متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
( 290 )
162 از گفتارهاى آن حضرت
سپاس خداوندى را سزا است كه بندگان را بيافريد ، بستر حركتشان را بگسترانيد ، آبها را از هر سو روان ساخت و گياهان را سبزى و خرمى بخشيد . نه اوليتش را نقطهى آغازى است و نه ازليتش را نقطهى پايانى . او ، نخست بىكرانى است كه هميشه بوده است و ماندگار جاويدى است كه همواره خواهد بود . در پيشگاهش پيشانيها بر خاكاند و در توحيدش ، لبها به ترنم . به هنگام آفرينش ، هر آفريدهاى را حد و مرزى رقم زد تا همانندى با او آشكارا نفى شود . و چنين است كه پندارها نه با حدود و حركات و نه با اعضا و ابزار ، اندازهگيريش را نمىتوانند . در مورد او چه زمان را نتوان به كار برد ، و با واژهى تا نمىتوان محدودش كرد .
تنها پيدايى است كه نمىتوان پرسيد ، از چيست ؟ و تنها پنهانى است كه نمىتوان پرسيد ، در كجاست ؟ نه پرهيبى است كه ناپديد شود ، و نه پوشيدهاى كه چيزى در برش گيرد . نزديكى و دوريش به اشياء ، پيوستن و جدايى جسمانى نباشد .
اعمال بندگانش حتى نگاهى گذرا و گفتارى كوتاه ، نزديك شدن به تپهاى ، برداشتن گامى در ظلمت شب ، يا مهتاب شبى كه ماه مىتابد و نور مىافشاند ، و خورشيد رخشانى كه سر در پى او دارد و با اين طلوع و غروبهاى پياپيش ، با آمد و شد روزان و شبان ، چرخ زمان مىگردد و تاريخ ورق مىخورد از او پنهان نماند . وجودش پيش از پايان و دوران و آمار و شمار و فراتر از مقولههايى از اين دست باشد ، و ساحتش برتر است از آن چه مرزگذاران بر او پيرايه مىبندند ، چونان صفات پديدههاى محدود ، و ابعاد مادى ، انتخاب جايگاهى خاص ، و مكانهاى گوناگون . چنين است كه هر حد و
[ 189 ]
مرزى براى آفريدهى او تعيين مىشود و به غير او منسوب باشد .
آفريدگان را با تبعيت از اصولى ثابت و مبانى و قاعدههايى پيش ساخته نيافريده است ، كه آن چه را آفريد ، مرز آن را با آفرينش رقم زد ، و آن چه را نقش بخشيد ،
بىدرنگ زيبا گردانيد ، بى آنكه چيزى را ياراى مقاومتى باشد ، يا او را از اين همه فرمانبردارى سودى .
علم او به گذشتگان ، همانند علم اوست به آيندگان ، و آگاهيش از آسمانهاى زبرين ، چونان علم او به زمينهاى زيرين .
( 291 )
بخشى از همان گفتار
اى انسان ، اى آفريدهى راست قامت ، واى پديدهى پاسدارى شده در زهدانهاى تيره و پوششهاى مضاعف اى نشأت گرفته از عصارهى خاك ، و قرار يافته در جايى مطمئن و مناسبترين جايگاه تا سرنوشت شناخته شده و پايان رقم خورده بدان كه دورانى به صورت جنين در بطن مادر شناور بودهاى ، بى آن كه بتوانى دعوتى را پاسخگويى يا صدايى را بشنوى ، سپس از قرارگاهت به سرايى رانده شدى كه هرگزش نديده بودى و راههاى سودش را نمىدانستى .
آنك تو را چه كسى به مكيدن غذا از پستان مادر ره نمود ؟ و در لحظههاى نياز آن چه را آرزو و اراده مىكردى ، آگاهيت بخشيد ؟ هيهات آن كه از توصيف پديدهاى با شكل و ابزار ويژهاش در ماند ، بى شك از وصف آفريدگارش ناتوانتر و از دستيابى به ژرفاى ذات او از رهگذر مرزهاى آفريدهها بسى دورتر باشد .