جستجو
کد : MFT-206     

زيارت جامعه كبيره


زيارت جامعه كبيره

 



زيارت جامعه كبيره

زيارت دوّم ايضا شيخ صدوق در فقيه و عيون روايت كرده از موسى بن عبدالله نخعى كه گفت عرض كردم به خدمت حضرت امام على النّقى عليه السلام كه يابن رسول الله مرا تعليم فرما زيارتى با بلاغت كه كامل باشد كه هرگاه خواستم زيارت كنم يكى از شما را آنرا بخوانم فرمود كه چون بدرگاه رسيدى بايست و بگو شهادتين را يعنى بگو:

اَشْهَدُ اَنْ لا

گواهى دهم كه

اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ

معبودى نيست جز خداى يگانه اى كه شريك ندارد و گواهى دهم كه محمد كه درودهاى خدا بر او

وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ

و آلش باد بنده و رسول او است

و با حال غسل باشى و چون داخل حرم شوى و قبر را به بينى بايست و سى مرتبه اَللَّهُ اكْبَرُ بگو پس اندكى راه برو به آرام دل و آرام تن و گامها را نزديك يكديگر گذار پس بايست و سى مرتبه اَللَّهُ اكْبَرُ بگو پس نزديك قبر مطهّر رو و چهل مرتبه اَللَّهُ اكْبَرُ بگو تا صد تكبير تمام شود و شايد چنانكه مجلسى اوّل گفته وجه تكبير اين باشد كه اكثر طباع مايلند بغُلوّ مبادا از عبارات امثال اين زيارت بغُلوّ افتند يا از بزرگى حق سبحانه وتعالى غافل شوند يا غير اينها پس بگو:

اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ

سلام بر شما اى خاندان نبوت

وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفَ الْمَلاَّئِكَةِ وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ وَمَعْدِنَ

و جايگاه رسالت و مركز رفت و آمد فرشتگان و جاى فرود آمدن وحى (الهى ) و معدن

الرَّحْمَةِ وَخُزّانَ الْعِلْمِ وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ وَاُصُولَ الْكَرَمِ وَقادَةَ الاُْمَمِ

رحمت (حق ) و گنجينه داران دانش و سرحد نهائى بردبارى و اصول و اساس كرم و بزرگوارى و پيشوايان ملتها

وَاَوْلِياَّءَ النِّعَمِ وَعَناصِرَ الاَْبْرارِ وَدَعاَّئِمَ الاَْخْيارِ وَساسَةَ الْعِبادِ

و در اختيار دارندگان نعمتها و ريشه و اصول نيكان و استوانه هاى خوبان و زمامداران بندگان

وَاَرْكانَ الْبِلادِ وَاَبْوابَ الاْيمانِ وَاُمَناَّءَ الرَّحْمنِ وَسُلالَةَ النَّبِيّينَ

و پايه ها و ستونهاى شهرها و بلاد و درهاى ايمان و امينهاى خداى رحمان و نژاد پيمبران

وَصَفْوَةَالْمُرْسَلينَ وَعِتْرَةَ خِيَرَةِ رَبِّ الْعالَمينَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ

و زبده (اولاد) رسولان و عترت انتخاب شدگان پروردگار جهانيان ، و رحمت خدا و بركاتش (نيز بر آنها باد)

اَلسَّلامُ عَلى اَئِمَّةِ الْهُدى وَمَصابيحِ الدُّجى وَاَعْلامِ التُّقى وَذَوِى

سلام بر پيشوايان هدايت و چراغهاى تاريكى و نشانه هاى پرهيزكارى و صاحبان

النُّهى وَاُولِى الْحِجى وَكَهْفِ الْوَرى وَوَرَثَةِ الاَْنْبِياَّءِ وَالْمَثَلِ الاَْعْلى

خرد و دارندگان عقل و فطانت و پناهگاه مردمان و وارثان پيمبران ونمونه اعلاى (الهى )

وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنى وَحُجَجِ اللَّهِ عَلى اَهْلِ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَالاُْولى

و اهل دعوت نيكو (كه مردم را به خدا مى خوانند) و حجتهاى خدا بر اهل دنيا و آخرت و اين جهان

وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى مَحاَّلِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَمَساكِنِ بَرَكَةِ

و رحمت خدا و بركاتش (نيز بر ايشان باد) سلام بر جايگاههاى شناسائى خدا و مسكنهاى بركت

اللَّهِ وَمَعادِنِ حِكْمَةِ اللَّهِ وَحَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ وَحَمَلَةِ كِتابِ اللَّهِ وَاَوْصِياَّءِ

خدا و كانهاى حكمت و فرزانگى خدا و نگهبانان راز خدا و حاملان كتاب خدا و اوصياء

نَبِىِّ اللَّهِ وَذُرِّيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ

پيامبر خدا و فرزندان رسول خدا صلى اللّه عليه و آله ، و رحمت خدا و بركاتش (نيز بر ايشان باد)

اَلسَّلامُ عَلَى الدُّعاةِ اِلَى اللّهِ وَالاَْدِلاَّّءِ عَلى مَرْضاتِ اللّهِ

سلام بر خوانندگان بسوى خدا و رهنمايان بسوى موجبات خوشنودى خدا

وَالْمُسْتَقِرّينَ فى اَمْرِ اللَّهِ وَالتّاَّمّينَ فى مَحَبَّةِ اللَّهِ وَالْمُخْلِصينَ فى

و استقرار يافتگان در فرمان خدا و كاملان در دوستى و محبت خدا و مخلصان در

تَوْحيدِ اللَّهِ وَالْمُظْهِرينَ لاَِمْرِ اللَّهِ وَنَهْيِهِ وَعِبادِهِ الْمُكْرَمينَ الَّذينَ لا

يگانه پرستى خدا و آشكار كنندگان امر و نهى خدا و بندگان گرامى خدا آنانكه پيشى نگيرند

يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِاَمْرِهِ يَعْمَلُونَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ

بر خداوند در گفتار و آنانكه بدستورش عمل كنند، و رحمت خدا و بركاتش (بر ايشان باد) سلام

عَلَى الاَْئِمَّةِ الدُّعاةِ وَالْقادَةِ الْهُداةِ وَالسّادَةِ الْوُلاةِ وَالذّادَةِ الْحُماةِ

بر امامان دعوت كننده (بحق ) و پيشوايان راهنما و آقايان سرپرست و دفاع كنندگان و حاميان (از دين خدا)

وَاَهْلِ الذِّكْرِ وَاُولِى الاَْمْرِ وَبَقِيَّةِ اللَّهِ وَخِيَرَتِهِ وَحِزْبِهِ وَعَيْبَةِ عِلْمِهِ

و اهل ذكر و فرمانداران و نمايندگان خدا و برگزيدگان او و گروه او و گنجينه دانشش

وَحُجَّتِهِ وَصِراطِهِ وَنُورِهِ وَبُرْهانِهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَشْهَدُ اَنْ لا

و حجت او و راه او و نور او و دليل روشن او، و رحمت خدا و بركاتش (بر ايشان باد) گواهى دهم كه نيست

اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ كَما شَهِدَ اللَّهُ لِنَفْسِهِ وَشَهِدَتْ لَهُ

معبودى جز خداى يگانه كه شريك ندارد چنانچه گواهى داده خدا براى خودش و گواهى دادند براى او

مَلاَّئِكَتُهُ وَاُولُوا الْعِلْمِ مِنْ خَلْقِهِ لا اِل هَ اِلاّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكيمُ

فرشتگانش و دانشمندان از خلق او معبودى نيست جز او كه نيرومند و فرزانه است

وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْمُنْتَجَبُ وَرَسُولُهُ الْمُرْتَضى اَرْسَلَهُ

و گواهى دهم كه محمد بنده انتخاب شده او است و رسول پسنديده او است كه فرستاد او را

بِالْهُدى وَدينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ

با هدايت و آئين حق تا پيروزش كند بر همه آئينها و گرچه خوش نداشته باشند مشركان

وَاَشْهَدُ اَنَّكُمُ الاَْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ

و گواهى دهم كه شمائيد پيشوايان راهبر راه يافته معصوم

الْمُكَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقوُنَ الصّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطيعُونَ لِلّهِ

گرامى مقرب پرهيزكار راستگوى زبده فرمانبرداران خدا

الْقَوّامُونَ بِاَمْرِهِ الْعامِلُونَ بِاِرادَتِهِ الْفاَّئِزُونَ بِكَرامَتِهِ اِصْطَفاكُمْ

و قيام كنندگان به فرمانش و انجام دهندگان خواسته اش و آنانكه به مقام كرامت او رسيدند، برگزيدتان

بِعِلْمِهِ وَارْتَضاكُمْ لِغَيْبِهِ وَاخْتارَكُمْ لِسِرِّهِ وَاجْتَبيكُمْ بِقُدْرَتِهِ وَاَعَزَّكُمْ

به علم خود وپسنديدتان براى جريانات غيب (وپس پرده ) خود وانتخابتان كرد براى راز خود و اختيارتان كرد به قدرتش و عزيزتان كرد

بِهُداهُ وَخَصَّكُمْ بِبُرْهانِهِ وَانْتَجَبَكُمْ لِنُورِهِ وَاَيَّدَكُمْ بِرُوحِهِ وَرَضِيَكُمْ

به راهنمائى خود و مخصوصتان داشت به دليل روشنش و برگزيد شما را براى نور خود و تاءييد كرد شما را به روح خود و پسنديد

خُلَفاَّءَ فى اَرْضِهِ وَحُجَجاً عَلى بَرِيَّتِهِ وَاَنْصاراً لِدينِهِ وَ حَفَظَةً لِسِرِّهِ

شما را براى جانشينى در زمينش و تا كه حجتهائى باشيد بر مخلوقش و ياورانى براى دينش و نگهبانانى براى رازش

وَخَزَنَةً لِعِلْمِهِ وَمُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ وَتَراجِمَةً لِوَحْيِهِ وَاَرْكاناً

و گنجينه دارانى براى دانشش و سپردگان حكمتش و مفسران وحيش و پايه هاى

لِتَوْحيدِهِ وَشُهَداَّءَ عَلى خَلْقِهِ وَاَعْلاماً لِعِبادِهِ وَمَناراً فى بِلادِهِ

يگانه شناسيش و گواهانى بر خلقش و نشانه هائى براى بندگانش و مشعلهائى در شهرها و بلادش

وَاَدِلاَّّءَ عَلى صِر اطِهِ عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَآمَنَكُمْ مِنَالْفِتَنِ

و راهنمايانى بر راهش ، خداوند نگهداشت شما را از لغزش و ايمن داشت شما را از فتنه ها

وَطَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَاَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَكُمْ تَطْهيراً

و آزمايشات و پاكتان كرد از چركى و دور كرد از شما پليدى را و بخوبى پاكيزه تان كرد،

فَعَظَّمْتُمْ جَلالَهُ وَاَكْبَرْتُمْ شَاءْنَهُ وَمَجَّدْتُمْ كَرَمَهُ وَاَدَمْتُمْ ذِكْرَهُ وَوَكَّدْتُمْ

شما نيز (در برابر) عظيم شمرديد شوكتش را و مقامش را بزرگ دانستيد و كرمش را ستوديد و به ذكر او ادامه داديد

ميثاقَهُ وَاَحْكَمْتُمْ عَقْدَ طاعَتِهِ وَنَصَحْتُمْ لَهُ فِى السِّرِّ وَالْعَلانِيَةِ

و پيمانش را محكم كرديد و آن عهدى را كه در فرمانبرداريش داشتيد سخت استوار كرديد و در پنهانى و آشكار

وَدَعَوْتُمْ اِلى سَبيلِهِ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَبَذَلْتُمْ اَنْفُسَكُمْ

براى او خيرخواهى كرديد و مردم را با حكمت و پند نيكو به راهش دعوت كرديد و در راه خشنودى او

فى مَرْضاتِهِ وَصَبَرْتُمْ عَلى ما اَصابَكُمْ فى جَنْبِهِ وَاَقَمْتُمُ الصَّلوةَ

بذل جان كرديد و در مقابل پيش آمدهاى ناگوار بخاطر او بردبارى كرديد، و نماز را بپا داشتيد

وَآتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَاَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَيْتُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَجاهَدْتُمْ فِى

و زكات را پرداختيد و امر به معروف و نهى از منكر كرديد و در راه خدا آن طور كه بايد

اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّى اَعْلَنْتُمْ دَعْوَتَهُ وَبَيَّنْتُمْ فَراَّئِضَهُ وَاَقَمْتُمْ حُدُودَهُ

جهاد و مبارزه كرديد تا بالاخره دعوت حق را آشكار و واجبات او را بيان داشتيد و حدود و مقرراتش را

وَنَشَرْتُمْ شَرايِعَ اَحْكامِهِ وَسَنَنْتُمْ سُنَّتَهُ وَصِرْتُمْ فى ذلِكَ مِنْهُ اِلَى

برپا داشتيد و دستورات و احكامش را منتشر ساختيد و روش او را مقرر داشتيد و در راه

الرِّضا وَسَلَّمْتُمْ لَهُ الْقَضاَّءَ وَصَدَّقْتُمْ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ مَضى فَالرّاغِبُ

رضاى او گام برداشتيد و تسليم قضا و قدر او شديد و پيمبران گذشته او را تصديق كرديد پس آنكه از شما رو گرداند

عَنْكُمْ مارِقٌ وَاللاّزِمُ لَكُمْ لاحِقٌ وَالْمُقَصِّرُ فى حَقِّكُمْ زاهِقٌ وَالْحَقُّ

از دين خارج گشته و آنكه ملازم شما بود به حق رسيده و آنكه كوتاهى كرد در حق شما نابود گرديد، و حق

مَعَكُمْ وَفيكُمْ وَمِنْكُمْ وَاِلَيْكُمْ وَاَنْتُمْ اَهْلُهُ وَمَعْدِنُهُ وَميراثُ النُّبُوَّةِ

همراه شما و در ميان شما خاندان و از جانب شما است و بسوى شما بازگردد و شمائيد اهل حق ومعدن آن ، وميراث نبوت

عِنْدَكُمْ وَاِيابُ الْخَلْقِ اِلَيْكُمْ وَحِسابُهُمْ عَلَيْكُمْ وَفَصْلُ الْخِطابِ

نزد شما است و بازگشت خلق خدا بسوى شما است و حسابشان با شما است و سخنى كه حق و باطل را جدا كند

عِنْدَكُمْ وَآياتُ اللَّهِ لَدَيْكُمْ وَعَزآئِمُهُ فيكُمْ وَنُورُهُ وَبُرْهانُهُ عِنْدَكُمْ

نزد شما است و آيات خدا پيش شما است و تصميمات قطعى او (يا دستورات لازمش ) درباره شما است و نور و دليل روشنش

وَاَمْرُهُ اِلَيْكُمْ مَنْ والاكُمْ فَقَدْ والَى اللَّهَ وَمَنْ عاداكُمْ فَقَدْ عادَ اللَّهَ وَ

نزد شما است و امر امامتش محول به شما است ، هر كه شما را دوست دارد خداى را دوست داشته و هر كه شما را دشمن دارد خداى را

مَنْ اَحَبَّكُمْ فَقَدْاَحَبَّاللَّهَ وَمَنْ اَبْغَضَكُمْ فَقَدْ اَبْغَضَ اللَّهَ وَمَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ

دشمن داشته و هركس به شما محبت داشته باشد به خدا محبت داشته و هركس با شما كينه توزد با خدا كينه توزى كرده و هركه به شما

فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ اَنْتُمُ [السَّبيلُ الاْعْظَمُ و] الصِّراطُ الاَْقْوَمُ وَشُهَداَّءُ دارِ

چنگ زند به خدا چنگ زده شمائيد شاهراه و راه راست و گواهان در اين دار

الْفَناَّءِ وَشُفَعاَّءُ دارِ الْبَقاَّءِ وَالرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ وَالاْيَةُ الَْمخْزُونَةُ

فانى (دنيا) و شفيعان در خانه پايدار (قيامت ) و رحمت پيوسته (حق ) و آن آيت و نشانه پنهان در گنجينه و آن امانتى

وَالاَْمانَةُ الْمُحْفُوظَةُ وَالْبابُ الْمُبْتَلى بِهِ النّاسُ مَنْ اَتيكُمْ نَجى وَمَنْ لَمْ

كه نگهدارى شده (يا حفظش بر مردم واجب است ) و آن درگاهى كه مردم بدان آزمايش شوند هركه به نزد شما آمد نجات يافت وهركس

يَاْتِكُمْ هَلَكَ اِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَعَلَيْهِ تَدُلُّونَ وَبِهِ تُؤْمِنُونَ وَلَهُ

نيامد هلاك شد (شما مردم را) بسوى خدا مى خوانيد و بر او راهنمائى كنيد و به او ايمان داريد

تُسَلِّمُونَ وَبِاَمْرِهِ تَعْمَلُونَ وَاِلى سَبيلِهِ تُرْشِدُونَ وَبِقَوْلِهِ تَحْكُمُونَ

و تسليم اوهستيد و بدستورش عمل كنيد و بسوى راه او (مردم را) ارشاد كنيد و به گفتار او حكم كنيد،

سَعَدَ مَنْ والاكُمْ وَهَلَكَ مَنْ عاداكُمْ وَخابَ مَنْ جَحَدَكُمْ وَضَلَّ مَنْ

نيك بخت شد هر كه شما را دوست دارد و به هلاكت رسيد هر كه شما را دشمن داشت و زيانكار شد آنكه منكر شما گشت و گمراه شد

فارَقَكُمْ وَفازَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكُمْ وَاَمِنَ مَنْ لَجَاَ اِلَيْكُمْ وَسَلِمَ مَنْ

آنكه از شما جدا گشت و رستگار شد آن كه به شما چنگ زد و ايمن گشت آنكه بدرگاه شما پناه آورد و سلامت يافت

صَدَّقَكُمْ وَهُدِىَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ مَنِ اتَّبَعَكُمْ فَالْجَنَّةُ مَاْويهُ وَمَنْ

هر كه شما را تصديق كرد و هدايت شد هر كه به شما چنگ زد، هر كه پيروى شما را كرد بهشت ماءواى او است و هر كه

خالَفَكُمْ فَالنّارُ مَثْويهُ وَمَنْ جَحَدَكُمْ كافِرٌ وَمَنْ حارَبَكُمْ مُشْرِكٌ

مخالفت شما را كرد دوزخ جايگاه او است ، و هر كه منكر شما شد كافر و هر كه با شما جنگ كرد مشرك است

وَمَنْ رَدَّ عَلَيْكُمْ فى اَسْفَلِ دَرَكٍ مِنَ الْجَحيمِ اَشْهَدُ اَنَّ هذا سابِقٌ لَكُمْ

و هر كس شما را رد كرد در ته جهنم جاى دارد گواهى دهم كه اين مقام و منزلت در زمان

فيما مَضى وَجارٍ لَكُمْ فيما بَقِىَ وَاَنَّ اَرْواحَكُمْ وَنُورَكُمْ وَطينَتَكُمْ

گذشته براى شما ثابت بوده و در آينده زمان نيز براى شما جارى است و همانا روانهاى شما ونورتان وسرشتتان

واحِدَةٌ طابَتْ وَطَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ خَلَقَكُمُ اللَّهُ اَنْواراً فَجَعَلَكُمْ

يكى است همگى پاك و پاكيزه است و برخى از برخى ديگر گرفته شده خداوند شما را بصورت نورهائى آفريد

بِعَرْشِهِ مُحْدِقينَ حَتّى مَنَّ عَلَيْنا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فى بُيُوتٍ اَذِنَ اللَّهُ اَنْ

و گرداگرد عرش خود قرارتان داد تا آنگاه كه با آوردنتان در اين جهان بر ما منت گذارد و قرارتان داد در خانه هائى كه اجازه داد

تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَجَعَلَ صَلَواتَنا عَلَيْكُمْ وَما خَصَّنا بِهِ مِنْ

بلند گردند و نام او در آنها برده شود و مقرر داشت كه درودهاى ما بر شما و هم چنين آنچه را از دوستى شما براى

وِلايَتِكُمْ طيباً لِخَُلْقِنا وَطَهارَةً لاَِنْفُسِنا وَتَزْكِيَةً لَنا وَكَفّارَةً لِذُنُوبِنا

ما مخصوص داشته همه اينها موجب پاكى اخلاق ما و پاك شدن خود ما و تزكيه ما و كفاره گناهان ما باشد

فَكُنّا عِنْدَهُ مُسَلِّمينَ بِفَضْلِكُمْ وَمَعْرُوفينَ بِتَصْديقِنا اِيّاكُمْ فَبَلَغَ اللَّهُ

و ما در نزد خدا از زمره تسليم شدگان برترى شما و شناخته شدگان به تصديق مقام شما بوديم پس خداوند برساند

بِكُمْ اَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمينَ وَاَعْلى مَنازِلِ الْمُقَرَّبينَ وَاَرْفَعَ

شما را به شريفترين جايگاه گراميان و بلندترين منازل مقربان و بالاترين

دَرَجاتِ الْمُرْسَلينَ حَيْثُ لا يَلْحَقُهُ لاحِقٌ وَلا يَفُوقُهُ فاَّئِقٌ وَلا

درجات رسولان آنجا كه كسى بدان نرسد و فوق آن جايگاه كسى راه نيابد و

يَسْبِقُهُ سابِقٌ وَلا يَطْمَعُ فى اِدْراكِهِ طامِعٌ حَتّى لا يَبْقى مَلَكٌ مُقَرَّبٌ

پيش روى بر آن پيشى نگيرد و براى رسيدن بدانجا كسى طمع نبندد، تا اينكه بجاى نماند فرشته مقربى

وَلا نَبِىُّ مُرْسَلٌ وَلا صِدّيقٌ وَلا شَهيدٌ وَلا عالِمٌ وَلا جاهِلٌ وَلا دَنِىُّ

و نه پيامبر مرسلى و نه صديق و نه شهيدى و نه عالم و نه جاهلى و نه پست

وَلا فاضِلٌ وَلا مُؤْمِنٌ صالِحٌ وَلا فِاجِرٌ طالِحٌ وَلاجَبّارٌ عَنيدٌ وَلا

و نه برترى و نه مؤ من نيك كردار و نه تبهكار بدكارى و نه گردنكش ستيزه جو و نه

شَيْطانٌ مَريدٌ وَلا خَلْقٌ فيما بَيْنَ ذلِكَ شَهيدٌ اِلاّ عَرَّفَهُمْ جَلالَةَ اَمْرِكُمْ

اهريمن متمردى و نه خلق ديگرى كه در اين ميان گواه باشد جز آنكه بشناساند به او خداوند جلالت

وَعِظَمَ خَطَرِكُمْ وَكِبَرَ شَاْنِكُمْ وَتَمامَ نُورِكُمْ وَصِدْقَ مَقاعِدِكُمْ

و قدر و عظمت مقام و بزرگى منزلت و كامل بودن نورتان را و درستى منصبها

وَثَباتَ مَقامِكُمْ وَشَرَفَ مَحَلِّكُمْ وَمَنْزِلَتِكُمْ عِنْدَهُ وَكَرامَتَكُمْ عَلَيْهِ

و پابرجا بودنتان را (در اطاعت حق ) و شرافت همگان و منزلت شما را در پيش خود و مقام گرامى شما را

وَخاصَّتَكُمْ لَدَيْهِ وَقُرْبَ مَنْزِلَتِكُمْ مِنْهُ بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى وَاَهْلى

و خصوصيتى كه در نزد او داريد و جايگاه نزديكى كه نسبت به او داريد پدر و مادر و خاندان

وَمالى وَاُسْرَتى اُشْهِدُ اللَّهَ وَاُشْهِدُكُمْ اَنّى مُؤْمِنٌ بِكُمْ وَبِما آمَنْتُمْ بِهِ

و مال و فاميلم فداى شما گواه گيرم خدا را و گواه گيرم شما را كه من ايمان دارم به شما و بدانچه شما بدان ايمان داريد

كافِرٌ بَعَدُوِّكُمْ وَبِما كَفَرْتُمْ بِهِ مُسْتَبْصِرٌ بِشَاْنِكُمْ وَبِضَلالَةِ مَنْ

و كافرم نسبت به دشمن شما و بدانچه شما انكار آن را كرديد بينايم به مقام شما و به گمراهى آنكه

خالَفَكُمْ مُوالٍ لَكُمْ وَلاَِوْلِياَّئِكُمْ مُبْغِضٌ لاَِعْداَّئِكُمْ وَمُعادٍ لَهُمْ سِلْمٌ

با شما مخالفت كرد دوست دار شما و (دوستدار) دوستان شمايم و بغض دشمنانتان را در دل دارم و دشمن آنهايم صلحم

لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْمُحَقِّقٌ لِما حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِما

با هر كه با شما صلح كند و در جنگم با هركس كه با شما در جنگ است حق مى دانم آنچه را شما حق دانستيد و باطل دانم

اَبْطَلْتُمْ مُطيعٌ لَكُمْ عارِفٌ بِحَقِّكُمْ مُقِرُّ بِفَضْلِكُمْ مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِكُمْ

آنچه را شما باطل دانستيد پيرو شمايم عارف به حق شمايم اقرار به برترى شما دارم بار علم دانش شما را تحمل كنم

مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِكُمْ مُعْتَرِفٌ بِكُمْمُؤْمِنٌ بِاِيابِكُمْ مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ

و از مهالك در پرده عهد و امان شما روم به شما (وحقتان ) اعتراف دارم و به بازگشتتان ايمان دارم و رجعت شما را تصديق دارم

مُنْتَظِرٌ لاَِمْرِكُمْ مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِكُمْ آخِذٌبِقَوْلِكُمْ عامِلٌ بِاَمْرِكُمْ

و چشم براه فرمان شما و منتظر دولت شمايم گفتارتان را بگيرم و دستورتان را انجام دهم

مُسْتَجيرٌ بِكُمْ زاَّئِرٌ لَكُمْ لاَّئِذٌ ع اَّئِذٌ بِقُبُورِكُمْ مُسْتَشْفِعٌ اِلَى اللَّهِ

و به شما پناه جويم و شما را زيارت كنم و به قبرهاى شما پناه آرم و شما را بدرگاه خداى

عَزَّوَجَلَّ بِكُمْ وَمُتَقَرِّبٌ بِكُمْ اِلَيْهِ وَمُقَدِّمُكُمْ اَمامَ طَلِبَتى وَحَواَّئِجى

عزوجل شفيع آرم و بوسيله شما به پيشگاهش تقرب جويم و شما را در پيش روى خواسته و حاجات

وَاِرادَتى فى كُلِّ اَحْوالى وَاُمُورى مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَعَلانِيَتِكُمْ

و اراده ام قرار دهم در همه حالات و كارهايم ، ايمان دارم به نهان شما و آشكارتان

وَشاهِدِكُمْ وَغاَّئِبِكُمْ وَاَوَّلِكُمْ وَآخِرِكُمْ وَمُفَوِّضٌ فى ذلِكَ كُلِّهِ اِلَيْكُمْ

و حاضرتان و غائبتان و اول و آخرتان و در اين باره كار را به خودتان وامى گذارم (و هيچگونه ايرادى به كارهاى شما ندارم )

وَمُسَلِّمٌ فيهِ مَعَكُمْ وَقَلْبى لَكُمْ مُسَلِّمٌ وَرَاْيى لَكُمْ تَبَعٌ وَنُصْرَتى

و تسليم شمايم و دلم نيز تسليم شما است و راءى من نيز تابع (راى ) شما است و ياريم

لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى يُحْيِىَ اللَّهُ تَعالى دينَهُ بِكُمْ وَيَرُدَّكُمْ فى اَيّامِهِ

برايتان آماده است تا آنكه خداى تعالى دينش را بوسيله شما زنده كند و دوباره بازگرداند شما را در روزها (ى حكومت ) خود

وَيُظْهِرَكُمْ لِعَدْلِهِ وَيُمَكِّنَكُمْ فى اَرْضِهِ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لامَعَ غَيْرِكُمْ

و آشكارتان سازد براى عدل خود و پابرجايتان كند در روى زمينش ، پس با شما باشم با شما نه با غير شما

آمَنْتُ بِكُمْ وَتَوَلَّيْتُ آخِرَكُمْ بِما تَوَلَّيْتُ بِهِ اَوَّلَكُمْ وَبَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ

و ايمان دارم به شما و دوست دارم آخرين فرد شما را به همان دليل كه دوست دارم اولين شخص شما را و بيزارى جويم به

عَزَّوَجَلَّ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ وَمِنَ الْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَالشَّياطينِ

پيشگاه خداى عزوجل از دشمنانتان و از جبت و طاغوت (خلفاى ناحق ) و شياطين

وَحِزْبِهِمُ الظّالِمينَ لَكُمْ وَالْجاحِدينَلِحَقِّكُمْ وَالْمارِقينَ مِنْ وِلايَتِكُمْ

و پيروانشان (ساير غاصبين ) آن ستمكاران بر شما و منكران حق شما و بيرون روندگان از زير بار ولايت و زمامدارى شما

وَالْغاصِبينَ لاِِرْثِكُمْ وَالشّاَّكّينَ فيكُمْ وَالْمُنْحَرِفينَ عَنْكُمْ وَمِنْ كُلِّ

و غصب كنندگان ميراث شما و شك كنندگان درباره شما و منحرف شدگان از طريقه شما و از هر همدم

وَليجَةٍ دُونَكُمْ وَكُلِّ مُطاعٍ سِواكُمْ وَمِنَ الاَْئِمَّةِ الَّذينَ يَدْعُونَ اِلَى

و وسيله اى غير از شما و هر فرمانروائى جز شما و از پيشوايانى كه مردم را به

النّارِ فَثَبَّتَنِىَ اللَّهُ اَبَداً ما حَييتُ عَلى مُوالاتِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ وَدينِكُمْ

دوزخ مى خوانند پس خداوند پابرجايم بدارد هميشه تا زنده ام بر موالات و دوستى و دين و آئين شما

وَوَفَّقَنى لِطاعَتِكُمْ وَرَزَقَنى شَفاعَتَكُمْ وَجَعَلَنى مِنْ خِيارِ مَواليكُمُ

و موفقم دارد براى فرمانبردارى شما و روزيم گرداند شفاعت شما را و قرارم دهد از برگزيدگان دوستانتان

التّابِعينَ لِما دَعَوْتُمْ اِلَيْهِ وَ جَعَلَنى مِمَّنْ يَقْتَصُّ آثارَكُمْ وَيَسْلُكُ

آنانكه تابع دعوت شما هستند و بگرداند مرا از كسانى كه پيروى كند از آثار شما و مى رود

سَبيلَكُمْ وَيَهْتَدى بِهُديكُمْ وَيُحْشَرُ فى زُمْرَتِكُمْ وَيَكِرُّ فى

به راه شما و راهنمائى جويد به راهنمائى شما و محشور گردد در گروه شما و بازگردد در دوران رجعت

رَجْعَتِكُمْ وَيُمَلَّكُ فى دَوْلَتِكُمْ وَ يُشَرَّفُ فى عافِيَتِكُمْ وَيُمَكَّنُ

و بازگشت شما و به فرمانروائى رسد در دوران حكومت شما و مفتخر گردد به عافيت (و حسن عاقبت ) از شما

فى اَيّامِكُمْ وَتَقِرُّ عَيْنُهُ غَداً بِرُؤْيَتِكُمْ بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى وَنَفْسى

و مقتدر گردد در روزهاى (حكومت ) شما و روشن گردد ديده اش فرداى قيامت بديدار شما پدر و مادرم و خودم

وَاَهْلى وَمالى مَنْ اَرادَ اللَّهَ بَدَءَ بِكُمْ وَمَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ وَمَنْ

و خاندان و دارائيم به فداى شما هر كه آهنگ خدا كند از شما (بايد) شروع كند و آنكس كه خدا را به يكتائى شناسد

قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ مَوالِىَّ لاَّ اُحْصى ثَن اَّئَكُمْ وَلا اَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ

(طريقه اش را) از شما پذيرد و هر كه قصد او كند به شما رو كند سروران من ثناى شما را نتوانم كرد و با مدح

كُنْهَكُمْ وَمِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُمْ وَاَنْتُمْ نُورُ الاَْخْيارِ وَهُداةُ الاَْبْرارِ

به كنه و حقيقت شما نرسم و با توصيف قدر و منزلت شما را بيان نتوانم كه شمائيد روشنى خوبان و راهنماى نيكان

وَحُجَجُ الْجَبّارِبِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَبِكُمْ يَخْتِمُ وَبِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَبِكُمْ

و حجتهاى خداى جبار، خداوند (عالم وجود را) به شما آغاز كرد و به شما نيز ختم كند و بخاطر شما فرو ريزد باران را

يُمْسِكُ السَّماَّءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى الاَْرْضِ اِلاّ بِاِذْنِهِ وَبِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ

و بخاطر شما است كه نگهدارد آسمان را از اينكه بر زمين افتد جز به اذن او و بخاطر شما بگشايد اندوه را

وَيَكْشِفُ الضُّرَّ وَعِنْدَكُمْ ما نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ وَهَبَطَتْ بِهِ مَلاَّئِكَتُهُ

و برطرف كند سختى را و در پيش شما است آنچه را پيمبرانش فرود آورده و فرشتگانش به زمين آوردند

وَاِلى جَدِّكُمْ

و بسوى جدّ شما

و اگر زيارت اميرالمؤ منين عليه السلام باشد بجاى : وَاِلى جَدِّكُمْ بگو:

وَاِلى اَخيكَ بُعِثَ الرُّوحُ الاَْمينُ آتاكُمُ اللَّهُ ما لَمْ يُؤْتِ اَحَداً مِن َالْعالَمينَ

و بسوى برادرت روح الامين (جبرئيل ) نازل گرديد به شما داده است خداوند آنچه را به هيچيك از مردم جهانيان

طَاْطَاَ كُلُّ شَريفٍ لِشَرَفِكُمْ وَبَخَعَ كُلُّ مُتَكَبِّرٍ لِطاعَتِكُمْ وَخَضَعَ كُلُّ

نداده سر (فروتنى ) بزير آورده هر شخص شريفى در برابر شرف شما و گردن نهاده هر متكبرى به فرمانبردارى شما و فروتن گشته هر

جَبّارٍ لِفَضْلِكُمْ وَذَلَّ كُلُّشَىْءٍ لَكُمْ وَاَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِكُمْ وَفازَ

گردنكشى در برابر فضل شما و خوار شده هر چيزى براى شما و روشن شد زمين به پرتو نور شما و رستگار شدند

الْفاَّئِزُونَ بِوِلايَتِكُمْ بِكُمْ يُسْلَكُ اِلَى الرِّضْوانِ وَعَلى مَنْ جَحَدَ

مردمان رستگار بوسيله ولايت و دوستى شما، بوسيله شما به بهشت رضوان توان رسيد و برآنكس كه منكر

وِلايَتَكُمْ غَضَبُ الرَّحْمنِ بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى وَنَفسى وَاَهْلى وَمالى

فرمانروائى شما است خشم خداى رحمان (حتم و مسلم ) است ، پدر و مادرم و خودم و خاندان و دارائيم فداى شما باد،

ذِكْرُكُمْ فِى الذّاكِرينَ وَاَسْماَّؤُكُمْ فِى الاَْسْماَّءِ وَاَجْسادُكُمْ فِى

(اى سروران من گرچه ) ذكر شما در (زبان ) ذكركنندگان است و نامهايتان در ميان نامها و پيكرتان با ساير

الاَْجْسادِ وَاَرْواحُكُمْ فِى اْلاَرْواحِ وَاَنْفُسُكُمْ فِى النُّفُوسِ وَآثارُكُمْ

پيكرها و روانتان در ميان ساير روانها و جانهاتان در (عداد) ساير جانها و آثارتان در ميان

فِى الاْثارِ وَقُبُورُكُمْ فِى الْقُبُورِ فَما اَحْلى اَسْماَّئَكُمْ وَاَكْرَمَ اَنْفُسَكُمْ

آثار (ديگران ) و قبرهاتان در (شمار) ساير قبرها است ولى (شما را چه نسبت با ديگران ) چه شيرين است نامهايتان

وَاَعْظَمَ شَاْنَكُمْ وَاَجَلَّ خَطَرَكُمْ وَاَوْفى عَهْدَكُمْ وَاَصْدَقَ وَعْدَكُمْ

و بزرگوار است جانهاتان و بزرگ است مقامتان و برجسته است منزلت و موقعيتتان و با وفا است عهدتان و راست است وعده تان

كَلامُكُمْ نُورٌ وَاَمْرُكُمْ رُشْدٌ وَوَصِيَّتُكُمُ التَّقْوى وَفِعْلُكُمُ الْخَيْرُ

سخنتان نور و دستورتان يكپارچه رشد و رستگارى است ، سفارشتان پرهيزكارى و كارتان خير و خوبى

وَعادَتُكُمُ الاِْحْسانُ وَسَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ وَشَاْنُكُمُ الْحَقُّ وَالصِّدْقُ

و عادت شما احسان و نيكى و شيوه شما كرم و بزرگوارى و رفتارتان حق و راستى

وَالرِّفْقُ وَقَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَحَتْمٌ وَرَاْيُكُمْ عِلْمٌ وَحِلْمٌ وَحَزْمٌ اِنْ ذُكِرَ

و مدارائى است و گفتارتان مسلم و حتمى است و راءى شما دانش و بردبارى و دورانديشى است اگر از

الْخَيْرُ كُنْتُمْ اَوَّلَهُ وَاَصْلَهُ وَفَرْعَهُ وَمَعْدِنَهُ وَمَاْويهُ وَمُنْتَهاهُ بِاَبى اَنْتُمْ

خير و خوبى ذكرى به ميان آيد آغاز و ريشه و شاخه و مركز و جايگاه و پايانش شمائيد پدر و مادرم و خودم

وَاُمّى وَنَفْسى كَيْفَ اَصِفُ حُسْنَ ثَناَّئِكُمْ وَاُحْصى جَميلَ بَلاَّئِكُمْ

به فداى شما چگونه توصيف كنم ثناى نيكوى شما را و چگونه شماره كنم آزمايشهاى خوبى كه داديد

وَبِكُمْ اَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّلِّ وَفَرَّجَ عَنّا غَمَراتِ الْكُرُوبِ وَاَنْقَذَنا مِنْ

و بوسيله شما بود كه خدا ما را از ذلت بيرون آورد و گشايش داد به گرفتاريهاى سخت ما و نجاتمان داد از

شَفا جُرُفِ الْهَلَكاتِ وَمِنَ النّارِ بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى وَنَفْسى بِمُوالاتِكُمْ

پرتگاه هلاكت و نابودى و هم از آتش دوزخ ، پدر و مادرم و خودم به فداى شما كه بوسيله دوستى شما

عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِينِنا وَاَصْلَحَ ماكانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا وَبِمُوالاتِكُمْ

خداوند به ما ياد داد دستورات دينمان را و اصلاح كرد آنچه را كه از دنياى ما تباه گشته بود و بوسيله شما كلمه (توحيد و

تَمَّتِ الْكَلِمَةُ وَعَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ وَبِمُوالاتِكُمْ تُقْبَلُ

معارف دين ) كامل شد و نعمت بزرگ گشت و جدائى و اختلاف مبدل به الفت و اتحاد گرديد و بوسيله موالات شما پذيرفته

الطّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ وَلَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْواجِبَةُ وَالدَّرَجاتُ الرَّفيعَةُ

گردد فرمانبردارى واجب و (تنها) دوستى شما است كه بر خلق لازم و فرض است و از آن شما است درجات بلند

وَالْمَقامُ الْمَحْمُودُ وَالْمَكانُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَالْجاهُ الْعَظيمُ

و مقام شايسته و جايگاه معين و معلوم در نزد خداى عزوجل و منزلت عظيم

وَالشَّاْنُ الْكَبيرُ وَالشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَةُ رَبَّنا آمَنّا بِما اَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا

و رتبه بزرگ و شفاعت پذيرفته ، پروردگارا ما ايمان داريم بدانچه نازل فرمودى و پيروى كرديم

الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدينَ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنا

از پيامبرت پس نام ما را با گواهان (به اين حقايق ) ثبت فرما، پروردگارا منحرف مكن دلهاى ما را پس از آنكه راهنمائيمان

وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهّابُ سُبْحانَ رَبِّنا اِنْ كانَ

كردى و ببخش به ما از نزد خويش رحمتى كه براستى توئى بخشايشگر منزه است پروردگار ما كه براستى

وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً يا وَلِىَّ اللَّهِ

وعده او انجام شدنى است اى ولى خدا

[در گفتن يا وَلِىَّ اللَّهِ امامى را كه زيارت مى كندمخاطب سازد وممكن است كه همه مُراد باشند بر سبيل بدليّت يا جنسيّت واگر بعنوان جميع بگويد بهتر است كه ((يا اَوْلِياءَ اللَّهِ)) بگويد ((ذلك نقل من شرح المجلسى الاول ))]

اِنَّ بَيْنى وَبيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لا يَاْتى عَلَيْها

همانا ميان من و خداى عزوجل گناهانى است كه محو و پاك نكند آنها را

اِلاّ رِضاكُمْ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلى سِرِّهِ وَاسْتَرْعاكُمْ

جز رضايت شما پس به حق آن خدائى كه شما را امين به راز خود كرده و سرپرستى

اَمْرَ خَلْقِهِ وَقَرَنَ طاعَتَكُمْ بِطاعَتِهِ لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبى وَكُنْتُمْ

كار خلق خود را به شما واگذارده و فرمانبردارى شما را به فرمانبردارى خود كه شما بخشش گناهانم را (از خدا) بخواهيد

شُفَعاَّئى فَاِنّى لَكُمْ مُطيعٌ مَنْ اَطاعَكُمْ فَقَدْ اَطاعَ اللَّهَ وَمَنْ عَصاكُمْ

و شفيعان من گرديد زيرا كه من فرمانبردار شمايم ، هر كه از شما فرمانبردارى كند خداى را فرمانبردارى كرده و هر كه نافرمانى شما

فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَمَنْ اَحَبَّكُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللَّهَ وَمَنْ اَبْغَضَكُمْ فَقَدْ اَبْغَضَ

كند خداى را نافرمانى كرده و هر كه شما را دوست دارد خداى را دوست داشته و هر كه شما را دشمن دارد خداى را دشمن داشته ،

اللَّهَ اَللّهُمَّ اِنّى لَوْ وَجَدْتُ شُفَعاَّءَ اَقْرَبَ اِلَيْكَ مِنْ مُحَمِّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ

خدايا اگر من شفيعانى را مى يافتم كه نزديكتر باشند بدرگاهت از محمد و خاندان

الاَْخْيارِ الاَْئِمَّةِ الاَْبْرارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعاَّئى فَبِحَقِّهِمُ الَّذى اَوْجَبْتَ لَهُمْ

نيكويش آن پيشوايان نيكوكار بطور مسلم آنها را شفيعان خود قرار مى دادم پس از تو مى خواهم بدان حقى كه براى ايشان

عَلَيْكَ اَسْئَلُكَ اَنْ تُدْخِلَنى فى جُمْلَةِ الْعارِفينَ بِهِمْ وَبِحَقِّهِمْ وَفى

بر خود واجب كردى كه مرا در زمره عارفان به مقام آنها و به حق آنها قرارم ده و نيز

زُمْرَةِ الْمَرْحُومينَ بِشَفاعَتِهِمْ اِنَّكَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ وَصَلَّى اللَّهُ عَلى

در زمره كسانى كه بوسيله شفاعت آنها مورد مهر قرار گرفته اند كه تو مهربانترين مهربانانى و درود خدا بر

مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً كَثيراً وَحَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ

محمد و آل پاكش و سلام مخصوص و بسيارى بر آنها باد و بس است ما را خدا و نيكو

الْوَكيلُ

وكيلى است

مؤ لّف گويد كه اين زيارت را شيخ نيز در تهذيب نقل كرده و بعد از اين دعاى و داعى نقل كرده اند كه ما به ملاحظه اختصار آنرا ذكر ننموديم و اين زيارت چنانكه علاّمه مجلسى فرموده بهترين زيارات جامعه است از جهت متن و سند و فصاحت و بلاغت و والد ماجدش در شرح فقيه فرموده كه اين زيارت احسن و اكمل زيارات است و من تا در عتبات عاليات بودم زيارت نكردم ائمّه عليهم السلام را مگر به اين زيارت .