متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
172
و از خطبههاى آن حضرت است
سپاس خدايى را كه آسمانى آسمان ديگر را از او نپوشاند ، و زمينى زمين ديگر را از وى نهفتن نتواند .
[ 178 ]
از اين خطبه است :
يكى گفت 1 : پسر ابو طالب تو بر اين كار بسيار آزمندى گفتم نه كه به خدا سوگند شما آزمندتريد و به رسول خدا دورتر ، و من بدان مخصوصترم و به وى نزديكتر . من حقّى را كه از آنم بود خواستم ، و شما نمىگذاريد ، و مرا از رسيدن بدان باز مىداريد . پس چون در جمع حاضران با برهان ، او را مغلوب كردم ، در ايستاد و چنانكه گويى مبهوت شد ، ندانست چه پاسخى تواند داد .
خدايا من از تو بر قريش و آن كه قريش را كمك كند يارى مىخواهم ، كه آنان پيوند خويشاوندى مرا بريدند ، و رتبت بزرگم را خرد ديدند . فراهم آمدند و در كارى كه از آن من است با من بستيزيدند . سپس گفتند : حقّ را توانى گرفت ، و توانى واگذارد 2 .
از اين خطبه است در ذكر اصحاب جمل :
بيرون شدند و حرم رسول خدا ( ص ) را با خود اين سو و آن سو كشاندند ،
چنانكه كنيزكى را به هنگام خريد كشانند . او را با خود به بصره بردند و زنان خويش را در خانه نشاندند . آن را كه رسول خدا ( ص ) در خانه نگاهداشته بود ، و از آنان و جز آنان بازداشته ، به اين و آن نماياندند ، با لشكرى كه يك تن از آنان نبود كه در طاعت من نباشد و به دلخواه ، در گردنش بيعت من نباشد . پس بر فرمانگزار من در بصره و خزانهداران مسلمانان ، و مردمى جز آنان تاختند . بعضى را بازداشتند و كشتند ، و بعضى را به نيرنگ دستخوش كشتن ساختند . به خدا ، اگر از مسلمانان جز يك تن را از روى عمد و بىآنكه او را جرمى باشد نكشته بودند ، كشتن همه آن لشكر بر من روا بود ، چه ، حاضر بودند و انكار ننمودند ، و به زبان و دست به دفاع برنخاستند تا چه رسد بدانكه
[ 179 ]
آنان از مسلمانان كشتند ، هم چند لشكريانى كه بدان شهر درآمدند 3 .