متن
ترجمه آیتی
ترجمه شهیدی
ترجمه معادیخواه
تفسیر منهاج البرائه خویی
تفسیر ابن ابی الحدید
تفسیر ابن میثم
[ 261 ]
112 خطبهاى از آن حضرت ( ع )
شما را از دنيا برحذر مىدارم ، كه سرايى است ناپايدار ، نه جايى كه در آن بار توان گشود و دل در آن بست . به زيورهاى فريبنده خود را آراسته است و به آن آرايش فريبكارانه ديگران را مىفريبد . خداوند دنيا را خوار شمرد ، از اينرو ، حلالش را به حرام و خيرش را به شر و زندگيش را به مرگ و شيرينيش را به تلخى درآميخت . دنيا را به كام دوستانش گوارا نساخت و از اينكه به دشمنانش ارزانى دارد بخل نورزيد .
خيرش اندك است و شرش مهيّاست . جمعش فناپذير است و ملكش نه بر دوام و آباديش را خرابى در پى است .
چه خيرى است در سرايى كه چون بنايى شكسته فرو مىريزد ؟ يا چه فايده در عمرى كه چون توشهاى پايان يافتنى به سر مىرسد ؟ چه سودى در روزگارى ، كه سرانجام چون راهى كه پيموده مىشود ، پايان مىيابد . در پى چيزى رويد كه خداوند بر شما فريضه ساخته و از او بخواهيد تا شما را در اداى آنچه از شما خواسته توفيق دهد . دعوت مرگ را به گوشهاى خود برسانيد ، پيش از آنكه شما را دعوت كنند .
پارسايان در اين دنيا ، اگر لبشان مىخندد ، دلشان مىگريد و اگر به ظاهر شادماناند به باطن ، سخت ، محزوناند . اگر به سبب بهرهمندى و نيكويى حال مورد رشك و غبطهاند خود با نفس خود در خشم و ستيزند .
ياد مرگ از دلهايتان رخت بر بسته و آرزوهاى دروغين شما را در برگرفته ، تا آنجا كه ، دنيا بيش از آخرت دلهايتان را تسخير كرده است . آرى ، دنياى زودگذر ، شما را از آخرت ، كه بىشك آمدنى است ، دور كرده است . هر آينه ، شما برادران دينى هستيد ،
چيزى جز ناپاكى درون و زشتى باطن ميان شما جدايى نيفكنده است . از اين روست كه يكديگر را در امور يارى نمىكنيد و خير يكديگر را نمىخواهيد و به يكديگر چيزى نمىبخشيد و با هم دوستى نمىورزيد . چيست كه به اندك چيزى از دنيا ، كه به دست مىآوريد ، شادمان مىشويد و از آن همه ، كه از آخرت از دست مىدهيد ،
اندوهگين نمىگرديد ؟ به اندك متاعى دنيايى ، كه از دستتان مىرود ، مضطرب
[ 263 ]
مىشويد ، آنسان كه نشان آن بر چهرههايتان هويدا مىگردد و به سبب اندك مايهاى كه از كف مىنهيد ، صبر و قرار از دلتان رخت بر مىبندد . به گونهاى كه گويى دنيا جاى درنگ هميشگى شماست و نعمت دنيا برايتان ماندنى است . هيچ چيز شما را از گفتن عيب برادرتان ، كه از آن بيم دارد ، به هنگام ديدار او ، بازنمىدارد ، مگر آنكه بيم داريد كه او نيز عيب شما را رو در رويتان بر زبان آرد . در ترك آخرت و دوستى دنيا يكدله شدهايد . دين شما اقرار است به زبان نه به دل . در بىالتفاتى و آسودگى خاطر نسبت به اوامر خدا ، همانند كارگرى هستيد كه كار خود به پايان رسانده و خشنودى سرور خويش حاصل كرده است .