جستجو
کد : MFT-164     

فضيلت و فوائد و آداب تربت مقدسه امام حسين عليه السلام


فضيلت و فوائد و آداب تربت مقدسه امام حسين عليه السلام

 



فضيلت و فوائد و آداب تربت مقدسه امام حسين عليه السلام

تذييلٌ بدانكه روايات بسيار وارد شده كه در تربت آن حضرت شفاى هر درد و مرض است مگر مرگ و امان است از بلاها و باعث ايمنى از هر خوف و بيم است و اخبار در اين باب متواتر است و معجزاتى كه به سبب اين تربت مقدّسه ظاهر گرديده است زياده از آنست كه ذكر شود و من در كتاب فوائد الرضويّه كه در تراجم علماء اماميّه است در احوال سيّد محدّث متبّحر آقا سيّد نعمة اللّه جزائرى ره نوشتم كه آن سيد جليل در تحصيل علم زحمت بسيار كشيده و سختى و رنج بسيار برده و در اوايل تحصيل چون قادر نبوده بر چراغ به روشنى ماه مطالعه مى نموده لاجرم از كثرت مطالعه در ماهتاب و بسيار چيز نوشتن و مطالعه كردن چشمانش ضعف پيدا كرده بود پس بجهت روشنى چشم خود به تربت مقدّسه حضرت سيدالشهداء عليه السلام و تراب مراقد شريفه ائمّه عراق عليهم السلام اكتحال مى كرد و به بركت آن تربت ها چشمش روشن مى گشت و نيز نگاشتم كه مبادا اهالى عصر ما بواسطه معاشرت با كفّار و ملاحده اين مطلب را استعجاب نمايند همانا كمال الدّين دميرى در حيوة الحيوان نقل كرده كه افعى هرگاه هزار سال عمر كرد چشمانش كور مى شود حق تعالى او را ملهم فرموده كه براى رفع كورى خود چشم خود را به رازيانج تر بمالد لاجرم با چشم كور از بيابان قصد مى كند بساتين و جاهائى را كه رازيانج در آنجا باشد و اگر چه مسافتى طويل در بين باشد پس خود را مى رساند به آن گياه و چشم خود را بر آن مى مالد روشنى چشم او برمى گردد و اين مطلب را زمخشرى و غيره نيز نقل كرده اند پس هرگاه حق تعالى در يك گياه ترى اين خاصيت قرار داده باشد كه مار كور پى به آن ببرد و بهره خود را از آن بگيرد چه عجب و استبعادى دارد كه در تربت پسر پيغمبر صلوات اللّه عليه و آله كه در راه او خودش و عترتش كشته شده شفاء از جميع امراض و فوائد و بركاتى قرار داده باشد كه شيعيان و محبّان او از آن بهره ها برند و ما در اين مقام به ذكر چند خبر قناعت مى كنيم .

اوّل روايت شده كه حوريان بهشت چون يكى از ملائكه را مى بينند كه از براى كارى بر زمين مى آيد از او التماس مى كنند كه براى ما تسبيح و تربت قبر امام حسين عليه السلام به هديّه بياور .

دوّم به سند معتبر منقول است كه شخصى گفت حضرت امام رضا عليه السلام براى من از خراسان بسته متاعى فرستاد چون گشودم در ميان آن خاكى بود از آن مرد كه آورده بود پرسيدم كه اين خاك چيست گفت خاك قبر امام حسين عليه السلام است و هرگز آن حضرت از جامه و غير جامه چيزى به جايى نمى فرستد مگر آنكه اين خاك را درميانش مى گذارد و مى فرمايد اين امان است از بلاها به اذن و مشيّت خدا .

سيّم روايت است كه عبداللّه بن ابى يعفور به خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كرد كه يك شخص از خاك قبر امام حسين عليه السلام برمى دارد و منتفع مى شود و ديگرى برمى دارد و منتفع نمى شود فرمود كه نه واللّه هر كه بردارد و اعتقاد داشته باشد كه به او نفع مى بخشد البته منتفع مى شود .

چهارم از ابوحمزه ثمالى روايتست كه عرض كردم به حضرت صادق عليه السلام كه مى بينم اصحاب ما مى گيرند خاك قبر امام حسين عليه السلام را و طلب شفا از آن مى كنند آيا شفا در آن هست فرمود كه طلب شفا مى توان كرد از خاكى كه بردارند از ميان قبر تا چهار ميل و همچنين است خاك قبر جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله و قبر امام حسن و امام زين العابدين و امام محمّد باقرعليهم السلام پس بگير از آن خاك كه آن شفاى هر درد است و سپرى است براى دفع هر چه از آن ترسى و هيچ چيز به آن برابرى نمى كند از چيزهائى كه از آن شفا طلب مى كنند به غير از دعا و چيزى كه آن را فاسد مى كند آن است كه در ظرفها و جاهاى بد مى گذارند و آنها كه معالجه به آن مى كنند كم است يقين ايشان هر كه يقين داشته باشد كه اين از براى او شفا است هرگاه معالجه به آن كند او را كافى خواهد بود و محتاج به دواى ديگر نخواهد شد و فاسد مى گردانند آن تربت را شياطين و كافران از جنيّان كه خود را بر آن مى مالند و بهر چيز كه مى گذرد آن تربت آن را بو مى كنند و اما شياطين و كافران جنّ پس حسد مى برند فرزندان آدم را بر آن و خود را بر آن مى مالند كه اكثر نيكى و بوى خوشش برطرف مى شود و هيچ تربت از حاير بيرون نمى آيد مگر مهيّا مى شوند از شياطين و كافران جنّ از براى آن تربت آن قدر كه عدد ايشان را كسى به غير از خدا احصا نمى تواند كرد و آن تربت در دست صاحبش است و ايشان خود را بر آن مى مالند و ملائكه نمى گذارند ايشان را كه داخل حاير شوند و اگر تربت سالم از اينها بماند هر بيمار را كه به آن معالجه نمايند البّته در آن ساعت شفا مى يابد پس چون تربت را بردارى پنهان كن و نام خدا بر آن بسيار بخوان و شنيده ام كه بعضى از آنها كه تربت را برمى دارند آن را سبك مى شمارند حتّى بعضى از ايشان آن را در توبره چهارپايان مى اندازند يا در ظرف طعام يا چيزهائى كه دست بر آن بسيار ماليده شود از خورجينها و جوالها پس چگونه شفا يابد از آن كسى كه به اين نوع آن را حرمت دارد ولكن دلى كه در آن يقين نيست و سبك مى شمارد چيزى را كه صلاحش در آن است عمل خود را فاسد مى كند.

پنجم روايت شده كه هرگاه يكى از شما خواهد كه بردارد تربت را به اطراف انگشتان بردارد و قدر آن مثل نخود است به بوسد آن را و بر هر دو ديده گذارد وبر ساير بدن بمالد و بگويد:

اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ وَبِحَقِّ مَنْ حَلَّ بِها وَثَوى

خدايا به حق اين تربت شريف و به حق آن بزرگوارى كه در آن فرود آمد و مسكن

فيها وَبِحِقِّ جَدِّهِ وَاَبيهِ وَاُمِّهِ وَاَخيهِ وَالاَْئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَبِحَقِّ

گرفت و به حق جد و پدر و مادر و امامان از فرزندانش و به حق

الْمَلاَّئِكَةِ الْح آفّينَ بِهِ اِلاّ جَعَلْتَه ا شِف آءً مِنْ كُلِّ د آءٍ وَبُرْءا مِنْ كُلِّ

فرشتگانى كه او را دربرگرفته اند كه بگردانى آن را شفاى از هر درد و درمان از هر

مَرَضٍ وَنَجاةً مِنْ كُلِّ آفَةٍ وَحِرْزا مِمّا اَخافُ وَاَحْذَرُ

بيمارى و رهائى از هر آفت و پناهگاهى از هر چه از آن مى ترسم و پرهيز مى كنم

پس آن را استعمال نمايد و روايت شده كه مهر كردن تربت امام حسين عليه السلام آنست كه بر آن سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ بخوانى و نيز روايت شده كه هرگاه تربت را بخورى يا به كسى بخورانى بگو :

بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقا واسِعا وَعِلْما نافِعا وَشِفآءً مِنْ كُلِّ

به نام خدا و به ذات خدا، خدايا بگردانش روزى فراخ و دانشى سودمند و شفاى از هر

دآءٍ اِنَّكَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ

دردى كه تو بر هر چيز توانائى

مؤ لف گويد كه فوائد تربت شريفه آن حضرت بسيار است از جمله آنكه مستحبّ است با ميّت در قبر گذاشتن و كفن را به آن نوشتن و ديگر سجده كردن بر آنست كه روايت شده كه سجده بر آن هفت حجاب را مى درد يعنى باعث قبولى نماز مى شود كه به آسمانها بالا مى رود و ديگر تسبيح از تُربت آن حضرت ساختن و به آن تسبيح ذكر كردن و در دست داشتن است كه فضيلت عظيم دارد و از خاصيتش آنست كه در دست آدمى تسبيح مى گويد بى آنكه صاحبش ‍ تسبيح بگويد و معلوم است كه اين تسبيح غير از آن تسبيحى است كه در همه اشياء است كما قال اللّه تعالى :

وَ اِنْ مِنْ شَىْءٍ اِلاّ يُسَبِّحُ

و چيزى نيست جز آنكه تسبيح گويد

بِحَمْدِهِ وَلكِنْ لاتَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ

به حمد او ولى شما تسبيحشان را نمى فهميد

و عارف رومى در معنى آن گفته :

 

گر تو را از غيب چشمى باز شد       با تو ذرّات جهان همراز شد
نطق خاك ونطق آب ونطق گِل       هست محسوس حواسّ اهل دل
جمله ذرّات در عالم نهان       با تو ميگويند روزان وشبان
ما سَميعيم وبصير وباهُشيم       با شما نامحرمان ما خامشيم
از جمادى سوى جان جان شويد       غلغل اجزاى عالم بشنويد
فاش تسبيح جمادات آيدت       وسوسه تاءوليها بزدايدت

بالجُمله اين تسبيحى كه در اين روايت است تسبيحى است كه از خصوصيّات تربت حضرت سيّد الشّهداء اَرْواحُنا لَهُ الْفِداء است .

ششم از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه هر كه بگرداند تسبيح تربت امام حسين عليه السلام را وبگويد: ((سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللَّهُ اَكْبَرُ)) با هر دانه بنويسد حق تعالى از براى او شش هزار حسنه و محو كند از او شش هزار گناه و بلند كند از براى او شش هزار درجه و بنويسد از براى او شش هزار شفاعت و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هركه بگرداند سنگهائى راكه ازتربت امام حسين عليه السلام مى سازند يعنى تسبيح پخته پس يكبار استغفار كند هفتاد استغفار از براى او نوشته مى شود و اگر تسبيحى را در دست نگاه دارد و تسبيح نگويد به عدد هر حبّه هفت مرتبه از براى او نوشته مى شود

هفتم در حديث معتبر منقول است كه چون حضرت صادق عليه السلام به عراق تشريف آوردند گروهى نزد آن حضرت آمدند و عرض كردند كه دانسته ايم تربت امام حسين عليه السلام موجب شفاى هر درد است آيا باعث ايمنى از هر خوف هست فرمود بلى هرگاه كسى خواهد كه او را از هر بيمى امان بخشد بايد تسبيحى كه از تربت آن حضرت ساخته باشند در دست بگيرد و سه مرتبه اين دعا را بخواند:

اَصْبَحْتُ اَللّهُمَّ مُعْتَصِما بِذِمامِكَ وَجِوارِكَ الْمَنيعِ

بامداد كردم خدايا در حالى كه چنگ زده ام به پيمان تو و جوار محكمت

الَّذى لا يُطاوَلُ وَلا يُحاوَلُ مِنْ شَرِّ كُلِّ غاشِمٍ وَطارِقٍ مِنْ سآئِرِ مَنْ

كه مورد دستبرد واقع نشود و كسى قصد آن نتواند از شر هر ستمكار و شبيخون زننده اى از تمامى

خَلَقْتَ وَما خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِكَ الصّامِتِ وَالنّاطِقِ فى جُنَّةٍ مِنْ كُلِّ

كسانى كه آفريدى و آنچه خلق فرمودى از مخلوقات خموش و گويايت (و بنهم خود را) در زير سپر و جوشنى از هر

مَخُوفٍ بِلِباسٍ سابِغَةٍ حَصينَةٍ وَهِىَ وِلاَّءُ اَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ

موجود مخوف و ترسناكى با لباس محكم و نگهدارنده و آن (سپر و لباس ) همان دوستى خاندان پيامبر تو محمد

صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ مُحْتَجِزا مِنْ كُلِّ قاصِدٍ لى اِلى اَذِيَّةٍ بِجِدارٍ

صلى اللّه عليه و آله است و نگهدارى كنم خود را از هر كه آهنگ آزارم كند به ديوار

حَصينٍ الاِْخْلاصِ فِى الاِْعْتِرافِ بِحَقِّهِمْ وَالتَّمَسُّكِ بِحَبْلِهِمْ جَميعاً

محكم اخلاص در اعتراف كردن به حق ايشان و چنگ زدن به رشته محكم ايشان همگى

مُوقِنا اَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَمَعَهُمْ وَمِنْهُمْ وَفيهِمْ وَبِهِمْ اُوالى مَنْ والَوْا

در حالى كه يقين دارم كه حق از آنها است و با آنها است و از آنها است و در ميان آنها است و بوسيله آنها است دوست دارم هر كه را

وَاُعادى مَنْ عادَوْا وَاُجانِبُ مَنْ جانَبُوا فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ

آنها دوست دارند و دشمن دارم هر كه را دشمن دارند و كناره گيرم از هر كه كناره گرفتند درود فرست بر محمد و آلش

وَاَعِذْنِى اللّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ كُلِّ ما اَتَّقيهِ يا عَظيمُ حَجَزْتُ الاَْعادِىَ

و نگاهم دار خدايا بوسيله ايشان از شر هر چه از آن پرهيز دارم اى خداى بزرگ دور ساختم دشمنان را

عَنّى بِبَديعِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ اِنّا جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ اَيْديهِمْ سَدّا

از خود بوسيله آفريننده آسمانها و زمين ((ما نهاديم از پيش رويشان سدى

وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّا فَاَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ

و از پشت سرشان سدى و پرده بر ديده شان افكنديم كه نمى بينند))

پس تسبيح را ببوسد و بر هر دو چشم بمالد و بگويد:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبارَكَةِ

خدايا از تو خواهم به حق اين تربت مبارك

وَبِحَقِّ صاحِبِها وَبِحَقِّ جَدِّهِ وَبِحَقِّ اَبيهِ وَبِحَقِّ اُمِّهِ وَبِحَقِّ اَخيهِ

و به حق صاحب آن (حضرت اباعبداللَّه ) و به حق جدّش و به حق پدرش و به حق مادرش و به حق برادرش

وَبِحَقِّ وُلْدِهِ الطّاهِرينَ اجْعَلْها شِفآءً مِنْ كُلِّ دآءٍ وَاَمانا مِنْ كُلِّ

و به حق فرزندان پاكش بگردان آن را شفاى از هر دردى و امان از هر

خَوْفٍ وَحِفْظا مِنْ كُلِّ سُوَّءٍ

ترسى و نگهدارنده از هر بدى

پس تسبيح را بر جبين خود بگذارد پس اگر در صبح چنين كند در امان خدا باشد تا شام و اگر در شام چنين كند در امان خدا باشد تا صبح و در روايت ديگر منقول است كه هر كه از پادشاهى يا غير او ترسد چون از خانه بيرون آيد چنين كند تا حرزى باشد او را از شرّ ايشان

مؤ لّف گويد كه مشهور ميان علماء آن است كه خوردن گل و خاك مطلقاً جايز نيست مگر تربت مقدسه امام حسين عليه السلام به قصد شفا بى قصد لذّت به قدر نخودى بلكه احوط آن است كه به قدر عدسى باشد و خوبست كه تربت را در دهان بگذارد و بعد از آن جرعه اى از آب بخورد و بگويد ((اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقا واسِعا وَعِلْما نافِعا وَشِفاءً مِنْ كُلِّ دآءٍ وَسُقْمٍ)) علامه مجلسى ره فرموده احوط آن است كه مهر و تسبيح و تربت آن حضرت را نخرند و نفروشند بلكه به هديّه و بخشش بدهند و در برابر آنها اگر تراضى كنند بى آنكه اوّل شرط كرده باشند شايد بد نباشد چنانچه در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه خاك قبر امام حسين عليه السلام را بفروشد چنان است كه گوشت آن حضرت را فروخته و خريده باشد

مؤ لّف گويد كه شيخ ما محدّث متبحّر ثقة الاسلام نورى ره در دارالسلام نقل فرموده كه روزى يكى از برادران من به خدمت مرحومه والده ام رسيد مادرم ديد كه تربت امام حسين عليه السلام را در جيب پايين قباى خود گذاشته مادرم او را زجر كرد كه اين بى ادبى است به تربت مقدسه چه آنكه بسا شود در زير ران واقع شود و شكسته گردد برادرم گفت چنين است كه فرمودى و تا به حال دو مهر شكسته ام ولكن عهد كرد كه من بعد در جيب پايين نگذارد پس چند روزى از اين قضيّه گذشت علامه والدم در خواب ديد بدون اينكه از اين مطلب اطلاع داشته باشد كه مولاى ما حضرت ابوعبداللّه الحسين عليه السلام به زيارت او تشريف آورد و در اطاق كتابخانه نشست و ملاطفت و مهربانى بسيار كرد و فرمود بخوان پسران خود را بيايند تا آنها را اكرام كنم پس والد پسرها را طلبيد و با من پنج نفر بودند پس ايستادند در نزد در مقابل آن حضرت و در نزد آن حضرت از جامه و چيزهاى ديگر بود پس يك يك را مى خواند و چيزى از آنها به او مى داد پس نوبت به برادر مزبور سلمه اللّه رسيد حضرت نظرى بر او افكند مانند كسى كه در غضب باشد و التفات فرمود بسوى والد مرحوم و فرمود اين پسر تو دو تربت از تربتهاى قبر من در زير ران خود شكسته است پس مثل برادران ديگر او را نخواند بلكه افكند بسوى او چيزى و الان در ذهنم است كه گويا قاب شانه ترمه به او داد پس علامه والد بيدار شد و خواب خود را براى مرحومه والده نقل كرد و والده حكايت را براى ايشان بيان كرد والد تعجّب كرد از صدق اين خواب ((انتهى )).