متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 587 ]
14 از سخنان آن حضرت است در باز گرداندن زمينهاى زراعتى كه عثمان به اقوام خود بخشيده بود
وَ اَللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ اَلنِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ اَلْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإِنَّ فِي اَلْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ اَلْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ « به خدا سوگند اگر به اموال مسلمين دست يابم اگر چه مهر زنان شده باشد يا به وسيله آنها كنيزان خريدارى شده باشد آنها را به بيت المال برخواهم گرداند ، زيرا در عدالت گشايش همگانى است . آن كه عدالت را سختى و تنگنا مىداند ستم برايش سختتر و تنگناى بيشترى دارد » اين فصل با فصلهاى بعدى از خطبههاى امام ( ع ) پس از قتل عثمان و بيعت مردم با امام ( ع ) در مدينه ايراد شده است . اين بخش از كلام وى در اين جا با كم و زياد وارد شده و آغاز اين بخش از خطبه اين است : « آگاه باشيد هر قطعه زمينى كه عثمان بخشيده است يا مالى كه از بيت المال مسلمين برداشته بايد بدان باز گردد . چيزهايى كه مهر زنان شده و در شهرها پراكنده شده است باز مىگردانم ، زيرا اگر حقّ به كارها گشايش نبخشد ، باطل هرگز نخواهد
[ 588 ]
بخشيد » ما بزودى تمام اين خطبه را در يكى از فصلهاى آينده به خواست خدا ،
خواهيم آورد .
بايد دانست كه اين كلام امام ( ع ) نشانه عزم استوارى است كه با قسم به خداوند تأكيد شده مبنى بر اين كه زمينهايى را كه عثمان به اقوامش بخشيده است باز خواهد گرداند . سپس كسانى را كه بناحق زمين دريافت كردهاند به اين حقيقت توجّه مىدهد كه در عدالت گشايش است و عدل خدا ايجاب مىكند كه براى گشايش امور مسلمين آن زمينها را بازگرداند . گشايش امور مردم كنايه از اجراى عدل و بازگرداندن اراضى غصب شده و اموال تاراج رفته به بيت المال مسلمين است . بنابراين لازم است غاصبان تسليم دستورات خدا و عدل شوند ، زيرا در عدالت گشايشى است براى نظام دنيا كه مظلوم با رسيدن به حقّش راضى مىشود و ظالم نيز مىفهمد كه آنچه از او گرفته مىشود از آن او نبوده است و علم ظالم بر اين امر با ترس واقعى حاصل مىشود ، هر چند شيطان نفسش در موقع ردّ اموال غصب شده عدالت را در نظرش سختى و تنگنا جلوه دهد با اين كه عدالت فطرتاً مورد رضا و پسند انسان است . بنابراين اگر عدالت را تنگنا فرض كرده و رضا ندهد ، ستم در دنيا و آخرت تنگناى بيشترى مىآفريند ، زيرا قهراً اموال غصب شده از او گرفته مىشود و ستم او سبب اين تنگنا براى او خواهد شد . همانا اوامر و نواهى الهى بر انسانها محيط است و مانع تصرّفات باطل مىشود . زمانى كه عدل اجرا شود مىداند چيزى را از او گرفتهاند كه از آن او نيست و هر گاه بر او ستمى شود مىداند كه چيزى را از او گرفتهاند كه نبايد مىگرفتند . شكّ نيست گرفتن چيزى كه نبايد بگيرند بر نفس انسان دشوارتر است از گرفتن چيزى كه بايد بگيرند و اين يك امر وجدانى است .
معناى الفاظى كه در خطبه آمده است با آنچه ما در اين جا ذكر كرديم نزديك به هم است ، جز اين كه ضمير در « انّه » و « لم يسعه » در عبارت ما به مال باز مىگردد .
[ 589 ]
بايد دانست كه عثمان زمينهاى زيادى از بيت المال را به گروهى از بنى اميّه و ديگران از صحابه واگذار كرد عمر نيز همين كار را كرد ولى مشهور است كه عمر به خاطر جهاد در راه خدا و ترغيب مردم به آن ، اين كار را انجام داد و همين اختلاف عمل عمر با عثمان سبب شد كه على ( ع ) فقط زمينهاى بخشيده شده به وسيله عثمان را به بيت المال برگرداند . و توفيق از جانب خداست .