متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
( 406 )
233 گفتارى ديگر
سپاس خدايى را كه سپاسش زبانزد خلق است . سپاهيانش پيروز و عظمتش برترين است . بر نعمتهاى هميشگى و بخششهاى بزرگش او را سپاس مىگوييم ، اويى را كه حلمش چنان عظيم است كه از خطاها در مىگذرد ، و تمامى قوانينش عادلانه باشد و در قلمرو علمش گذشته و آينده يكسان است . بى پيروى ،
آموزش و الگو گرفتن از ديگر حكيمى سازنده و نيز بى آن كه به خطايى دچار آيد يا به دستيارانى نيازش افتد ، با دانش خويش آفريدگان را ابداع مىكند و با فرمانى پديدشان مىآورد .
و من بر اين حقيقت گواهم كه محمد بنده و فرستادهى او است كه خدايش آن گاه برانگيخت كه مردم با سختيها درگير و بر امواج سرگردانى سوار بودند ، رشتههاى تباهى
[ 276 ]
به سقوطشان مىكشيد و زنگارهاى گناه قفلى بر دلهاشان زده بود .
اى بندگان خدا ، تمامى شما را به تقواى الهى توصيه مىكنم ، كه حق خدا بر شما ، و موجب حق شما بر او است . در كسب تقوا از خدا يارى بجوييد ، و در راه خدا از نيروى تقوا مدد بخواهيد ، كه تقوا امروز را دژ و سپرى است و فردا به سوى بهشت راهى ، مسلكش آشكار باشد ، پويندهاش را سودى سرشار رساند ، و امانتدارش را نگهبان باشد .
تقوا همواره خود را براى تمامى امتها از گذشته و آينده به نمايش گذاشته است چرا كه فردا ، چون خداوند تمامى پديدهها را باز گرداند ، دادههايش را وا ستاند ، و از بخشيدههايش بپرسد همگان را به تقوا نياز باشد . اما آنها كه پذيرايش شوند و به گونهاى در خور ، بارش را بر دوش كشند ، بس انگشت شمارند و ستايش خدا را سزاوار ، آنجا كه فرمايد : « . . . بندگان سپاس گزار من بس اندكاند » . ( قرآن كريم ،
سورهى 34 ، آيهى 13 ) پس پيامش را گوش جان بسپاريد و پرتوان و كوشا به سويش بشتابيد و آن را ارزشى جايگزين تمامى ارزشهاى از دست رفته و همراهى به جاى تمامى ناهمراهيها قرار دهيد . با تقوا خوابتان را به بيدارى مبدل سازيد و روز خويش را بگذرانيد و ملازم دلهاتان كنيد و با آن گناهان خويش را فرو ريزيد . آرى ، با تقوا بيماريهاى خود را درمان كنيد و با آن به سوى مرگ بشتابيد . بكوشيد تا از سرنوشت تباه كنندگان تقوا عبرت گيريد . مبادا كه با سرنوشت تباه خويش خويشتن بانان را مايهى عبرت شويد .
هان ، تقوا را پاس داريد تا در پناه آن مصون بمانيد . بكوشيد تا همواره از وابستگى دنيا وارهيد و در دل شيفتهى آخرت باشيد . كسى را كه با تقوا برترى يافته است ، پست مشماريد ، و آن را كه تنها با پر و بال دنيا در اوج است ، بلند پايه مپنداريد .
به ابر پر برق دنيا چشم مدوزيد ، به سخنگويش گوش مسپاريد ، پذيراى دعوتش مباشيد ، از تابشش روشنى مجوييد و كالاهاى دلفريبش را فريفته مشويد ، كه برقش بى باران ، سخنش دروغ و داراييش به تاراج رفته است و كالاهاى نفيسش در معرض دستبرد . هشداريد كه دنيا عشوهگر هرزهاى است كه تن ندهد و مركب سركشى است كه فرمان نبرد ، دروغ زنى خيانتكار ، ستيزگرى ناسپاس ، كين توزى باز دارنده و شهوت زدهاى آشفته است . خصلت كلى دنيا جا به جايى ، و گامجايش زلزله خيز است .
عزتش ذلت ، جدش شوخى و بلندايش پست است . دنيا سراى چپاول و دستبرد و رنج و
[ 277 ]
هلاك است ، اهلش مدام در حال برخاستن و رانده شدن و پيوستن و جدا شدناند ، در راههايى حيرتزا ، با گريزگاههايى توانفرسا و اهدافى دست نيافتنى و ناكام ساز به هر دژ كه پناهنده شوند ، تسليمشان كند ، به هر در كه اندر آيند ، بيرونشان راند و هر چاره كه بينديشد ، خود بر واماندگىشان بيفزايد . نجات يافتهاى پى شده ، گوشتى جدا شده از پوست ، پيكرى بى سر يا خونى ريخته شده است . يكى انگشت به دندان مىگزد ، ديگرى دست بر دست مىسايد ، يكى گونهها بر آرنج نهد ، ديگرى از باور خود انتقاد مىكند و يكى از تصميمش بازگشته است . چاره روى برتافته ، مرگ ناگهانى شتابان آغوش گشوده است ، اينك چه هنگام گريز است هيهات هيهات آن چه از دست رفتنى بود ، از دست رفت و گذشتنىها همه گذشت و دنيا به دلخواه خود سپرى شد ، « نه آسمان و زمين بر آنان گريست و نه آنى مهلت يافتند » . ( قرآن كريم ، سورهى 44 ، آيهى 29 )