جستجو

و من خطبة له ع في صفات

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 345 ] 152 خطبه‏اى از آن حضرت ( ع ) ستايش خداوندى را كه آفريدگانش بر وجود او راهنماينده‏اند و چون جامه حدوث بر تن دارند ، كه پديد مى‏آيند و از ميان مى‏روند ، بر ازلى بودنش دلالت دارند . و شباهتشان به يكديگر نشان بى‏همتايى اوست . حواس ما ، حقيقت ذات او نتواند شناخت و ، هيچ پرده‏اى مستورش نتواند داشت ، زيرا فرق است ميان آنكه صانع است و آنچه مصنوع است و ميان آنچه محدود كننده است و آنچه محدود شونده و ميان آنچه پرورنده است و آنچه پرورش مى‏يابد . خداوند ، يكى است ، ولى نه به تعبير عددى ، آفريننده است ولى نه با حركت يا تحمل رنج . شنواست ، بى‏آنكه ابزار شنواييش باشد . بيناست ، نه بدان گونه كه ديده از هم بگشايد . حاضر است نه اينكه با چيزى مماس باشد و جدا از هر چيزى است نه اينكه ميانشان مسافتى باشد . آشكار است نه به ديدن و نهان است نه سبب لطافت . از چيزها جداست زيرا هر چيزى مقهور او و به قدرت اوست . هر چيزى غير اوست ، كه همه در برابر او خاضع‏اند و به سوى او باز مى‏گردند . هر كس وصفش كند محدودش كرده و آنكه محدودش كند او را بر شمرده است و هر كه بر شماردش ازليّتش را باطل كرده است . هر كه بگويد كه خدا چگونه است ، خواسته كه وصفش كند و هر كه بگويد خدا در كجاست براى او مكانى قائل شده . عالم بود ، آنگاه كه معلومى نبود ، آفريننده بود ، آنگاه كه آفريده‏اى نبود . توانا بود ، آنگاه كه چيزى نبود كه تواناييش را با او سنجد . از اين خطبه طلوع‏كننده‏اى طلوع كرد . درخشنده‏اى درخشيدن گرفت ، آشكار شونده‏اى آشكار شد و ، آنچه كج و منحرف شده بود ، راستى يافت . خداوند مردمى را به مردم ديگر بدل نمود و روزى را به روز ديگر . دگرگون شدن روزگار را انتظار مى‏كشيديم ، آنسان ، كه قحطى زده چشم به راه باران دارد . [ 347 ] جز اين نيست ، كه امامان از سوى خدا ، كار آفريدگان او را به سامان آورند و از جانب او بر مردم سرورى يافته‏اند . به بهشت نرود مگر كسى كه آنها را شناخته باشد ، و آنها او را شناخته باشند . به دوزخ نرود مگر كسى كه آنها را انكار كرده باشد و آنان نيز او را انكار كرده باشند . خداى تعالى شما را به اسلام اختصاص داد و براى اسلام برگزيد . زيرا اسلام نشانى از سلامت است و مجموعه كرامتها . خداوند تعالى راه و روش اسلام را برگزيد و حجتهاى آن را روشن گردانيد ، از علمى آشكار و حكمتى كه پنهان است . شگفتيهايش پايان نپذيرد و عجايبش از ميان نرود . در اوست بارانهاى نعمتزاى بهارى و چراغهايى كه پرتو آنها تاريكيها را روشن سازد . در خزانه خوبيها جز به كليدهاى آن گشوده نگردد و تاريكيها جز به پرتو چراغهايش روشنى نگيرد . قرقگاههايش را حمايت كرده و در رعايت خويش گرفته . هر كه را خواستار شفا باشد ، شفا دهد و هر كه خواهد ، كه نيازش برآورد ، نيازمندش نگذارد .