جستجو

من خطبة له ع في قدرة

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

183 و از خطبه‏هاى آن حضرت است ستايش خدايى را كه شناخته است بى‏آنكه ديده شود ، و آفريننده است ، بى‏آنكه رنجى برد . خلايق را به نيروى خود بيافريد ، و مهتران را با چيرگى در بند بندگى كشيد ، و بزرگان را با بخشش خويش مهترى بخشيد ، و اوست كه آفريده خود را در اين جهان ساكن گرداند ، و پيامبرانش را بر جنّ و انس برانگيزاند ، تا دنيا را چنانكه هست بديشان بنمايانند 1 ، و آنان را از زيانهايش بترسانند ، و از دنيا براى‏شان مثلها زنند ، و زشتيهاى آن را به آنان نشان دهند ، و به آنان گوشزد كنند 2 ، آنچه از آن عبرت توان گرفت ، از دگرگونيهايى پى در پى ، و سراسر شگفت ، از تندرستيها و بيماريهايش ، و از حلالها و حرامهايش ، و آنچه خدا آماده ساخته است براى فرمانبران و نافرمانان ، از [ 194 ] بهشت و يا آتش سوزان ، و ارجمندى و يا خوارى در آن جهان . او را مى‏ستايم ، چنانكه خود خواسته است از آفريدگان . او براى هر چيز اندازه‏اى گذاشت 3 ، و هر اندازه را مدّتى معيّن داشت ، و هر مدّتى را در كتابى نگاشت 4 . از اين خطبه است پس قرآن فرمان دهنده است و بازدارنده ، خاموش است و گوينده ، حجّت خداست بر آفريدگانش كه بدان پيمان گرفته است از ايشان ، و همگان را نهاده است در گرو آن . نور هدايت خود را با قرآن تمام گرداند ، و دين خود را بدان به كمال رساند ، و جان پيامبر خويش را هنگامى ستاند كه از رساندن احكامى كه موجب رستگارى آفريدگان است ، فارغ ماند . پس خدا را چنان بزرگ داريد كه خود بزرگ داشته ، چه او چيزى از دين خويش را از شما پنهان نداشته ، و آنچه را از آن خشنود باشد يا نپسندد وانگذاشته ، جز آنكه براى آن نشانى نهاده است آشكارا ، و آيتى محكم و معنى آن هويدا ، تا مردم را از آنچه نخواهد بازدارد ، و يا بدانچه رضاى اوست بخواند . پس خشنودى و ناخشنودى او در گذشته و حال يكسان است حرام و حلال خدا نه دستخوش گذشت زمان است 5 ، و بدانيد كه خدا چيزى را از شما نمى‏پسندد كه از پيشينيان شما ناپسند انگاشته ، و بر چيزى خشم نمى‏گيرد كه از آنان خوش مى‏داشته ، و همانا شما بر پى نشانه‏اى مى‏رويد كه آشكار است ، و سخنى را مى‏گوييد كه پيشينيان شما مى‏گفتند و بازگردان همان گفتار است . خدا هزينه دنياى شما را عهده‏دار گرديده ، و شما را به سپاس گفتن خود وادار فرموده ، و ذكر خود را بر زبانهاتان واجب داشته ، و به پرهيزگارى‏تان سفارش كرده ، و آن را نهايت خشنودى خود و خواستش از بندگان قرار داده . پس بترسيد از خدايى كه بر كارهاى شما بيناست 6 ، و بر شما چيره و تواناست 7 ، و در آنچه كنيد قدرت او پيداست 8 . اگر چيزى را پوشانديد ، آن را مى‏داند ، و اگر آشكار كرديد ثبت مى‏گرداند ، و بدين كار فرشتگانى گمارده است ، نگاهبان و ارجمند كه نه حقّى را وامى‏نهند و نه باطلى را ثبت مى‏كنند ، و بدانيد آن كه از خدا بترسد ، خدا براى او بيرونشوى 9 از فتنه‏ها قرار دهد ، و نورى كه در تاريكى بدان راه [ 195 ] برد ، و او را جاودان دارد در آنچه آرزو و خواهش او بود ، و او را نزد خود فرود آرد ، در منزلى كه نشان كرامت او دارد . در خانه‏اى كه براى خود بنا كرد 10 ، سايه آن عرش اوست ، و روشنى‏اش تجلّى عظمت او ، و زائران آن فرشتگان او ، و دوستان و همدمانش پيامبران او . پس در رسيدن به معاد بشتابيد و بر اجل پيشى گيريد و آن را دريابيد كه نزديك است رشته آرزوى مردمان گسسته گردد ، و مرگ ناگهان بر آنان جسته 11 ، و در توبه به روى‏شان بسته . شما همچون كسانى هستيد كه پيش از شما بدان جهان رهسپار شدند ، سپس بازگشتن به دنيا را خواستار 12 شدند . شما رهگذرانيد ، به راه افتاده ، و خانه‏اى را كه از آن شما نيست ، وانهاده . شما را گفته‏اند اين خانه را واگذاريد ، و فرموده‏اند از آن توشه برداريد ، و بدانيد كه اين پوست نازك را بر آتش سوزان شكيبايى نيست ، پس بر خويشتن رحمت آريد ، شما توان خود را در مصيبتهاى اين جهان آزموديد ، آيا نديديد از خارى كه بر يكى از شما خلد ، چگونه زارى كند ، و يا به سر در افتادگى ، كه خون آلودش گرداند ، و يا ريگ تفته كه او را بسوزاند ؟ تا چه رسد كه ميان دو طبقه از آتش بود سوزان ، همخوابه او سنگ 13 ، و همنشينش شيطان . آيا مى‏دانيد چون مالك 14 بر آتش دوزخ خشم آرد ، برخى از آن برخى ديگر را خرد كند و بيوبارد 15 ، و چون بانگ بر آن زند ميان درهاى دوزخ بر جهد از آزارى كه دارد ؟ اى پير سالخورده كه پيرى در تو راه يافته ، چگونه‏اى آنگاه كه طوقهاى از آتش تافته ، گرد گردنت افتد ، و غلهايى كه گردن و دستها را به هم فرو برد ، چنانكه گوشت بازوها را بخورد ؟ پس خدا را ، خدا را ، اى گروه بندگان حال كه سالم و تندرستيد نه بيمار ، و در گشايش هستيد نه به تنگى دچار ، در گشودن گردنهاى خود بكوشيد ، پيش از آنكه آنچه در گرو است بگيرند 16 و از شما توبه نپذيرند ، چشمهاى خود را به شب بيدار داريد و شكمهاى خويش را با اندك خوردن به لاغرى درآريد . قدمهاى خود را به كار افكنيد ، و مالهاى خويش را در راه خدا هزينه كنيد . از تن‏هاتان بگيريد و به جانهاتان ببخشيد ، و در بخشيدن از اين بدان بخل مورزيد ، كه خداى سبحان گفته است : « اگر خدا را يارى كنيد ، شما را يارى مى‏كند ، و گامهاى شما را استوار مى‏دارد 17 . » و گفته است : « كيست كه به خدا وام دهد وامى نيكو ، پس آن را براى وى دو [ 196 ] چندان سازد و براى او مزدى بزرگ باشد . 18 » خدا از روى خوارى از شما يارى نمى‏خواهد ، و از تنگدستى وام از شما نمى‏گيرد . از شما يارى خواسته حالى كه سپاهيان آسمانها و زمين در فرمان اوست ، و نيرومند و حكيم است ، و از شما وام مى‏گيرد و گنجينه‏هاى آسمانها و زمين از آن اوست ، و بى‏نياز و حميد است . او خواسته است شما را بيازمايد تا كار كدام يك از شما بهتر آيد 19 . پس با كردارهاى خود پيشى گيريد تا در خانه خدا با همسايگان خدا باشيد . پيامبران خود را رفيقان آنان كرده ، و فرشتگانش را به زيارتشان برانگيخته ، و گوشهاشان را حرمت نهاده است تا بانگ آتش را نشنود ، و تن‏هاشان را نگاهداشته است ، از اينكه رنجى يا سختيى بدان رسد . « اين بخشش خداست ، به هركس كه خواهد دهد و خدا صاحب بخشش بزرگ است 20 » . مى‏گويم آن را كه مى‏شنويد و از خدا براى خود ، و شما يارى مى‏خواهم ، و او ما را بسنده و نيكو كارگزار است .