متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 203 ]
117 از سخنان آن حضرت عليه السّلام است :
تَاللَّهِ لَقَدْ عُلِّمْتُ تَبْلِيغَ اَلرِّسَالاَتِ وَ إِتْمَامَ اَلْعِدَاتِ وَ تَمَامَ اَلْكَلِمَاتِ وَ عِنْدَنَا ؟ أَهْلَ اَلْبَيْتِ ؟ أَبْوَابُ اَلْحُكْمِ وَ ضِيَاءُ اَلْأَمْرِ أَلاَ وَ إِنَّ شَرَائِعَ اَلدِّينِ وَاحِدَةٌ وَ سُبُلَهُ قَاصِدَةٌ مَنْ أَخَذَ بِهَا لَحِقَ وَ غَنِمَ وَ مَنْ وَقَفَ عَنْهَا ضَلَّ وَ نَدِمَ اِعْمَلُوا لِيَوْمٍ تُذْخَرُ لَهُ اَلذَّخَائِرُ وَ تُبْلَى فِيهِ اَلسَّرَائِرُ وَ مَنْ لاَ يَنْفَعُهُ حَاضِرُ لُبِّهِ فَعَازِبُهُ عَنْهُ أَعْجَزُ وَ غَائِبُهُ أَعْوَزُ وَ اِتَّقُوا نَاراً حَرُّهَا شَدِيدٌ وَ قَعْرُهَا بَعِيدٌ وَ حِلْيَتُهَا حَدِيدٌ وَ شَرَابُهَا صَدِيدٌ .
أَلاَ وَ إِنَّ اَللِّسَانَ اَلصَّالِحَ يَجْعَلُهُ اَللَّهُ تَعَالَى لِلْمَرْءِ فِي اَلنَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ اَلْمَالِ يُورِثُهُ مَنْ لاَ يَحْمَدُهُ « به خدا سوگند چگونگى تبليغ رسالتها ، و ايفاى وعدههاى خدا ، و تفسير كلمات را مىدانم و ابواب حكمت ، و روشنى امر حقّ در نزد ما خاندان پيامبر ( ع ) است ، آگاه باشيد كه احكام دين يكى است ، و راه آن كوتاه و نزديك است ، هر كس به اين راه درآيد به كاروان حقّ پيوسته و بهرهمند مىشود ، و هر كس از آن باز ايستد گمراه و پشيمان مىگردد .
كار كنيد براى روزى كه اعمال نيك براى آن روز اندوخته مىشود ، و رازها در آن آشكار مىگردد ، كسى كه خرد حاضرش به او سود نمىبخشد ،
خردى كه از او دور و غايب است از سود رسانى به او نارساتر و ناتوانتر است ،
بپرهيزيد از آتشى كه گرمى آن سخت ، و ژرفاى آن بسيار ، و زيور آن غلّ و زنجير آهنين و آشاميدنى آن چرك و زرداب است .
[ 204 ]
هان بدانيد ياد نيكى كه خداوند براى انسان در ميان مردم قرار دهد ،
بهتر از مالى است كه براى كسى به ميراث بگذارد كه او را سپاسگزار نباشد . » امام ( ع ) اين خطبه را با ذكر فضيلت خود آغاز فرموده ، كه عبارت از دانش او به چگونگى رسانيدن رسالتهاى آلهى و علم او به برآوردن وعدههايى است كه خداوند در روز رستاخيز به پرهيزگاران داده است ، منظور از كامل بودن وعده ، آن وعدهاى است كه تخلّف نشود ، و كامل بودن اخبار ، خبرهايى است كه دروغى در آنها نباشد ، و تمام بودن اوامر و نواهى او ، مشتمل بودن آنهاست بر مصالح مخصوص و منافع اكثر مردم ، آرى شايسته اوصياى پيامبران ( ع ) و جانشينان آنها در روى زمين و در ميان بندگان خداست كه داراى اين مرتبه از دانش و فضيلت باشند ، پس از آن امام ( ع ) برترى عموم اهل بيت ( ع ) را يادآورى مىكند ، منظور امام ( ع ) از عبارت ضياء الأمر ، انوار علومى است كه امور دنيا و اعمال آخرت بر اساس آنها قرار داده شده است . و سزاوار است انسان كارهاى خود را در پرتو فروغ آن دانشها و ارزشها انجام دهد ، اعمّ از وضع مقرّرات پسنديده و آنچه مايه نظام امور خلق مىشود ، و قوانين سياست مدن و تدبير منزل و جز اينها ، زيرا اگر انسان به كارى دست زند ، و در آن از فروغ انوار احكام آلهى ، و هدايت و ارشاد پيامبر گرامى ( ص ) و جانشينان بر حقّ او مدد نگيرد ، سرانجام آن كار ، جز سرگشتگى و انحراف از طريق حقّ ، چيز ديگر نخواهد بود ، امام ( ع ) واژه شرايع را براى انهار حياتبخش علوم اهل بيت ( ع ) استعاره فرموده ، و وجه مشابهت اين است كه همانگونه كه رودها و چشمهها محلّ ورود تشنه كامان و جويندگان آب است ائمّة ( ع ) نيز مراجع طالبان علم و منابع پر فيض جويندگان حقّ و تشنگان زلال معرفت مىباشند ، واژه واحدة اشاره است به اين كه گفتار و دستورهاى آنان در زمينه دين با يكديگر اختلاف ندارد ، و چون آنان دانا به اسرار دين و آگاه به
[ 205 ]
حقايق آنند در سخن آنها اختلافى نيست و به منزله شرع واحدند ، همچنين واژه سبل را براى آنان استعاره فرموده است . مناسبت تشبيه آن است كه همان گونه كه راه صاف و روشن ، آدمى را به مقصد مىرساند ، آنان نيز انسان را با بينش و دانش خود ، در كوتاهترين زمان به مطلوب خود مىرسانند .
فرموده است : من أخذ بها لحق
يعنى : هر كس علم را از آنان فرا گيرد ، و از آنها پيروى كند ، به پيشينيانى كه راه خدا را سالك بوده و به مقام قرب او واصل شدهاند ملحق ، و اگر تخلّف كند پشيمان خواهد شد .
گفته شده : مراد از شرايع الدّين اين است كه آيينهاى دين وسيله و ابزار قوانين كلّى الهى هستند ، زيرا عمل به هر يك از آنها موجب ثواب و پاداش است ، از اين رو در اين جهت يكى هستند ، و همگى بدون ستم و انحراف انسان را به بهشت مىرسانند كه همين معناى واژه قاصدة در جمله و سبله قاصدة مىباشد ، ولى ظهور آن در معناى نخست بيشتر است ، زيرا امام ( ع ) در مقام ذكر فضيلت اهل بيت ( ع ) است .
چون غرض سخنران از اظهار فضل خود اين است كه سخنان او را بپذيرند و به كار بندند ، لذا امام ( ع ) پس از بيان اين مطلب ، به كار و كوشش براى زندگى پس از مرگ و روز واپسين دستور مىدهد ، منظور از واژه ذخائر كارهاى نيك است و معناى عبارت : و من لا ينفعه حاضر لبّه تا . . . أعوذ اين است : هم اكنون كه خردتان حضور دارد ، و آن را در اختيار داريد پند گيريد و عبرت آموزيد ، زيرا در آن هنگام كه مرگ در رسد ، و درد و هراس آن و آنچه پس از آن است شما را فرا گيرد خردتان كه حضور خود را ترك كرده ، از سود رسانى به شما ناتوانتر ، و از هر موقع نايابتر است [ 1 ] ، سپس با ترسانيدن مردم از آتش دوزخ ، تأكيد مىكند كه
[ 1 ] يعنى : كسى كه از خرد حاضر خود كه خداوند به او بخشيده سود نبرد به طريق اولى از خرد ديگران كه غايب از اوست سود نخواهد برد . شرح شيخ محمّد عبده بر نهج البلاغه . چاپ بيروت . صفحه 233 ( مترجم )
[ 206 ]
حسابرسى روز قيامت بسيار سخت و دقيق است ، و مراد از زينت آتش ، غلها و قيدها و گرزها و زنجيرهاى آهنينى است كه به منزله زيب و زيور مىباشد .
فرموده است : ألا و إنّ اللّسان . . . تا آخر ،
اين هشدارى است بر اين كه به مال و دارايى ارج نگذارند ، و ذكر خير مردم را براى آخرت خودخواهان باشند ، پيش از اين در ذيل گفتار آن بزرگوار در آن جا كه فرموده است : أمّا بعد فإنّ الأمر ينزل من السّماء إلى الأرض ، به اين موضوع اشاره شده است .