متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
( 195 )
[ 130 ]
112 گفتارى است از آن حضرت
من شما را در خصوص دنيا هشدار مىدهم ، كه آن گذرگاه است ، نه چراگاه بافريبش چهره آراسته و آرايش دروغين را ابراز فريب ساخته است . سرايى كه چون نزد پروردگارش ارجى ندارد ، حلال و حرام ، خير و شر ، مرگ و زندگى ، و تلخ و شيرين آن را در هم آميخته است ، نه آن را براى اولياى خويش برگزيده است ، و نه از دشمنانش آن را دريغ داشته است . خيرش ناچيز و شرش نقد است ، ثروتش ناپايا ،
قدرتش نامانا و آباديش رو به ويرانى است . پس چه ارجى است سرايى را كه همواره در حال فرو ريختن باشد ؟ و آن عمرى را كه چونان توشهى راه مصرف مىشود ؟ و آن دورانى را كه به سان مسير حركت ، آن به آن بريده مىگردد ؟ ( پس بياييد به جاى وابستگى روز افزون به دنيا ، به آخرت و مسئوليتهاى الهى خويش بينديشد و ) آن چه را كه خدا بر شما واجب نموده است ، بدهكارى خود تلقى كنيد و از او بخواهيد كه حق او را چنان كه از شما خواسته است ، بپردازيد ، و دعوت مرگ را به گوشهاى خود فرو بريد ، پيش از آن كه به آن فرا خوانده شويد .
( 196 ) بىگمان زاهدان در اين جهان از عمق دل مىگريند ، هر چند ظاهرى خندان دارند ، و به اندوهى سخت دچاراند ، گرچه شاد در نگاه نشيينند ، و از خود بسيار خشمگيناند ، گرچه بخاطر بهرههاى معنوى فراوانشان ، مورد رشك ديگران باشند . بر اين نكته جاى تاكيد است كه ياد مرگ از صحنهى قلبهاى شما پنهان است و به جاى آن آرزوهاى دروغين نمايان . از اين رو ، دنيا بيش از آخرت در تملك خويشتان دارد ، و در انگيزهتان ارزشهاى گذرا بيشتر از ارزشهاى پايا اثر گذار باشد و گرنه واقعيت جز اين نيست كه همگى شما بر اساس دين خدا برادريد ، تنها چيزى كه اين گونه شما را پراكنده است ، پلشتى ذات و زشتى درون است ، از اين رو به ديدار همديگر نمىشتابيد ، در حق يك ديگر خيرانديش نهايد ، فداكارى و عشق را بر روابط خود حاكم نمىكنيد . راستى شما را چه شده است كه با اندك سود و ارزش مادى كه به دست مىآوريد شاد مىشويد ، ولى با محروميت از ثوابهاى بسيار آن جهانى هيچ اندوهناك نمىشويد ، در حالى كه با از دست دادن اندكى از مال و منال دنيا چنان از
[ 131 ]
درون برمىآشوبيد كه آن را در چهرهها و بىتابىهاتان در برابر آن چه از دست دادهايد ، نمايان مىسازيد ؟ گويى كه دنيا سراى جاودانهى شما است و كالايش برايتان ابدى است هر يك شما به ضعفهايى دچار باشد و از ترس مطرح شدن آن ضعفها است كه جرات برخورد صريح و سازنده را با عيبهاى خطرناك برادرش ندارد . بر محور دنيا دوستى و آخرت گريزى ، يكدل شدهايد ، و دين انگشت ليسهاى است كه بر سر زبانهاتان داريد هيچ دلشورهاى نداريد ، چونان كسى كه كارش را به پايان برده ،
خشنودى مولايش را فرا چنگ آورده است .