جستجو
کد : MFT-4     

در تعقيبات مختصّه


در تعقيبات مختصّه

 


تعقيب نماز ظهر
 در تعقیبات مختصه بگو درتعقيب نماز ظهر كما فى المتهجّد :

لا اِلهَ اِلا اللّهُ الْعَظيمُ الْحَليمُ لا اِلهَ اِلا

نيست معبودى جز خداى بزرگ بردبار، نيست معبودى جز

اللّهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَريمُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ

خدا پروردگار عرش ، ستايش خاص خدا پروردگار جهانيان است بار خدايا از تو مى خواهم

مُوجِباتِ رَحْمَتِكَ وَ عَزاَّئِمَ مَغْفِرَتِكَ وَ الْغَنيمَةَ مِنْ كُلِّ بِرٍّ وَ السَّلامَةَ

آنچه باعث رحمت و وسائل حتمى مغفرت تو است و بهره اى از هر نيكى و سلامتى

مِنْ كُلِّ اِثْمٍ اَللّهُمَّ لا تَدَعْ لى ذَنْباً اِلاّ غَفَرْتَهُ وَلا هَمّاً اِلاّ فَرَّجْتَهُ وَ لا

از هر گناهى بار خدايا هيچ گناهى برايم مگذار جز آنكه آن را بيامرزى و هيچ اندوهى جز اينكه برطرف كنى و هيچ

سُقْماً اِلاّ شَفَيْتَهُ وَ لا عَيْباً اِلاّ سَتَرْتَهُ وَ لا رِزْقاً اِلاّ بَسَطْتَهُ وَ لا خَوْفاً

دردى جز آنكه شفا دهى و هيچ عيبى جز آنكه بپوشانى و هيچ رزقى جز آنكه فراوانش كنى و هيچ ترسى

اِلاّ امَنْتَهُ وَ لا سُوَّءً اِلاّ صَرَفْتَهُ وَ لا حاجَةً هِىَ لَكَ رِضاً وَلِىَ فيها

جز آنكه امانش بخشى و هيچ بدى جز آنكه بگردانيش و هيچ حاجتى كه در آن خوشنودى تو و

صَلاحٌ اِلاّ قَضَيْتَها يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ امينَ رَبَّ الْعالَمينَ  و مى گوئى ده مرتبه :

صلاح كار من باشد جز آنكه برآورده اش كنى اى مهربانترين مهربانان اجابت فرما اى پروردگار جهانيان

بِاللّهِ اعْتَصَمْتُ وَ بِاللّهِ اَثِقُ وَ عَلَى اللّهِ اَتَوَكَّلُ پس مى گوئى :

با توسل به خدا (از گناه) خوددارى كنم و به خدا اعتماد كنم و بر او توكل كنم

اَللّهُمَّ اِنْ عَظُمَتْ ذُنُوبى فَاَنْتَ اَعْظَمُ وَ اِنْ كَبُرَ تَفْريطى فَاَنْتَ اَكْبَرُ وَ اِنْ دامَ

بار خدايا اگر گناهانم بزرگ است پس تو بزرگتر از آنهايى و اگر كوتاهيم زياد است باز هم تو بزرگترى و اگر بخل من ادامه

بُخْلى فَاَنْتَ اَجْوَدُ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى عَظيمَ ذُنُوبى بِعَظيمِ عَفْوِكَ وَ كَثيرَ

دارد پس تو سخى ترى بار خدايا بزرگى گناهانم را به بزرگى عفو خود ببخش و زياد

تَفْريطى بِظاهِرِ كَرَمِكَ وَ اقْمَعْ بُخْلى بِفَضْلِ جُودِكَ اَللّهُمَّ ما بِنا مِنْ

كوتاهى كردنم را به كرم آشكارت بيامرز و بخل مرا به زيادى بخششت ريشه كن ساز خدايا هر نعمتى

نِعْمَةٍ فَمِنْكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْتَغْفِرُكَ وَ اَتُوبُ اِلَيْكَ

كه داريم از تو است معبودى جز تو نيست از تو آمرزش خواهم و به سوى تو بازگردم .


تعقيب نماز عصر

اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ

آمرزش خواهم از خدايى كه معبودى جز او نيست زنده و پاينده وبخشاينده و مهربان

ذُوالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ وَ اَسْئَلُهُ اَنْ يَتُوبَ عَلَىَّ تَوْبَةَ عَبْدٍ ذَليلٍ خاضِعٍ

و داراى جلال و بزرگوارى است ، از او خواهم توبه ام را بپذيرد توبه بنده اى خوار فروتن

فَقيرٍ باَّئِسٍ مِسْكينٍ مُسْتَكينٍ مُسْتَجيرٍ لا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لا

نيازمند پريشان بينوا درمانده پناهنده اى كه مالك هيچيك از سود و

ضَرّاً وَ لا مَوْتاً وَ لا حَيوةً وَ لا نُشُوراً پس مى گوئى :

زيان و مرگ و زندگى و رستاخيزى براى خود نيست

اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لا يَخْشَعُ وَمِنْ عِلْمٍ لا يَنْفَعُ وِ مِنْ

بار خدايا به تو پناه مى برم از نفسى كه (از خواهش ) سير نشود و از دلى كه خشوع ندارد و از دانشى كه سود ندهد و از

صَلوةٍ لا تُرْفَعُ وَ مِنْ دُعاَّءٍ لا يُسْمَعُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الْيُسْرَ بَعْدَ

نمازى كه بالا نرود و از دعايى كه شنيده نشود خدايا از تو خواستارم آسانى پس از

الْعُسْرِ وَ الْفَرَجَ بَعْدَ الْكَرْبِ وَ الرَّخاَّءَ بَعْدَ الشِّدَّةِ اَللّهُمَّ ما بِنا مِنْ

دشوارى را و گشايش پس از گرفتارى و فراوانى پس از سختى بار خدايا هر نعمتى كه ما داريم از

نِعْمَةٍ فَمِنْكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْتَغْفِرُكَ وَ اَتُوبُ اَلِيْكَ

آن تو است كه معبودى جز تو نيست از تو آمرزش خواهم و بسوى تو بازگشت كنم

و از حضرت صادق عليه السلام منقولست كه هر كه استغفار كند بعد از نماز عصر هفتاد مرتبه بيامرزد حق تعالى از او هفتصد گناه و روايت شده از حضرت امام محمد تقى عليه السلام كه هر كه بخواند اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ القَدْرِ را بعد از عصر ده مرتبه بگذرد براى او در روز قيامت مثل عملهاى خلايق در اين روز و مستحب است خواندن دعاى عشرات در هر صباح و مساء و افضل اوقات آن بعد از عصر روز جمعه است و آن دعا بعد از اين مذكور خواهد شد.
 

تعقيب نماز مغرب


بعد از تسبيح زهراء سلام الله عليها مى گوئى :

اِنَّ اللّهَ وَ مَلاَّئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ يا اَيُّهَا

همانا خدا و فرشتگانش بر پيغمبر درورد فرستند اى كسانى

الَّذينَ امَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

كه ايمان آورده ايد درود فرستيد بر او و سلام كنيد سلام كاملى خدايا درود فرست بر محمد

النَّبِىِّ وَ عَلى ذُرِّيَّتِهِ وَ عَلى اَهْلِ بَيْتِهِ پس مى گوئى هفت مرتبه :

پيامبر (گرامى خود) و بر نژادش و بر خاندانش

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ  و سه مرتبه:

به نام خداى بخشاينده مهربان و هيچ جنبش و هيچ نيرويى نيست جز به خداى والاى بزرگ

 

اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى يَفْعَلُ ما يَشاَّءُ وَ لا يَفْعَلُ ما يَشاَّءُ غَيْرُهُ 

ستايش خاص خدايى است كه آنچه خواهد مى كند ولى غير او آنچه را خواهد نتواند انجام دهد
 

پس می گویی:

سُبْحانَكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اغْفِرْ لى ذُنُوبى كُلَّها جَميعاً فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُ

منزهى تو معبودى جز تو نيست گناهان مرا به تمامى هر چه هست بيامرز زيرا تمامى

الذُّنُوبَ كُلَّها جَميعاً اِلاّ اَنْتَ

گناهان را (كسى ) جز تو نيامرزد.

پس نافله مغرب را بجا مى آورى و آن چهار ركعت است بدو سلام و تكلّم مكن ما بين آنها و شيخ فرموده روايت شده كه در ركعت اوّل سوره قُلْ يا اَيُّهَا الْكافِرُونَ بخوانند و در ركعت دوّم قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ ودر دو ركعت ديگر هرچه خواسته باشند و روايت شده كه حضرت امام على النقى عليه السلام در ركعت سوّم سوره حمد و اوّل سوره حديد مى خواند تا وَهُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ و در ركعت چهارم حمد مى خواند و آخر سوره حشر يعنى از لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرانَ تا آخر سوره و مستحبّ است كه بخوانند درسجده آخر نوافل در هرشب و خصوصا در شب جمعه هفت مرتبه :

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ وَ اِسْمِكَ الْعَظيمِ وَ مُلْكِكَ

خدايا از تو مى خواهم به ذات بزرگوارت و نام بزرگت و سلطنت

الْقَديمِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَ اَنْ تَغْفِرَ لى ذَنْبِىَ الْعَظيمَ اِنَّهُ لا يَغْفِرُ الْعَظيمَ اِلا الْعَظيمُ

ازليت كه درود فرستى بر محمد و خاندانش و بيامرزى گناه بزرگ مرا زيرا كه بزرگ را جز بزرگ نيامرزد

و چون از نافله فارغ شدى پس هر چه مى خواهى تعقيب مى خوانى و مى گوئى ده مرتبه :

ما شاَّءَ اللّهُ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ اَسْتَغْفِرُ اللّهَ

آنچه خدا خواهد نيرويى نيست جز به خدا از خدا آمرزش خواهم

پس مى گوئى:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مُوجِباتِ رَحْمَتِكَ وَ عَزآئِمَ مَغْفِرَتِكَ وَ النَّجاةَ

خدايا از تو خواهم آنچه موجب رحمت و وسائل حتمى آمرزش تو است و رهايى

مِنَ النّارِ وَ مِنْ كُلِّ بِلِيَّةٍ وَ الْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَ الرِّضْوانِ فى دارِ السَّلامِ وَ

از آتش دوزخ و از هر بلا و گرفتارى و رسيدن به بهشت و خوشنودى تو را در منزلگاه سلامتى و

جِوارِ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلامُ اَللّهُمَّ ما بِنا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْكَ

همسايگى پيغمبرت محمد كه بر او و آلش سلام باد، خدايا هر نعمتى كه ما داريم از تو است

لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْتَغْفِرُكَ وَ اَتُوبُ اِلَيْكَ

معبودى جز تو نيست از تو آمرزش خواهم و به سويت توبه كنم

و مى خوانى ما بين نماز مغرب و عشاء نماز غفيله را و آن دو ركعت است در ركعت اوّل بعد از حمد مى خوانى :

وَ ذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِى الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ

و ذا النون (يونس ) را ياد كن آن دم كه خشمناك برفت و گمان داشت بر او سخت نگيريم پس از ظلمات ندا داد كه معبودى

اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ

جز تو نيست منزهى تو كه همانا من از ستمكاران بوده ام پس دعايش مستجاب كرديم و از تنگناى

الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنينَ 

غم نجاتش داديم و اين چنين مؤمنين را نجات دهيم
 

و در ركعت دوّم بعد از حمد مى خوانى :

وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِى الْبَّرِ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ

كليدهاى (گنجينه هاى ) غيب نزد او است و جز او (كسى ) غيب نداند و هر چه در خشكى و درياست مى داند هيچ برگى

مِنْ وَرَقَةٍ اِلاّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ اِلاّ فِى كِتابٍ مُبينٍ

نيفتد جز آنكه آن را بداند و نه دانه اى در ظلمات زمين و نه تر و نه خشكى مگر آنكه در نامه روشن ثبت است

پس دستها را به قنوت برمى دارى و مى گوئى :

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِمَفاتِحِ الْغَيْبِ الَّتى لا يَعْلَمُها اِلاّ اَنْتَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى

خدايا از تو مى خواهم به حق كليدهاى (گنجينه هاى ) غيبى كه جز تو كسى نداند درود فرستى بر

مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى كَذا وَ كَذا

محمد و آلش و نسبت به من چنين و چنان كنى

بجاى اين كلمه حاجت ذكر مى كنى پس مى گوئى:

اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتى وَ الْقادِرُ عَلى طَلِبَتى تَعْلَمُ حاجَتى

خدايا تويى ولى نعمت من و تواناى بر (انجام ) خواسته من ، خواسته ام می دانى

فَاَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَيْتَها لى

از تو مى خواهم به حق محمد و آلش درود بر او و آنها باد كه حاجتم برآورى

و حاجت خود را مى طلبى كه روايت شده كه هر كه اين نماز را بجا آورد و حاجت خود را بخواهد حق تعالى به او عطا فرمايد آنچه را كه خواهد.


تعقيب نماز عشاء

اَللّهُمَّ اِنَّهُ لَيْسَ لى عِلْمٌ بِمَوْضِعِ رِزْقى وَ اِنَّما اَطْلُبُهُ بِخَطَراتٍ

خدايا براستى من جاى رزق و روزى خود را ندانم بلكه روى خيالهايى كه در دلم

تَخْطُرُ عَلى قَلْبى فَاَجُولُ فى طَلَبِهِ الْبُلْدانَ فَاَنَا فيما اَنَا طالِبٌ

خطور مى كند آن را مى جويم و به همين جهت بدنبال آن در شهرها مى گردم و از اين رو من در طلب

كَالْحَيْرانِ لا اَدْرى اَفى سَهْلٍ هَوُ اَمْ فى جَبَلٍ اَمْ فى اَرْضٍ اَمْ فى

روزى چون شخص سرگردانى هستم كه نمى دانم آيا در دشت است يا در كوه ، در زمين است يا در

سَماَّءٍ اَمْ فى بَرٍّاَمْ فى بَحْرٍ وَ عَلى يَدَىْ مَنْ وَ مِنْ قِبَلِ مَنْ وَ قَدْ

آسمان در خشكى است يا در دريا و به دست كى است و از جانب چه شخصى است ، آنچه مسلم است

عَلِمْتُ اَنَّ عِلْمَهُ عِنْدَكَ وَ اَسْبابَهُ بِيَدِكَ وَ اَنْتَ الَّذى تَقْسِمُهُ بِلُطْفِكَ وَ

دانسته ام كه علمش پيش تو است و اسبابش به دست تو است و تويى كه آن را به لطف خود قسمت كنى و

تُسَبِّبُهُ بِرَحْمَتِكَ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاجْعَلْ يا رَبِّ

به رحمتت وسيله اش را فراهم سازى خدايا پس بر محمد و آلش درود فرست و روزيت را اى پروردگار

رِزْقَكَ لى واسِعاً وَ مَطْلَبَهُ سَهْلاً وَ مَاْخَذَهُ قَريباً وَ لا تُعَنِّنى بِطَلَبِ

(مهربان ) بر من فراخ گردان و راه درآوردنش را آسان و جاى دريافتش رانزديك كن و مرا در طلب

مالَمْ تُقَدِّرْ لى فيهِ رِزْقاً فَاِنَّكَ غَنِىُّ عَنْ عَذابى وَ اَنَا فَقيرٌ اِلى

آنچه مقدرم نكرده اى به زحمت مينداز زيرا تو از به زحمت انداختن من بى نيازى و من نيازمند

رَحْمَتِكَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ جُدْ عَلى عَبْدِكَ بِفَضْلِكَ اِنَّكَ ذُو فَضْلٍ عَظيمٍ

رحمت توام پس درود فرست بر محمد و آلش و كرم كن بر بنده خود به فضل كه تو داراى فضل بزرگى هستى

مؤلف گويد كه اين دعا از ادعيه طلب رزق است ، و مستحبّ است نيز درتعقيب عشاء هفت مرتبه سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ بخواند و آنكه در نماز وتيره و آن دو ركعت نافله نشسته است بعد از نماز عشاء صد آيه از قرآن بخوانند و مستحب است عوض صد آيه سوره اِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ در يك ركعت و سوره قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ در ركعت ديگر بخوانند.


تعقيب نماز صبح

اَللّهُمَّ صَلِّ علَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اهْدِنى لِمَا اخْتُلِفَ فيهِ مِنَ

خدايا درود فرست بر محمد و آلش و مرا در آن حقى كه مورد اختلاف است

الْحَقِّ بِاِذْنِكَ اِنَّكَ تَهْدى مَنْ تَشاَّءُ اِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ   و مى گوئى ده مرتبه :

به مشيت و اذن خودت راهنمايى فرما كه تو هر كه را بخواهى به راه راست هدايت كنى

 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الاَْوْصِياَّءِ الرّاضينَ

خدايا درود فرست بر محمد و بر آلش همان اوصياء خوشنود

المَرْضِيّينَ بِاَفْضَلِ صَلَواتِكَ وَ بارِكْ عَلَيْهِمْ بِاَفْضَلِ بَرَكاتِكَ

پسنديده به نيكوترين درودهايت و بركت فرست بر آنها به بهترين بركاتت

وَالسَّلامُ عَلَيْهِمْ وَ عَلى اَرْواحِهِمْ وَاَجْسادِهِمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ و

و سلام بر ايشان و ارواح و اجسادشان و رحمت خدا و بركاتش

اين صلوات در عصرهاى جمعه نيز وارد شده با فضيلت بسيار و بگو نيز :

اَللّهُمَّ اَحْيِنى عَلى ما اَحْيَيْتَ عَلَيْهِ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِبٍ وَاَمِتْنى عَلى ما ماتَ عَلَيْهِ

خدايا مرا زنده دار بر آنچه على بن ابيطالب را بر آن زنده داشتى و بميران بر آنچه

عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ عَلَيْهِ السَّلام و بگو صد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَيْهِ

على بن ابيطالب بر آن درگذشت * * * * * * * از خدا آمرزش خواهم و به سويش توبه كنم

و صد مرتبه اَسْئَلُ اللّهَ الْعافِيَةَ و صد مرتبه اَسْتَجيرُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ و صد مرتبه

* * * * مى طلبم از خدا تندرستى * * * * پناه مى برم به خدا از آتش * * * *

وَاَسْئَلُهُ الْجَنَّةَ و صد مرتبه اَسْئَلُ اللّهَ الْحُورَ الْعينَ و صد مرتبه لا اِلهَ اِلا اللّهُ

و از او بهشت مسئلت دارم * * * * از خدا حورالعين مى خواهم * * * * معبودى نيست جز خدايى

الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبينُ  و صد مرتبه توحيد و صد مرتبه صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ

كه سلطان حق و آشكار است * * * * * * * * * * * * * * * * * * درود خدا بر محمد و

آلِ مُحَمَّدٍ و صد مرتبه سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اَللّهُ اَكْبَرُ

آلش باد * * * * منزه است خدا و ستايش خاص خدا است و معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر است

وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ و صد مرتبه ما شآءَ اللّهُ كانَ وَ لا

و جنبش و نيرويى مگر به خداى والاى بزرگ نيست * * * * آنچه خدا خواهد شود و نيست

حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ پس بگو اَصْبَحْتُ اَللّهُمَّ مُعْتَصِماً

جنبش و نه نيرويى جز به خداى والاى بزرگ * * * * صبح كردم خدايا در حالى كه پناه

بِذِمامِكَ الْمَنيعِ الَّذى لا يُطاوَلُ وَ لا يُحاوَلُ مِنْ شَرِّ كُلِّ غاشِمٍ وَ

آوردم به جوار (مقام ) منيع تو كه دستى بدان نرسد و مورد تجاوز واقع نگردد از شر هر ستمگر و

طارِقٍ مِنْ ساَّئِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَ ما خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِكَ الصّامِتِ وَ

هر راهزنى از تمام كسانى كه آفريده اى و چيزهاى ديگرى كه خلق كرده اى چه (آنها كه ) خموش (اند) و

النّاطِقِ فى جُنَّةٍ مِنْ كُلِّ مَخُوفٍ بِلِباسٍ سابِغَةٍ وَِلاَّءِ اَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ

چه گويا (خود را) در سپرى از هر چيز ترسناكى (نهادم ) با لباسى بافته از دوستى خاندان پيمبرت

مُحْتَجِباً مِنْ كُلِّ قاصِدٍ لى اِلى اَذِيَّةٍ بِجِدارٍ حَصينٍ الاِْخْلاصِ فِى

و خود را بپوشانم از هر كه قصد آزارم كند به سنگر محكم اخلاص با

الاِْعْتِرافِ بِحَقِّهِمْ وَ الَّتمَسُّكِ بَحَبْلِهِمْ مُوقِناً اَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَمَعَهُمْ وَ

اعتراف به حق آن بزرگواران و تمسك به رشته دوستى ايشان در حاليكه يقين دارم كه حق مخصوص آنها و نزد آنها و

فيهِمْ وَ بِهِمْ اُوالى مَنْ والَوْا وَ اُجانِبُ مَنْ جانَبُوا فَاَعِذْنى اَللّهُمَّ

در پيش آنها و به وسيله آنها است دوست دارم هر كه را دوست دارند و دورى جويم از هر كه دورى جويند

بِهِمْ مِنْ شَرِّ كُلِّ ما اَتَّقيهِ يا عَظيمُ حَجَزْتُ الاْعادِىَ عَنّى بِبَديعِ

پس خدايا به حق ايشان مرا از شر هر چه مى ترسم پناه ده اى خداى بزرگ ، من دشمنان را بوسيله خداى پديد آورنده

السَّمواتِ وَالاْرْضِ اِنّا جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ اَيْديهِمِ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ

آسمانها و زمين از خود دور ساختم ، همانا پيش رويشان سدى نهاديم و پشت سرشان نيز سدى ،

سَدّاً فَاَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ

و پرده بر آنها افكنديم كه نمى بينند
 

و اين دعا در هر صبح و شام خوانده مى شود و آن دعاء اميرالمؤ منين عليه السلام است در لَيْلَةُ الْمَبيت و در تهذيب روايت شده كه هر كه بعد از نماز صبح ده مرتبه بگويد :

سُبْحانَ اللّهِ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ وَلا حَوْلَ وَ لا قُوَةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِ الْعَظيمِ
 

حقّ تعالى او را عافيت دهد از كورى و ديوانگى و جُذام و فقر و خانه بر سر فرود آمدن يا خرافت در هنگام پيرى و شيخ كلينى از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه هر كه بعد از نماز صبح و نماز مغرب بگويد هفت مرتبه :

 بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرّحَيمِ لا حَوْلَ وَ لا قُوَةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِ الْعَظِيمِ

حقّ تعالى دفع كند از او هفتاد نوع از انواع بلا كه آسانتر آنها باد و پيسى و ديوانگى باشد و اگر شقى باشد محو شود از اشقياء و نوشته شود از سُعداء و نيز از آن حضرت روايت كرده كه براى دنيا و آخرت و رفع درد چشم اين دعا را بعد از نماز صبح و مغرب بخوانند :

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدايا از تو مى خواهم به آن حقى كه محمد و آلش

عَلَيْكَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلِ النُّورَ فى بَصَرى وَ

بر تو دارند كه درود فرستى بر محمد و آلش و قرار ده روشنايى در ديده ام و

الْبَصيرَةَ فى دينى وَ الْيَقينَ فى قَلْبى وَ الاِْخْلاصَ فى عَمَلى وَ

بينايى در دينم و يقين در دلم و اخلاص در عملم و

السَّلامَةَ فى نَفْسى وَ السَّعَةَ فى رِزْقى وَ الشُّكْرَ لَكَ اَبَداً ما اَبْقَيْتَنى

سلامتى در جانم و فراخى در روزيم و هميشه تا زنده ام دارى سپاسگذارت باشم

شيخ ابن فهد در عُدَّة الدّاعى از حضرت امام رضا عليه السلام نقل كرده كه هر كه بگويد در عقب نماز صبح اين كلام را حاجتى طلب نكند مگر آنكه آسان شود براى او و كفايت كند حقّ تعالى آنچه را كه مهمّ او است :

بِسْمِ اللّهِ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وَ اُفَوِّضُ

به نام خدا و درود خدا بر محمد و آلش باد و واگذارم

اَمْرى اِلَى اللّهِ اِنَّ اللّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ فَوَقاهُ اللّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا لا

كارم را به خدا كه براستى خدا به كار بندگان بينا است ((پس خدا از نيرنگهاى بد نگاهش داشت ))

اِلهَ إلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ

معبودى جز تو نيست ((منزهى تو كه من از ستمكارانم پس ما دعايش مستجاب كرديم و از

مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنينَ حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ فَاْنَقَلَبُوا

غم و اندوه نجاتش داديم اين چنين مؤ منان را نجات دهيم )) ((خدا ما را بس است و چه نيكو وكيلى است پس با

بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ ما شاَّءَ اللّهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ

نعمت خدا و فزونى كه ديگر بدى به آنها نرسيد بازگشتند)) آنچه خدا خواهد، نيست جنبش و نه نيرويى

اِلاّ بِالله ما شاَّءَ اللّهُ لا ما شاَّءَ النّاسُ ما شاَّءَ اللّهُ وَ اِنْ كَرِهَ النّاسُ

مگر بوسيله خدا آنچه خدا خواهد مى شود نه آنچه مردم خواهند آنچه خدا خواهد مى شود اگر چه مردم

حَسْبِىَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبينَ حَسْبِىَ الْخالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقينَ حَسْبِىَ

ناخوش دارند بس است مرا پروردگار از (بندگان ) پروريده شده ، بس است مرا آفريدگار از آفريدگان بس است

الرّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقينَ حَسْبِىَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمينَ حَسْبى مَنْ هُوَ

مرا روزى ده از روزى خوران بس است مرا خدا پروردگار جهانيان بس است مرا آنكه او

حَسْبى حَسْبى مَنْ لَمْ يَزَلْ حَسْبى حَسْبى مَنْ كانَ مُذْ كُنْتُ لَمْ يَزَلْ

بس است مرا، بس است مرا آنكه هميشه مرا بس است بس است مرا آنكه از وقتى بودم هميشه بسم بوده

حَسْبى حَسْبِىَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ

بس است مرا خدا معبودى جز او نيست بر او توكل كنم و او است پروردگار عرش با عظمت

مؤلف گويد كه شيخ ما ثقة الاسلام نورى نوَّرَ اللّهُ مَرْقَدَهُ در كتاب دارُ السَّلام از شيخ خود مرحوم خُلْد مَقام عالم ربّانى جناب حاجّ ملاّ فتحعلى سلطان آبادى (ره ) نقل فرموده كه فاضل مقدّس آخوند مُلاّ محمّد صادق عراقى در غايت سختى و پريشانى و بدحالى بود و به هيچ وجه براى او گشايشى نميشد تا آنكه شبى در خواب ديد كه در يك وادى خيمه بزرگى با قبّه سر پا است پرسيد اين خيمه از كيست گفتند از كهف حصين و غياث مضطرّ مستكين حضرت قائم مهدى و امام منتظر مرضى عَجَّلَ اللّهُ فَرَجَهُ مى باشد پس به تعجيل خدمت آن حضرت مشرّف گرديد و سختى حال خود را به آن حضرت عرض كرد و از آن بزرگوار دعائى براى گشايش كار و رفع غمّ خويش خواست آن حضرت او را حواله فرمود به سيّدى از اولاد خود و اشاره فرمود به او و به خيمه او، آخوند از خدمت آن حضرت بيرون شد و رفت بهمان خيمه كه حضرت به آن اشاره فرموده بود. ديد سيّد سَنَد وحِبْر مُعْتَمَد عالم اَمْجَد مُؤَيَّدْ جناب آسيّد محمّد سُلطان آبادى است درآن خيمه و در روى سجّاده نشسته مشغول دعا و قرائت است آخوند بر سيّد سلام كرد و حكايت حال را براى او نقل كرد پس سيّد براى گشايش امر و وسعت رزق او را دعائى تعليم نمود پس از خواب بيدار شد در حالى كه آن دعا در خاطر او بود و قصد كرد خانه سيّد را و پيش از اين خواب آخوند از سيّد مُنافر و تارك او بود بجهتى كه آنرا ذكر نمى كرد پس چون بخدمت سيّد رسيد او را بهمان نحو كه در خواب ديده بود ديد در مصلاى خود نشسته مشغول ذكر و استغفار است سلام كرد سيّد جواب سلام داد و تبسّمى نمود مثل آنكه از قضيّه مطّلع باشد پس آخوند براى گشايش امر خويش دعائى خواست پس سيد تعليم او نمود همان دعائى را كه در خواب به او تعليم فرموده بود پس آخوند مشغول به آندعا شد به اندك زمانى دنيا از هر طرف به او روى آورد و از سختى و بدحالى بيرون آمد و مرحوم حاج ملا فتحعلى رَحْمَةُ اللّهِ عَلَيْهِ سيد را مدح مى كرد مدح بليغى و او را ملاقات كرده بود و مقدارى از زمان هم شاگردى او نموده بود امّا آنچه را كه سيد تعليم آخوند كرده بود در خواب و بيدارى پس سه چيز است اوّل آنكه در عقب فجر دست بر سينه گذارد و هفت مرتبه يا فَتَّاحُ بگويد دوّم مواظبت كند بخواندن اين دعا كه در كافى است حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله تعليم فرمود آنرا به مردى از صحابه كه مبتلا بود بناخوشى و پريشانى و از بركت خواندن اين دعا به اندك زمانى ناخوشى و پريشانى از او برطرف شد.

لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لا يَمُوتُ وَ

جنبش و نيرويى مگر بوسيله خدا نيست توكل كردم بر (خداى ) زنده اى كه نميرد و

الْحَمْدُ للّهِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِى الْمُلْكِ وَ لَمْ

ستايش خاص خدايى است كه فرزندى نگيرد و شريكى در فرمانروايى ندارد و خوارى

يَكُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً

ندارد تا نيازمند ياور باشد و به نحو كامل او را بزرگ شمار


سجده شکر و دعاهای طلوع و غروب آفتاب

سوّم در عقب نمازهاى صبح بخواند دعائى را كه از شيخ ابن فهد نقل شد و اين اَوْراد را بايد غنيمت شمرد و بخواندن آن مواظبت نمود و از فوائد آن غفلت ننمود، و بدانكه سجده شكر بعد از نمازها مستحبّ مؤ كّد است و دعا و اذكار بسيار در آنحال وارد شده و از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه اگر خواهى صد مرتبه شُكْرا شُكْراً بگو و اگر خواهى صد مرتبه عَفْواً عَفْواً و نيز از آن حضرت منقول است كه كمتر آنچه در اين سجده گويند آن است كه سه مرتبه بگويند شُكْراً لِلّهِ و نيز بدان كه در وقت طلوع آفتاب و وقت غروب ادعيه و اذكار بسيار از حضرت رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله و ائمه طاهرين عَليهمُ السلام مأثور گرديده است و تحريص و ترغيب بيشمار بر محافظت اين دو وقت در آيات و اخبار وارد شده است و ما در اين مختصر بذكر چند دعاى معتبر اكتفا مى كنيم اوّل مشايخ حديث بسندهاى معتبره از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده اند كه فريضه و واجبست بر هر مسلمان كه ده مرتبه پيش از طلوع آفتاب و ده مرتبه پيش از غروب اين دعا را بخواند :

لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحيى وَ

معبودى جز او نيست كه يگانه است و شريكى ندارد فرمانروايى و ستايش خاص او است زنده كند و

يُميتُ وَ يُميتُ وَ يُحْيى وَ هُوَ حَىُّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَى ءٍ قَديرٌ

بميراند و بميراند و زنده كند و او است زنده اى كه نميرد هر چه خير است بدست او است و او بر هر چيز توانا است

و در بعضى از رواياتست كه اگر ترك شود قضا كنيد كه لازمست. دوّم: و نيز از آن حضرت در روايات معتبره وارد شده كه پيش از طلوع و غروب آفتاب ده مرتبه بگو :

اَعُوذُ بِاللّهِ السَّميعِ الْعَليمِ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطينِ وَ اَعُوذُ باللّهِ اَنْ

پناه برم به خداى شنواى دانا از وسوسه هاى درونى شياطين و پناه برم از اينكه

يَحْضُرُونِ اِنَّ اللّهَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ

نزدم حاضر شوند و براستى اوست خداوندى كه شنوا و دانا است

سيّم: نيز از آن حضرت روايت شده كه چه مانع است شما را كه در هر صبح و شام سه مرتبه اين دعا را بخوانيد:

اَللّهُمَّ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الاَبْصارِ ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دينِكَ وَ لاتُزِغْ قَلْبى بَعْدَ اِذْ

اى خداى گرداننده دلها و ديده ها دل مرا بر دين خود ثابت گردان و پس از آنكه هدايتم كردى دلم را منحرف مكن و

هَدَيْتَنى وَهَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهّابُ وَ اَجِرْنى مِنَ

از نزد خويش رحمتى به من ببخش كه همانا تو بخشايشگرى و از

النّارِ بِرَحْمَتِكَ اَللّهُمَّ امْدُدْ لى فى عُمْرى وَ اَوْسِعْ عَلَىَّ فى رِزْقى

آتش دوزخ به رحمت خويش پناهم ده خدايا عمرم را دراز كن و در روزيم فراخى ده و رحمتت را بر من

وَ انْشُرْ عَلَىَّ رَحْمَتَكَ وَ اِنْ كُنْتُ عِنْدَكَ فى اُمِّ الْكِتابِ شَقِيّاً

بگستران و اگر من در كتاب (و دفتر) اصلى (لوح ) پيش تو تيره بخت و شقى هستم

فَاْجَعْلنى سَعيداً فَاِنَّكَ تَمْحُو ما تَشاَّءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَكَ اُمُّ الْكِتابِ

پس مرا خوشبخت گردان كه البته تو هر چه را خواهى محو كنى و هر چه را خواهى اثبات و كتاب اصلى نزد تو است.


چهارم: نيز از آن حضرت منقول است كه در هر صبح و شام اين دعا را بخوان :

اَلْحَمدُ لِلّهِ الَّذى يَفْعَلُ ما يَشاَّءُ وَ لا يَفْعَلُ ما يَشاَّءُ غَيْرُهُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ كَما يُحِبُّ اللّهُ

ستايش مخصوص خدايى است كه مى كند آنچه بخواهد و ديگرى چنان نيست كه هر چه خواهد بكند ستايش او راست چنانچه

اَنْ يُحْمَدَ الْحَمْدُ لِلّهِ كَما هُوَ اَهْلُهُ اَللّهُمَّ اَدْخِلْنى فى كُلِّ خَيْرٍ اَدْخَلْتَ

دوست دارد كه ستايش شود ستايش خاص اوست چنانچه شايسته آنست خدايا مرا در هر خيرى كه محمد و آلش را در آن

فيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ اَخْرِجْنى مِنْ كُلِّ شَرٍّ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً

درآورده اى درآور و بيرونم آور از هر شرى كه محمد و آلش را از آن بيرون آورده اى

وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ

درود خدا بر محمد و آلش باد

پنجم در هر صبح و شام ده مرتبه بگو :

سُبْحانَ اللّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ

منزه است خدا و ستايش خاص خدا است و معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر است

و از جمله دعاهاى در اين دو وقت دعاى عَشَرات است كه بعد از اين خواهد آمد.