متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
( 245 )
[ 161 ]
144 از گفتارهاى آن حضرت
خداوند پيامبرانش را با ويژگى وحىاى كه ارزانيشان داشت برانگيخت و ميان خود و خلق حجتشان رقم زد تا با اتمام حجت ، توجيه و عذر تراشى را دستاويزى نماند ، و چنين بود كه رسولان خداوند خلق را با زبان صداقت به راه حق فرا خواندند .
هشدار ، كه خداوند از چهرهى خلق پرده بر مىگيرد ، اما اين نه بدان معنا است كه او از رازهاى نهفته و درونهاى ناشناختهاى كه در پنهان داشتنش مىكوشند ، بىخبر است ، بلكه بدين سبب است كه نيكوكارترين مردم ، از بوتهى آزمون پيروز در آيند ، تا مزد آنان پاداشى و شكنجهى آنان كيفرى باشد .
اينك كجايند ، مدعيانى كه نه ما را ، كه خود را ژرفانديش مىانگاشتند ؟
انگارهاى ناراست كه از عقدههاشان بر مىخاست ، چرا كه خداى ما را فرا برد ، و آنان را فرو كوفت ، ما را از عطايش بهرهمند و آنان را محروم ساخت ، ما را به درون خواند و آنان را به برون راند .
تنها ، در پرتو رهبرى ما است كه هدايت فراچنگ آيد و چشمان نابينا روشنى يابد . بىشك در قريش نهال رهبرى را تنها هاشمياناند كه زمينهى پذيرش دارند كه اين نهال باليدن را در زمينهى ديگرى نتواند و ، جز از اين تبار ، قريش را زمامدار صالحى پديد نيايد .
( 246 )
بخشى از همان گفتار
نقد زودگذر را برگزيدند و آيندهى دير پاى را واپس افكندند ، زلال را وانهادند و لب به گنداب آلودند . تو گويى از هم اينك بد كارهى اين سلسله را مىبينم كه با منكر همدمى و همگنى يابد ، و چنان با آن خو گيرد و سازگار شود كه تمامت خوى و مويش در منكر رنگ گيرد و شكل پذيرد . در چنين حالى كف بر لب يورش آرد ، چونان موج خروشانى كه از هيچ غرق كردنى باكش نباشد ، يا به سان شعلههايى كه در خرمنى خشك فرو افتد ، كه از هر چه به آتش كشد بيمى ندارد كجايند آن انديشههاى فروزان در پرتو چراغهاى راهنما ، و آن نگاههاى گره خورده بر بلنداى برج روشن تقوا ؟ كجايند آن قلبهايى كه به خدا پيشكش شده بود و جز به رشتهى طاعت خدا وابستگىشان نبود ؟
[ 162 ]
دريغا كه تمامى به حطام روى آوردند و بر سر حرام به هم آويختند ، در برابر پرچمهاى برافراشتهى بهشت و دوزخ ، از بهشت روى برتافتند و با كردار زشتشان به سوى آتش دوزخ شتافتند . پروردگارشان فرا خواند ، پس رميدند و گريختند ، اما دعوت شيطان را پاسخ گفتند و به او روى آوردند .