متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
137
و از سخنان آن حضرت است
درباره طلحه و زبير به خدا كه ، گناهى را به من نسبت دادن ، نتوانستند ، و ميان من و خود انصاف را كار نبستند . آنان حقّى را مىخواهند كه خود رها كردند و از آن گريختند 1 . و خونى را مىجويند 2 كه خود ريختند . اگر با آنان در اين كار انباز بودم ، آنان نيز از آن بهرى دارند ، و اگر خود به تنهايى بدان پرداختند ، از من چه مىخواهند ؟ كه خود بدان گرفتارند . نخستين گام كه بايد در راه عدالت بردارند ، آن است كه خود را محكوم شمارند . همانا ، حقيقت بينى من ،
با من همراه است ، نه حق را از خود پوشيده داشتهام و نه بر من پوشيده بوده است . اينان گروهى هستند ستمكار تيره درون زيانبار چون لاى تيره و عقرب جرّار 3 ، در شبهتى چون شب تيره گرفتار ، حالى كه حقيقت پديدار است و باطل از حريم آن رانده ، و زبانش از فرياد بريده و در كام مانده . به خدا به دست خود براى آنان آبگيرى پر كنم كه از آن سيراب بيرون نروند 4 ، و پس از آن از هيچ گودالى جرعهاى نچشند .
[ 135 ]
و از اين سخنان است :
همچون مادهشتر 5 ، كه به طفل خود روى آرد ، به من رو آورديد و فرياد بيعت بيعت برآورديد . دست خود را باز پس بردم آن را كشيديد ، از دستتان كشيدم به خود برگردانيديد .
خدايا آن دو طلحه و زبير پيوند مرا گسستند ، بر من ستم كردند ، و بيعتم را شكستند ، و مردم را به جنگ من فراهم آوردند . پس آنچه را بستند ، بگشا و آنچه را محكم كردهاند ، پايدار مفرما و نافرجامى آنچه آرزو كردند ، و آنچه انجام دادند به آنان بنما پيش از آغاز كشتار ، از آن دو خواستم ، تا دست به جنگ نگشايند و به جمع مسلمانان درآيند ، و به هنگام گيرودار انتظار بردم ، لكن نعمتى را كه نصيبشان شده بود نپذيرفتند و عافيت را بازگرداندند .