كوههاى بلند و استوار ، كه از آنها بلندتر و پهناورتر و فراتر و بزرگتر نبود ، عرضه شد . بواقع ،
آسمان و زمين و كوه با وجود بلندى و پهناورى و قوت و ارجمندى از رفتن به زير بار امانت امتناع كردند و از عقوبت پروردگار ترسيدند . آنها چيزى را دريافته بودند كه موجودى ناتوان مانند انسان در نيافته بود . « او ستم پيشه و نادان بود . » 1 بر خداى ، سبحانه و تعالى ، آنچه بندگان در شب و روزشان به جاى مىآورند پوشيده نيست . بر خردترين اعمالشان آگاه است و به علم بر آنها احاطه دارد .
اندامهايتان گواهان او هستند و اعضاى بدنتان لشكرهاى او و ضمايرتان جاسوسان او و اعمال نهانيتان بر او آشكار است .