جستجو

و من خطبة له ع و فيها يعظ و يبين فضل القرآن و ينهى عن البدعة عظة الناس

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

( 314 ) 175 گفتارى ديگر از بيان خداوند بهره بريد ، پندهايش را بنيوشيد و نصايحش را پذيرا باشيد ، چه ، خداوند ، با بيان روشن‏گرش ، راه هر توجيهى را بر شما بسته است و اتمام حجت كرده است ، و آن چه را كه خوش يا ناخوش دارد ، آشكارا از هم جدا ساخته است ، تا از يكى پيروى كنيد و از ديگرى اجتناب ورزيد . رسول خدا كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد همواره مى‏فرمود : « بى‏گمان ، بهشت ، در انواع مشكلات ناخوشايند ، و آتش ، در انواع شهوتها پيچيده شده است » . و شما اين حقيقت را مسلم بدانيد كه هيچ طاعتى از طاعتهاى الهى نيست كه با ناخوشايندى همراه نباشد ، چونان [ 205 ] كه هيچ گناهى را نمى‏توان يافت كه با شهوت نياميخته باشد . پس رحمت حق از آن مردانه مردى باد كه از شهوتش دل بر كند و هوس را از پهنه‏ى جان ريشه‏كن كند ، كه اين نفس دورترين جاذبه‏ها را بر انسان تحميل مى‏كند و همواره در دام هوسى تازه ، به سوى گناهى نوين افسار مى‏گسلد و آدمى را بدان سو مى‏كشد . هم بدانيد كه مومن هر بام تا شام به خويشتن خود با بدبينى مى‏نگرد ، و همواره در آماج انتقادش مى‏نشاند و از وى تلاشى فزون‏تر مى‏طلبد ، پس شما نيز چونان پيشتازان و رهروان گذشته باشيد ، كه با دنيا چونان مسافرى خيمه بر دوش برخورد كردند و بدين سان منزل به منزل پس پشتش افكندند ، بى آن كه به منازل بين راه وابستگى بيابند . و نيز بدانيد كه شما چراغى چونان قرآن فرا راه داريد كه تنها ناصحى باشد كه نصيحتش را به خيانت نمى‏آلايد ، و تنها هدايت‏گرى است كه هرگز به گمراهى نمى‏كشاند ، و تنها سخنگويى است كه هيچ گاه سخن به دروغ نمى‏گويد . در كنار مائده‏ى قرآن كسى ننشيند مگر اين كه با فزونى و كاستى برخيزد : فزونى هدايت و كاستى كورى و كوربينى . اين حقيقت را نيز بدانيد كه ، از پس قرآن هيچ كسى نبايد نيازمند بماند ، همچنان كه پيش از قرآن كسى را بى‏نيازى نبوده باشد . پس درمان دردهاتان را از قرآن بخواهيد و با يارى قرآن بر مشكلات سخت پيروز آييد ، كه درمان بزرگ‏ترين دردهاى شما كفر و نفاق ، بيراهه روى و گمراهى همه در قرآن است . براى درخواست از حضرت حق ، به قرآن چنگ يازيد و با دوستى قرآن به سوى خداوند رو كنيد . اما مباد ، كه آن را وسيله‏ى تكدى از خلق قرار دهيد ، كه آن وسيله‏اى است بى‏مانند ، در توجه بندگان به جانب حق . بدانيد ، كه قرآن تنها شفاعت‏گرى است كه شفاعتش به كمال پذيرفته مى‏شود ، و تنها سعايت‏گرى است كه هر چه بگويد مورد تصديق باشد ، و نيز به روز قيامت هر آن كه قرآن شفاعتش كند ، پذيرفته مى‏شود ، همچنان كه اگر از كسى شكوه سر دهد بى چون و چرا پذيرفته گردد . آرى ، به روز رستاخيز ، منادى خاصى ندا در مى‏دهد كه : « هشداريد كه امروز ، جز برزيگران قرآن ، تمامى برزيگران درگير كشت و فرجام كار خويش‏اند » . پس از برزيگران قرآن و پيروانش باشيد ، و آن را به سوى پروردگارتان رهنمون گيريد ، قرآن را نصيحت‏گر خويش بشناسيد و به آراى شخصى در برابر آن بدبين باشيد و با هوشيارى هوسهاتان را در اين زمينه رخصت خيانت مدهيد ( 315 ) عمل ، عمل ، پس از آن ، هدف ، هدف ، نيز ، استقامت ، استقامت ، سپس ، صبر ، صبر ، و پارسايى ، پارسايى [ 206 ] بى‏گمان هر يك از شما را سرانجامى است ، پس راه خويش به پايان بريد . بى‏ترديد در اين راه شما را پرچمى است ، از پرچم خويش هدايت جوييد . اسلام را نيز هدفى غايى است ، تا ژرفاى آن پيش رويد ، و بكوشيد تا از عهده‏ى مسئوليتى كه خداوند ، به عنوان حق خويش ، بر دوشتان نهاده است ، به درستى برآييد ، و وظايفى را كه بر عهده‏تان گذارده است ، انجام دهيد . در اين صورت است كه من در قيامت به سودتان گواهى مى‏دهم و از شما دفاع مى‏كنم . ( 316 ) هشداريد ، كه اينك همان سرنوشت گذشته‏ى امتها است كه تكرار مى‏شود ، و اندك اندك ، قضاى گذشته فرا مى‏رسد ، و من با تكيه بر عهد و برهان الهى است كه با شما سخن مى‏گويم . خداى متعال مى‏فرمايد : « كسانى كه گفته‏اند پروردگار ما خداى يكتا است و سپس پايدارى كرده‏اند ، فرشتگان بديشان نازل شوند كه بيم مداريد و غم مخوريد و به بهشتى كه بدان وعده‏تان مى‏داده‏اند ، شادمان باشيد » . ( قرآن كريم ، سوره‏ى 41 ، آيه‏ى 30 ) شما بوديد كه گفتيد ، پروردگارمان الله است . اينك با تكيه بر كتاب او و در راستاى فرمانش و نيز در خط بندگيش ، استقامت ورزيد ، بى آن كه از آن خط گام بيرون نهيد و انشعاب كنيد ، يا به بدعت گراييد و در صف مخالف موضع گيريد ، چرا كه در قيامت رشته‏ى ارتباط پيمان گسلان با خدا خواهد بريد . آنك از هرزگى و انحطاط اخلاقى ، بپرهيزيد . زبان را يگانه كنيد ، كه مرد بايد زمام زبان خويش نگاه دارد ، زيرا كه اين زبان با صاحب خود سخت چموشى مى‏كند . به خدا سوگند كه من در تجربه‏هاى خويش بنده‏اى را نديدم كه بى نگاهداشت زبان خويش ، از تقواى خود بهره برد . آرى ، زبان مومن در پشت قلبش جاى دارد ، در حالى كه قلب منافق پشت زبان او باشد . مومن چون آهنگ سخن كند ، نخست در اندرون خويش نگاهش مى‏دارد و مى‏انديشد ، اگر نيكش يافت ، بر زبان مى‏آورد و اگر بد ، پنهانش مى‏دارد . اما منافق ، بى‏توجه به سود و زيان سخنش ، هر چه بر زبانش آمد بازگو مى‏كند و اين مسلم است كه پيامبر خدا كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد فرمود : « هيچ بنده‏اى ايمان راستين را تجربه نكند ، مگر قلبش راستى آموزد ، و قلب هيچ كسى راستى نياموزد ، مگر آن كه زبانش راستگو باشد » . بنا بر اين ، هر كه از شما بتواند كه خداى متعال را در حالى ديدار كند كه دامنش از خون و اموال مسلمانان پاك ، و زبانش از شرف و آبروى آنان سالم باشد ، چنين كند . ( 317 ) [ 207 ] و بدانيد كه مومن در رابطه با حلال و حرام خدا در نوسان نباشد . آن چه را كه سال نخست حلال مى‏شمرده است ، اينك نيز حلال بشمرد و آن چه را كه آن روز حرام مى‏دانسته است ، امروز نيز حرام بشناسد . بى‏ترديد اين بدعتهايى كه آورده‏اند ، هيچ حرامى را حلال نكند ، بلكه حلال و حرام همانها است كه خدا حلال و حرامشان كرده باشد . شما جريانهايى را تجربه كرده‏ايد و از بن دندان تجربه‏ها را چشيده‏ايد و از سرنوشت امتهاى گذشته ، پند گرفته‏ايد . از داستان آنان برايتان مثلها آمده است و با تكيه بر اين همه به جريان روشن بعثت دعوت شده‏ايد كه جز كر مادرزاد نمى‏تواند آنها را ناشنيده بگيرد و جز كور مادرزاد آن حقايق روشن را ناديده نگيرد . و هر آن كه خدا در گرماگرم انقلاب و با تجربه‏هاى آن به او سودى نرساند ، از هيچ پندى بهره‏مند نشود و در شناخت ، چنان كاستى‏اى بدو رو كند كه منكر را معروف و معروف را منكر ببيند . واقعيت جز اين نيست كه مردمان دو گروه‏اند : پيرو شريعت و آفريينده‏ى بدعت ، كه با دومى از ناحيه‏ى خداوند سبحان ، نه برهان سنتى است و نه پرتو حجتى . اين در حالى است كه خداى سبحان به هيچ يك از امتهاى پيشين ، كتابى چونان قرآن عطا نفرموده است ، چرا كه بى‏گمان قرآن رشته‏اى محكم باشد و سببى اطمينان بخش ، كه خلق را با خدا پيوند دهد كه در آن بهاران دلها و سرچشمه‏هاى علوم جاى دارد ، و قلب را صيقلى جز از آن نباشد ، اما افسوس كه اهل ياد از ميانمان رفتند و مشتى حافظه باخته و فراموشكار بر جاى ماندند . اينك توصيه‏ى من اين است كه چون امر خيرى يافتيد ، به ياريش بشتابيد و اگر با جريان شرى برخورد كرديد ، از آن بگذريد ، كه رسول خدا كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد همواره مى‏فرمود : « تو اى انسان ، در نيكى بكوش ، و بدى را واگذار ، آنك رهروى متعادل خواهى بود » . ( 318 ) بدانيد كه ظلم بر سه گونه است : ظلمى كه نابخشودنى است . ظلمى كه واكنش آن حتمى است . و ظلمى بخشودنى كه پى ناگرفتنى است . اما ظلمى ، كه نابخشودنى است ، شرك به خداى سبحان است ، خداوند متعال [ 208 ] مى‏فرمايد : « همانا كه خداوند شرك به خود را نخواهد بخشيد » . ( قرآن كريم ، سوره‏ى 4 ، آيه‏ى 48 ) و اما ظلمى بخشودنى است كه انسان به خود مى‏كند ، و ظلمى كه به ناگزير واكنش دارد ، ظلم بندگان در حق يكديگر باشد . اين جا پى‏آمد سخت است . نه آن تازيانه‏اى است كه بر تن نواخته شود ، يا زخمه‏هايى كه بر بدن فرود آيد ، كه اين همه در مقايسه با پى آمد ستم بسى كوچك نمايد . زنهار از موضع‏گيريهاى رنگارنگ در دين ، كه اتحاد بر محور حق هر چند كه شما را ناخوش آيد به از پراكندگى در باطل باشد ، گرچه شما را خوش آيد ، كه بى‏گمان در تاريخ گذشته و آينده‏ى بشر هرگز خداوند با اختلاف خيرى را ارزانى كسى نداشته است و نمى‏دارد . اى مردم ، زهى خوشبخت كسى كه اصلاح عيوب خويشش از پرداختن به عيوب ديگران بازش دارد . زهى سعادت او كه در جاى خود بنشيند ، روزى خويش بخورد ، به اطاعت پروردگارش خود را مشغول دارد و بر گناهانش بگريد . بدين‏سان او به كار خود باشد و مردم از او در آسايش .