جستجو

و من كلام له ع لما عوتب على التسوية في العطاء

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

126 و از سخنان آن حضرت است چون بر او خرده گرفتند كه چرا بيت المال را مساوى بخشيده است مرا فرمان مى‏دهيد تا پيروزى را بجويم به ستم كردن درباره آن كه والى اويم ؟ به خدا كه ، نپذيرم تا جهان سرآيد 1 ، و ستاره‏اى در آسمان پى ستاره‏اى برآيد . اگر مال از آن من بود ، همگان را برابر مى‏داشتم كه چنين تقسيم سزا است تا چه رسد كه مال ، مال خدا است . بدانيد كه بخشيدن مال به كسى كه مستحق آن نيست ، با تبذير ، و اسراف يكى است . قدر بخشنده را در دنيا بالا برد و در آخرت فرود آرد ، او را در ديده مردمان گرامى كند ، و نزد خدا خوار گرداند . هيچ كس مال خود را آنجا كه نبايد نداد ، و به نامستحق نبخشود ، جز آنكه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود ، و دوستى‏شان از آن ديگرى بود . پس اگر روزى پاى او لغزيد ، و به يارى آنان نيازمند گرديد ، در ديده ايشان بدترين يار است و لئيم‏ترين دوستدار .