جستجو

و من خطبة له ع يحمد

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

( 340 ) 186 از گفتارهاى آن حضرت است سپاس ، خدايى را سزا است كه از آثار پادشاهى و شكوه كبريايى خويش چندان به نمايش گذاشت كه چشمها را شگفتى زده و مات قدرت خويش ساخت ، و انديشه‏هايى را كه به درون جانها راه مى‏جويند ، از شناخت ژرفاى ويژگى خود به [ 225 ] واپس راند . و اين حقيقت را گواهى مى‏دهم كه جز الله معبودى نباشد ، شهادتى كه ريشه در ايمان ، يقين ، اخلاص و باور محض دارد ، و نيز گواهى ميدهم كه محمد بنده و فرستاده‏ى او باشد ، كه خداوند به گاهى رسالتش بخشيد كه پرچمهاى هدايت پوسيده و راههاى ديانت بى‏فروغ مانده بود . پس او حق را فرياد برآورد ، خلق را نصيحت كرد و بالندگى را راه نمود و تعادل را فرمان داد كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد . ( 341 ) و بدانيد اى بندگان خدا ، كه خداوند شما را پوچ نيافريده ، به بيهوده رهاتان نكرده است ، كه او به اندازه‏ى نعمتهايى كه ارزانيتان داشته به خوبى آگاه باشد ، و از نيكيهايش به شما ، آمارى دقيق دارد . پس پيروزى و نجات را از او بخواهيد و بخشش و كرم را از او طلب كنيد كه نه پرده‏اى حجاب شما از او تواند شد و نه در بسته‏اى از بار يافتن به بارگاهش بازتان تواند داشت ، چرا كه او در همه جا حضور دارد و هيچ لحظه و زمانى از حضورش تهى نباشد ، و با فرد فرد آدميان و پريان هميشه همراه باشد . نه هيچ دهشى او را كاستى آرد و نه هيچ بخششى از او چيزى كاهد ، نه هيچ در خواهنده‏اى چشمه‏ى كرم او را فرو خشكاند و نه هيچ كسى به ژرفاى اقيانوس عطايش راه يابد ، نه هيچ شخصى عنايت او را به ديگرى مانع گردد و نه هيچ صدايى او را از شنيدن ديگر صداها باز دارد . چونان كه هيچ دهشى باز ستانى او را راه نبندد ، هيچ خشمى باز دارنده‏ى رحمت او نباشد و هيچ رحمتى از كيفر بازش ندارد . ژرفايى او ، جلوه‏هاى آشكارش را حجابى نشود ، و پيدايى او ، بر آمدن از ژرفناها را موجب نگردد . او در عين نزديكى ، دور و در كمال برترى ، نزديك باشد . در عين پيدايى ، ناپيدا است و در اوج ناپيدايى ، پيدا ، پاداش مى‏دهد و پاداش نمى‏ستاند . نه هرگز در آفرينش آفريدگان به انديشه و چاره‏جويى مى‏پردازد و نه هرگزش به يارى خواستن نيازى افتد . ( 342 ) اى بندگان خدا ، تمامى شما را به تقواى الهى توصيه مى‏كنم كه هم نيروى باز دارنده است و هم نيروى پايدارى ، پس به رشته‏هاى پايدارش چنگ يازيد و از حقايقش يارى جوييد تا به جايگاههاى آسايش ، پايگاههاى گشايش ، دژهاى محفوظ و خانه‏هاى عزت ، بازتان آرد . به روزى كه در آن ، چشمها خيره شود و همه جا را ظلمت فرا گيرد و گله‏هاى شتر آبستن و ده ماهه بى‏صاحب و سرگردان ماند ، و در صور دميده شود ، پس تمامت جانها از كالبدان بيرون شوند ، و تمامى زبانها باز مانند . بلنداى قله‏ها و كوههاى ريشه‏دار و استوار در هم كوبيده و پست شود ، بدان سان كه سختى صخره‏هاشان به سرايى مواج بدل گردد ، و از آن همه جز دشتى هموار چيزى بر جاى نماند . نه شفيعى كه شفاعت كند و نه خويشاوندى كه به دفاع برخيزد و نه هيچ بهانه‏اى كه سود بخشد .