آکادمی فرهنگی مولانا
کد : MFT-163      تاریخ انتشار : ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۸ فروردين
زيارت اربعين
زيارت اربعين

 


زيارت اربعين

هشتم زيارت اءربعين است يعنى بيستم صفر شيخ درتهذيب و مصباح روايت كرده از حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام كه فرموده علامات مؤ من پنج چيز است پنجاه و يك ركعت نماز گذاشتن كه مراد هفده ركعت فريضه و سى و چهار ركعت نافله است در هر شب و روز و زيارت اربعين كردن و انگشتر در دست راست كردن و جبين را در سجده بر خاك گذاشتن و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمن الرَّحيمِ را بلند گفتن و كيفيّت زيارت حضرت امام حسين عليه السلام در اين روز به دو نحو رسيده يكى زيارتيست كه شيخ در تهذيب و مصباح روايت كرده از صفوان جمّال كه گفت فرمود به من مولايم حضرت صادق عليه السلام در زيارت اربعين كه زيارت مى كنى در هنگامى كه روز بلند شده باشد و مى گوئى :

اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبيبِهِ اَلسَّلامُ عَلى خَليلِ اللَّهِ

سلام بر ولى خدا و دوست او سلام بر خليل خدا

وَنَجيبِهِ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِيِّهِ اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَيْنِ

و بنده نجيب او سلام بر بنده برگزيده خدا و فرزند برگزيده اش سلام بر حسين

الْمَظْلُومِ الشَّهيدِ اَلسَّلامُ على اَسيرِ الْكُرُباتِ وَقَتيلِ الْعَبَراتِ

مظلوم و شهيد سلام بر آن بزرگوارى كه به گرفتاريها اسير بود و كشته اشكِ روان گرديد

اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِيُّكَ وَابْنُ وَلِيِّكَ وَصَفِيُّكَ وَابْنُ صَفِيِّكَ الْفاَّئِزُ

خدايا من براستى گواهى دهم كه آن حضرت ولىّ (و نماينده ) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزيده ات و فرزند برگزيده ات بود كه كامياب شد

بِكَرامَتِكَ اَكْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَحَبَوْتَهُبِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَيْتَهُ بِطيبِ

به بزرگداشت تو، گراميش كردى بوسيله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزيدى او را به پاكزادى

الْوِلادَةِ وَجَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَذآئِداً مِنْ

و قرارش دادى يكى از آقايان (بزرگ ) و از رهروان پيشرو و يكى از كسانى كه از حق دفاع كردند

الْذادَةِ وَاَعْطَيْتَهُ مَواريثَ الاَْنْبِياَّءِ وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِكَ مِنَ

و ميراثهاى پيمبران را به او دادى و از اوصيائى كه حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى او نيز

الاَْوْصِياَّءِ فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ

در دعوت مردم جاى عذر و بهانه اى (براى كسى ) نگذارد و بيدريغ خيرخواهى كرد و جان خود را در راه تو داد

لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ وَقَدْ تَوازَرَ عَلَيْهِ مَنْ

تا برهاند بندگانت را از (گرداب ) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى ) گمراهى و چنان شد كه همدست شدند بر عليه

غَرَّتْهُ الدُّنْيا وَباعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنى وَشَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ

آن حضرت كسانى كه دنيا فريبشان داد و فروختند بهره (كامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچيزى و بداد آخرتش رادرمقابل بهائى

الاَْوْكَسِ وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فى هَواهُ وَاَسْخَطَكَ وَاَسْخَطَ نَبِيَّكَ

اندك و بى مقدار و بزرگى كردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون كردند، و تو و پيامبرت را بخشم

وَاَطاعَ مِنْ عِبادِكَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَحَمَلَةَ الاَْوْزارِ

آوردند و پيروى كردند از ميان بندگانت آنانى را كه اهل دو دستگى و نفاق بودند و كسانى را كه بارهاى سنگين

الْمُسْتَوْجِبينَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فيكَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِكَ فى

گناه بدوش مى كشيدند و بدين جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (كه چنان ديد) با شكيبائى و پاداش جوئى با

طاعَتِكَ دَمُهُ وَاسْتُبيحَ حَريمُهُ اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبيلاً وَعَذِّبْهُمْ

آنها جهاد كرد تا خونش در راه پيروى تو ريخت و حريم مقدسش شكسته شد خدايا آنان را لعنت كن به لعنتى و بال دار و

عَذاباً اَليماً اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ سَيِّدِ

عذابشان كن به عذابى دردناك سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند آقاى

الاَْوْصِياَّءِ اَشْهَدُ اَنَّكَ اَمينُ اللَّهِ وَابْنُ اَمينِهِ عِشْتَ سَعيداً وَمَضَيْتَ

اوصياء گواهى دهم كه براستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت دار اوئى سعادتمند زيستى و ستوده از دنيا

حَميداً وَمُتَّ فَقيداً مَظْلُوماً شَهيداً وَاَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَكَ

رفتى و گمگشته و ستمديده و شهيد درگذشتى و نيز گواهى دهم كه خدا براستى وفا كند بدان وعده اى كه به تو داده

وَمُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ

وبه هلاكت رساند هركه را كه دست از ياريت برداشت و عذاب كند كسى كه تو را كشت و گواهم دهم كه تو بخوبى وفا كردى

وَجاهَدْتَ فى سَبيلِهِ حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَلَعَنَ اللَّهُ

به عهد خدا و جهاد كردى در راه او تا مرگت فرا رسيد خدا لعنت كند كسى كه تو را كشت و خدا لعنت كند

مَنْ ظَلَمَكَ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ اَللّهُمَّ اِنّى

كسى كه به تو ستم كرد و خدا لعنت كند مردمى كه شنيدند جريان كشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند خدايا من تو را

اُشْهِدُكَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى يَا بْنَ

گواه مى گيرم كه من دوست دارم هر كه او را دوست دارد و دشمنم با هر كه او را دشمن دارد پدرم و مادرم بفدايت اى فرزند

رَسُولِ اللَّهِ اَشْهَدُ اَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فىِالاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاَْرْحامِ

رسول خدا گواهى دهم كه تو براستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحمهائى

الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِيَّةُ بِاَنْجاسِها وَلَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمّاتُ

پاكيزه كه آلوده ات نكرد اوضاع زمان جاهليت به آلودگيهايش و در برت نكرد از لباسهاى چركينش

مِنْ ثِيابِها وَاَشْهَدُ اَنَّكَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّينِ وَاَرْكانِ الْمُسْلِمينَ وَمَعْقِلِ

و گواهى دهم كه براستى تو از پايه هاى دين و ستونهاى محكم مسلمانان و پناهگاه

الْمُؤْمِنينَ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّكِىُّ الْهادِى

مردمان با ايمانى و گواهى دهم كه تو براستى پيشواى نيكوكار با تقوا و پسنديده و پاكيزه و راهنماى

الْمَهْدِىُّ وَاَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوى وَاَعْلامُ الْهُدى

راه يافته اى و گواهى دهم كه همانا امامان از فرزندانت روح و حقيقت تقوى و نشانه هاى هدايت

وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْيا وَاَشْهَدُ اَنّى بِكُمْ مُؤْمِنٌ

و رشته هاى محكم (حق و فضيلت ) و حجتهائى بر مردم دنيا هستند و گواهى دهم كه من به شما ايمان دارم

وَبِاِيابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرايِعِ دينى وَخَواتيمِ عَمَلى وَقَلْبى لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ

و به بازگشتتان يقين دارم با قوانين دينم و عواقب كردارم و دلم تسليم دل شما است

وَاَمْرى لاَِمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَنُصْرَتى لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى يَاْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ

و كارم پيرو كار شما است و ياريم برايتان آماده است تا آنكه خدا در ظهورتان اجازه دهد

فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لامَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَعلى اَرْواحِكُمْ

پس با شمايم نه با دشمنان شما درودهاى خدا بر شما و بر روانهاى شما

وَاَجْسادِكُمْ وَشاهِدِكُمْ وَغاَّئِبِكُمْ وَظاهِرِكُمْ وَباطِنِكُمْ آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ

و پيكرهايتان و حاضرتان و غائبتان و آشكارتان و نهانتان آمين اى پروردگار جهانيان

پس دو ركعت نماز مى كنى و دعا مى كنى به آنچه مى خواهى و برمى گردى

و ديگر زيارتى است كه از جابر منقول است و كيفيّت آن چنان است كه از عطا روايت شده كه گفت با جابر بن عبداللّه انصارى بودم در روز بيستم ماه صفر چون به غاضريّه رسيديم در آب فرات غسل كرد و پيراهن طاهرى كه با خود داشت پوشيد پس گفت كه آيا با تو چيزى هست از بوى خوش اى عطا گفتم با من سُعد هست پس قدرى از آن گرفت و بر سر و بدن پاشيد و پابرهنه روانه شد تا ايستاد نزد سر مبارك امام حسين عليه السلام و سه مرتبه اَللّهُ اَكْبَرُ گفت پس افتاد و بيهوش شد و چون به هوش آمد شنيدم كه مى گفت اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا آلَ اللّه الخ كه به عينه همان زيارت نيمه رجب است كه ما ذكر نموديم و با آن فرقى ندارد جز چند كلمه كه شايد از اختلاف نسخ باشد چنانچه شيخ مرحوم احتمال داده پس اگر كسى خواست كه آن را نيز بخواند رجوع كند به زيارت نيمه رجب و همان را بخواند

مؤ لّف گويد كه زيارت امام حسين عليه السلام در اوقات شريفه و ليالى و ايّام متبرّكه به غير از اين اوقات كه ذكر شد نيز افضل است خصوصاً اوقاتى كه به آن حضرت نسبتى داشته باشد مانند روز مباهله و روز نزول هَلْ اَتى و روز ولادت شريف آن حضرت و شبهاى جمعه و از روايتى مستفاد مى شود كه حق تعالى در هر شب جمعه نظر مكرمتى بر آن حضرت فرمايد و جميع پيمغبران و اوصياى ايشان را به زيارت او بفرستد و ابن قولويه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه هر كه زيارت كند قبر امام حسين عليه السلام را در هر جمعه آمرزيده شود البته و از دنيا بيرون نرود با حال حسرت از دنيا و مَسْكَنَشْ در بهشت با امام حسين عليه السلام باشد و در خبر اعمش است كه همسايه او براى او گفت در خواب ديدم كه رقعه ها از آسمان فرو مى ريزد كه در آنها امان نوشته اند براى هر كه زيارت امام حسين عليه السلام كند در شب جمعه و بعد از اين در اعمال كاظمين در حكايت حاجى على بغدادى اشاره به اين مطلب خواهد شد و غير اين از اوقات شريفه ديگر و روايت شده از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند كه آيا زيارت امام حسين عليه السلام را وقتى هست كه بهتر از وقت ديگر باشد فرمود كه زيارت كنيد آن حضرت را در هر وقت و هر زمان زيرا كه زيارت آن حضرت خير مُقَرَّرى است هر كه آن را بيشتر به عمل آورد خير بيشتر خواهد يافت و هر كه كمتر كند كمتر خواهد يافت و سعى كنيد در زيارت كردن آن حضرت در اوقات شريفه كه اعمال صالحه در آنها ثوابش مضاعف است و در آن اوقات شريفه ملائكه از آسمان نازل مى شوند از براى زيارت آن حضرت الخ

و از براى خصوص اين اوقات مذكوره زيارت منقولى يافت نشده بلى در روز سيّم ماه شعبان كه روز تولّد حضرت امام حسين عليه السلام است دعائى از ناحيه شريفه بيرون آمده كه بايست آن را خواند و ما آن را در اعمال ماه شعبان ذكر كرديم و بدان نيز كه زيارت آن حضرت در غير كربلا از شهرهاى دور فضيلت زيادى دارد و ما در اينجا به ذكر دو روايت كه در كافى و تهذيب و فقيه است قناعت مى كنيم روايت اوّل ابن ابى عمير از هشام روايت كرده كه حضرت صادق عليه السلام فرمود كه هرگاه راه يكى از شما دور و از خانه اش تا به قبور ما مسافت بسيار باشد بالا رود به پشت بام بلندتر منزل خود و دو ركعت نماز كند و اشاره كند به سلام كردن به سوى قبرهاى ما پس بدرستى كه آن به ما مى رسد

روايت دويّم از حنّان بن سُدَيْر از پدرش منقولست كه حضرت صادق عليه السلام به من فرمود اى سدير زيارت مى كنى قبر حسين عليه السلام را در هر روز عرض كردم كه فداى تو گردم نه فرمود شما چه جفاكاريد در هر جمعه زيارت مى كنيد او را گفتم نه فرمود در هر ماهى زيارت مى كنيد گفتم نه فرمود در هر سالى او را زيارت مى كنيد گفتم گاهى از سالها شده كه زيارت كرده ام فرمود اى سُدير چه جفا كاريد شما به امام حسين عليه السلام آيا ندانستيد كه حق تعالى را دو هزار هزار فرشته است (و در تهذيب و فقيه هزار هزار فرشته است ) ژوليده مو گردآلوده كه مى گريند بر آن حضرت و زيارت مى كنند وسست نمى شوند و چه مى شود براى تو اى سدير كه زيارت كنى قبر حسين عليه السلام را در هر جمعه پنج مرتبه و در هر روزى يك مرتبه گفتم فدايت شوم بين ما و بين او فرسخهاى بسيار است فرمود به من كه بالا رو به بام خانه ات پس نظر كن به جانب راست و چپ پس بلند كن سر خود را بسوى آسمان پس قصد كن جانب قبر آن حضرت را و بگو :

((اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُاللّهِ وَ بَرَكاتُهُ))

 نوشته مى شود براى تو زيارتى و آن زيارت حجّه و عمره است سُدير گفت بسا شد كه بجا آوردم اين را در ماه بيشتر از بيست مرتبه و در صدر زيارت اوّل از زيارات مطلقه گذشت چيزى كه مناسب اين مقام بود.