جستجو

و من خطبة له ع في التزهيد في الدنيا

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

103 و از خطبه‏هاى آن حضرت است بنگريد بدين جهان نگريستن پارسايان رويگردان از آن ، كه به خدا سوگند ، آن كه در آن مانده و جاى گرفته ديرى نپايد ، و آن كه به ناز پرورده و ايمن به سر برده به درد آيد . آنچه از آن رفت و پشت كرد ، بازگشتنى نيست ، و آنچه آينده است ، نتوان دانست چيست تا در انتظار آن زيست . شادى آن آميخته به اندوه است و بدى حال ، و چابكى و چالاكى مردان را ناتوانى و سستى به دنبال . پس فريفته نگرداند شما را فزونى آنچه شادمانتان گرداند ، كه اندك است آنچه از آن با شما مى‏ماند . خدا بيامرزد مردى را كه بينديشد و پند گيرد ، و پند گيرد و پذيرد ، كه [ 95 ] گويى باندك زمان آنچه از دنيا بود نمانده است ، و آنچه از آخرت است پاينده است ، و هر عمر شمرده به سرآيد ، و هر چه چشمداشتنى است 1 ، در آيد ، و هر چه در آمدنى است نزديك است و به زودى رخت گشايد 2 . از اين خطبه است : دانا كسى است كه قدر خود را بشناسد ، و در نادانى مرد اين بس كه پايه خويش را نشناسد . از دشمن روى‏ترين مردمان بنده‏اى است كه خدا او را به خود واگذارد ، تا از راه راست به يك سو شود ، و بى‏راهنما گام بردارد . اگر به كار دنيايش خوانند ، چست باشد ، و اگر به كار آخرتش خوانند ، تنبل و سست باشد . گويى آنچه براى آن كار كند بر او بايسته است ، و آنچه در آن سستى ورزد ، از او ناخواسته . از اين خطبه است : و اين روزگارى است كه در آن رهايى نيابد ، جز با ايمانى بى‏نام و نشان ، گمنام 3 در نظر مردمان . اگر باشد ، نشناسندش ، و اگر نباشد ، نپرسندش . اينان چراغهاى هدايتند و راهنمايان شبروان بيابان ضلالت . نه فتنه جويند و نه سخن اين را بدان رسانند ، و نه زشتى كسى را به گوش اين و آن خوانند . خدا درهاى رحمت خود را به روى اينان گشوده است ، و سختى عذاب خويش را از آنان برطرف فرموده . اى مردم به زودى بر شما روزگارى خواهد آمد كه اسلام را از حقيقت آن بپردازند 4 ، همچون ظرفى كه واژگونش كنند و آن را از آنچه درون دارد تهى سازند . مردم همانا ، خدا شما را پناه داده است ، و بر شما ستم روا ندارد ، امّا پناهتان نداده است كه در بوته آزمايشتان در نيارد ، و گفته است ، « جلّ من قائل » همانا در اين نشانه‏هاست و گرچه بوديم ما آزمايندگان 5 . [ [ 96 ] اما گفته امام ( ع ) ، « كلّ مؤمن نومة » از آن گمنام اندك شر را خواهد . و « مساييح » جمع « مسياح » است ، و آن كسى است كه ميان مردمان ، فساد انگيزد و سخن چينى كند . « و مذاييع » جمع « مذياع » است ، و آن كسى است كه چون زشتى كسى را شنود ، آن را ميان مردم پخش كند ، و « بذر » جمع « بذور » است ، و آن كسى است كه سفاهت بسيار دارد و لغو گويد . ]