جستجو

و من خطبة له ع و هي إحدى الخطب المشتملة على الملاحم

متن ترجمه آیتی ترجمه شهیدی ترجمه معادیخواه تفسیر منهاج البرائه خویی تفسیر ابن ابی الحدید تفسیر ابن میثم

[ 93 ] 101 و خطبه ديگرى از او است پيش از هر چيزى است كه آن را نخستين انگارند ، و پس از هر چيزى است كه او را آخرين شمارند . چون پيش از او چيزى نيست ، بايست كه او را ابتدايى نباشد ، و چون پس از او چيزى نيست او را انتهايى نباشد ، و گواهى مى‏دهم كه : خدا يكى است و جز او خدايى نيست . گواهيى كه موافق است با آن نهان و عيان ، و هم دل و هم زبان . اى مردم مخالفت با من شما را به گناه واندارد ، و نافرمانى من به سرگردانى‏تان در نيارد . و چون سخن مرا مى‏شنويد به گوشه چشم به يكديگر منگريد ، و آن را نادرست مشمريد . به خدايى كه دانه را كفيده ، و جانداران را آفريده ، آنچه شما را از آن خبر مى‏دهم از رسول امّى است و سخن من با گفته او يكى است . رساننده ، خبر دروغ نگفته ، و شنونده نادان نبوده . گويى مردى را مى‏بينم سخت گمراه دينش در راه دنيا تباه كه از شام بانگ بردارد و در تازد ، و درفشهاى خود را پيرامون كوفه بر پا سازد . و چون دهان گشايد ، و سركشى كند ، و به فرمان نيايد ، و جور و ستم از حدّ درگذرد ، فتنه دندان خود را در فتنه‏انگيزان 1 فرو برد . موج پيكار از هر سو پديدار گردد و چهره ترش روزگار آشكار . شب و روز بارور رنج و سختى بسيار . چون كشت او 2 به بار رسيد و ميوه او آبدار گرديد ، و چون شتر مست بخروشيد ، و چون برق بدرخشيد ، سپاه فتنه از هر سو درفش بر بسته برخيزد ، و چون شب تار و درياى زخّار ، روى آرد و به هم در آميزد . آن هنگام چه تندر بلا كه كوفه را ويران سازد ، و چه تندبادها كه بر آن بگذرد و برج و بارويش را در اندازد ، و ديرى نپايد كه دو سپاه درهم ريزند ، و توده‏ها به هم آويزند و با يكديگر بستيزند . آنچه از خير و رستگارى بر پاست بدورند و آنچه درويده است ، خرد كنند .