آکادمی فرهنگی مولانا
کد : MFT-138      تاریخ انتشار : ۱۴۰۳ جمعه ۱۰ فروردين
اعمال دكَّةُ الْقَضاء و بَيْتُ الطَّشْت
اعمال دكَّةُ الْقَضاء و بَيْتُ الطَّشْت

 


 

اعمال دكَّةُ الْقَضاء و بَيْتُ الطَّشْت

بدانكه دكّةُ الْقَضاء دكّانچه اى بوده در مسجد كه اميرالمؤ منين عليه السلام بر روى آن مى نشستند و قضاوت و حكم مى نمودند و در آن موضع ستون كوتاهى بوده كه در آن نوشته بود آيه كريمه اِنَّ اللّهَ يَاْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالاِْحْسانِ و بيت الطّشت همان محلّى است كه ظاهر شده معجزه اميرالمؤ منين عليه السلام در باب آن دختر بى شوهرى كه يك وقتى در ميان آب بوده كه زالوئى در شكمش داخل شده و كم كم از مكيدن خون بزرگ شده بود و شكم آن دختر را نيز بزرگ كرده بود برادران دختر گمان حمل به او بردند و خواستند او را بكشند براى حكم آن نزد اميرالمؤ منين عليه السلام آمدند حضرت امر فرمود در جانب مسجد پرده كشيدند و آن دختر را پس آن پرده نشانيدند و قابله كوفه را امر فرمود كه او را تفتيش كند قابله پس از تفتيش عرض كرد يا اميرالمؤ منين اين دختر آبستن است و فرزند در شكم دارد پس حضرت امر فرمود طشتى مملوّ از لجن آوردند و دختر را بر روى آن نشانيدند آن زالو كه بوى لجن شنيد از شكم دختر بيرون آمد و در بعضى از رواياتست كه حضرت دست دراز كرد و از كوههاى شام قطعه برفى آورد و نزديك آن طشت نهاد تا آن حيوان از شكم دختر بيرون آمد و نيز بدانكه مشهور در ترتيب اعمال مسجد آن است كه بعد از اعمال ستون چهارم مى روند به وسط مسجد و اعمال آنجا را بجا مى آورند و اعمال دَكَّة القضاء و بيت الطَّشْت را در آخر همه بعد از فراغ از دكّه حضرت صادق عليه السلام بجا مى آورند و لكن ما به همان ترتيبى كه سيّد بن طاووس در مصباح الزائر و علامه مجلسى در بحار و شيخ خضر در مزار نقل كرده اند اعمال را ذكر مى نمائيم و اگر كسى خواسته باشد به ترتيب مشهور عمل نمايد اعمال دَكَّةُ القَضاء و بَيْت الطَّشْت را بعد از ستون چهارم بجا نياورد و بگذارد در آخر بعد از اعمال دكّه حضرت صادق عليه السلام بجا آورد بالجمله مى گوئيم پس برو بسوى دكَّةُ القضاء و در آنجا دو ركعت نماز كن به حمد و هر سوره كه خواهى و چون فارغ شدى بگو تسبيح زهراسلام الله عليها را و بگو:

يا مالِكى وَمُمَلِّكى

اى مالك من و اى مالك كننده من

وَمُتَغَمِّدى بِالنِّعَمِ الْجِسامِ مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقاقٍ وَجْهى خاضِعٌ لِما

و اى كه مرا غرق نعمتهاى بزرگ خود ساختى بدون اينكه استحقاق آنرا داشته باشم روى من خاضع است در

تَعْلُوهُ الاَْقْدامُ لِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَريمِ لا تَجْعَلْ هذِهِ الشِّدَّةَ وَلا هذِهِ

مقابل آنچه بر آن گذارده شود گامها براى جلالت سيماى بزرگوارت قرار مده اين سختى و نه اين

الْمِحْنَةَ مُتَّصِلَةً بِاِسْتيصالِ الشَّاْفَةِ وَامْنَحْنى مِنْ فَضْلِكَ ما لَمْ تَمْنَحْ

گرفتارى را پيوست به ريشه كن كردن بيخ و بن و ببخش به من از فضل خود چيزى را كه نبخشيده اى آنرا

بِهِ اَحَداً مِنْ غَيْرِ مَسْئَلَةٍ اَنْتَ الْقَديمُ الاَْوَّلُ الَّذى لَمْ تَزَلْ وَلا تَزالُ

به هيچكس بدون درخواست ، تويى ديرينه نخست كه همواره بوده و همواره خواهى بود

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لى وَارْحَمْنى وَزَكِّ عَمَلى

درود فرست بر محمد و آل محمد و بيامرز مرا و به من رحم كن و كردارم را پاك كن

وَبارِكْ لى فى اَجَلى وَاجْعَلْنى مِنْ عُتَقآئِكَ وَطُلَقآئِكَ مِنَ النّارِ

و بركت بده در عمرم و قرارم ده از آزاد شدگان و رهاشدگان از آتش دوزخ

بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

به رحمتت اى مهربانترين مهربانان

اعمال بَيْتُ الطّشْت كه متّصل است به دكّه قضا نماز كن در آنجا دو ركعت و بعد از سلام تسبيح كن پس بگو:

اَللّهُمَّ اِنّى ذَخَرْتُ تَوْحيدى اِيّاكَ وَمَعْرِفَتى بِكَ وَاِخْلاصى لَكَ

خدايا من ذخيره كردم يگانه پرستى تو را و معرفتم را به تو و اخلاصم را براى تو

وَاِقْرارى بِرُبُوبِيَّتِكَ وَذَخَرْتُ وِلايَةَ مَنْ اَنْعَمْتَ عَلَىَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ مِنْ

و اقرارم را به پروردگارى تو و ذخيره كردم ولايت آنان را كه بوسيله معرفتشان از ميان

بَرِيَّتِكَ مُحَمَّدٍ وَعِتْرَتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ لِيَوْمِ فَزَعى اِلَيْكَ عاجِلاً

مخلوقات بر من نعمت دادى (يعنى ) محمد و خاندانش كه درود خدا بر ايشان باد براى روز هراسم بسوى تو در دنيا

وَآجِلاً وَقَدْ فَزِعْتُ اِلَيْكَ وَاِلَيْهِمْ يا مَوْلاىَ فى هذَا الْيَوْمِ وَفى

و آخرت و اينك پناه آورده ام بسوى تو و بسوى ايشان اى مولاى من در اين

مَوْقِفى هذا وَسَئَلْتُكَ مادَّتى مِنْ نِعْمَتِكَ وَاِزاحَةَ ما اَخْشاهُ مِنْ

روز و در اين جايگاهى كه هستم و از تو درخواست كنم ادامه نعمتت را و از بين بردن آنچه را

نِقْمَتِكَ وَالْبَرَكَةَ فيما رَزَقْتَنيهِ وَتَحْصينَ صَدْرى مِنْ كُلِّ هَمٍّ

از خشم و انتقامت كه از آن ترس دارم و بركت در آنچه روزيم كرده اى و محفوظ داشتن سينه ام از هر اندوه

وَجائِحَةٍ وَمَعْصِيَةٍ فى دينى وَدُنْياىَ وَآخِرَتى يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

و بلا و گناهى در دين و دنيا و آخرتم اى مهربانترين مهربانان

و نقل شده كه حضرت صادق عليه السلام در بَيْت الطّشت دو ركعت نماز كردند.

بيان نماز و دعا در وسط مسجد: دو ركعت نماز مى كنى در وسط مسجد در ركعت اوّل حمد مى خوانى با قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ و در ركعت دوّم حمد و قُلْ يا اَيُّهَا الْكافِرُونَ پس وقتى كه سلام دادى تسبيح زهرا سلام الله عليها را بخوان و بگو:

اَللّهُمَّ اَنْتَ السَّلامُ وَمِنْكَ السَّلامُ وَاِلَيْكَ يَعُودُ السَّلامُ وَدارُكَ

خدايا تويى سلام (بى عيب ) و از تو است سلام و به تو بازگردد سلام و درگاهت

دارُ السَّلامِ حَيِّنا رَبَّنا مِنْكَ بِالسَّلامِ اَللّهُمَّ اِنّى صَلَّيْتُ هذِهِ الصَّلوةَ

درگاه سلامتى است تحيت ده پروردگارا از خود بر ما سلامتى را خدايا من خواندم اين نماز را

ابْتِغآءَ رَحْمَتِكَ وَرِضْوانِكَ وَمَغْفِرَتِكَ وَتَعْظيماً لِمَسْجِدِكَ اَللّهُمَّ

به جستجوى رحمت و خوشنودى و آمرزشت و براى بزرگداشت مسجدت خدايا

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْفَعْها فى عِلِّيّينَ وَتَقَبَّلْها مِنّى يا

پس درود فرست بر محمد و آل محمد و بالا ببر اين نماز را در جايگاه بلند بهشت و آنرا از من بپذير اى

اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

مهربانترين مهربانان

مؤ لّف گويد: كه اين مقام را دَكَّةُ الْمِعْراج گفته اند و ظاهرا به ملاحظه آن است كه در شب معراج حضرت رسول صلى الله عليه و آله از حقّ تعالى رخصت طلبيد و در اينجا فرود آمد و دو ركعت نماز گذاشت و در اوّل فصل روايت آن گذشت .

اعمال ستون هفتم: و آن مقامى است كه در آن حقّ تعالى توفيق توبه به آدم عليه السلام داده پس برو بطرف ستون هفتم و بایست در نزد آن رو به قبله و بگو:

بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى

بنام خدا و به ذات خدا و بركيش رسول خدا درود

اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَلا اِلهَ اِلا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى اَبينا

خدا بر او و آلش و معبودى نيست جز خدا محمد رسول خدا است سلام بر پدر ما

آدَمَ وَاُمِّنا حَوّآءَ اَلسَّلامُ عَلى هابيلَ الْمَقْتُولِ ظُلْماً وَعُدْواناً عَلى

آدم و مادرمان حواء سلام بر هابيل كه از روى ستم و دشمنى كشته شد بر بخششهاى خدا و

مَواهِبِ اللَّهِ وَرِضْوانِهِ اَلسَّلامُ عَلى شَيْثٍ صَفْوَةِ اللَّهِ الْمُخْتارِ الاَْمينِ

خوشنوديش سلام بر شيث برگزيده خدا و انتخاب شده امين او و به

وَعَلَى الصَّفْوَةِ الصّادِقينَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ الطَّيِّبينَ اَوَّلِهِمْ وَآخِرِهِمْ

برگزيدگان راستگوى از نژاد پاكش نخستشان و پايانشان

اَلسَّلامُ عَلى اِبْرهيمَ وَاِسْمعيلَ وَاِسْحقَ وَيَعْقُوبَ وَعَلى ذُرِّيَّتِهِمُ

سلام بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و بر نژاد

الْمُخْتارينَ اَلسَّلامُ عَلى مُوسى كَليمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى عيسى روُحِ

انتخاب شده آنها سلام بر موسى هم سخن با خدا سلام بر عيسى روح

اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خاتَِمِ النَّبِيّينَ اَلسَّلامُ عَلى اَميرِ

خدا سلام بر محمد بن عبدالله خاتم پيمبران سلام بر امير

الْمُؤْمِنينَ وَذُرِّيَّتِهِ الطَّيّبينَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ فِى

مؤ منان و نژاد پاكيزه اش و رحمت خدا و بركاتش سلام بر شما در زمره

الاَْوَّلينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ فِى الاْ خِرينَ اَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَ الزَّهْراءِ

پيشينيان سلام بر شما در زمره پسينيان سلام بر فاطمه زهرا

اَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ الْهادينَ شُهَدآءِ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ اَلسَّلامُ عَلَى

سلام بر پيشوايان راهنما كه گواهان خدايند بر خلق او سلام بر

الرَّقيبِ الشّاهِدِ عَلَى الاْمَمِ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ

نگهبان و گواه بر امتها از جانب خدا پروردگار جهانيان

پس نماز مى كنى نزد آن ستون چهار ركعت مى خوانى در ركعت اوّل حمد و اِنّا اَنْزَلْناهُ و در ركعت دوّم حمد و قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ و در ركعت سيّم و چهارم به همين نحو و چون فارغ شدى بگو تسبيح زهرا سلام الله عليها را پس بگو:

اَللّهُمَّ اِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ فَاِنّى قَدْ اَطَعْتُكَ فِى الاْيمانِ مِنّى بِكَ

خدايا اگر من نافرمانيت كردم پس (در عوض ) فرمانبرداريت كردم در ايمان به تو از روى منّتى كه تو

مَنّا مِنْكَ عَلَىَّ لا مَنّاً مِنّى عَلَيْكَ وَاَطَعْتُكَ فى اَحَبِّ الاَْشْيآءِ لَكَ لَمْ

بر من گذاردى نه اينكه منّتى باشد از من بر تو و فرمانبرداريت كردم در محبوبترين چيزها پيش تو

اَتَّخِذْ لَكَ وَلَداً وَلَمْ اَدْعُ لَكَ شَريكاً وَقَدْ عَصَيْتُكَ فى اَشْيآءَ كَثيرَةٍ

كه نگرفتم برايت فرزندى و نخواندم براى تو شريكى و نافرمانيت كردم در جاهاى بسيارى

عَلى غَيْرِ وَجْهِ الْمُكابَرَةِ لَكَ وَلاَ الْخُروُجِ عَنْ عُبُودِيَّتِكَ وَلاَ

كه البته از روى سركشى و عنادورزى بود و نه از باب بيرون رفتن از تحت بندگيت و نه بخاطر

الْجُحُودِ لِرُبُوبِيَّتِكَ وَلكِنِ اتَّبَعْتُ هَواىَ وَاَزَلَّنِى الشَّيْطانُ بَعْدَ

انكار پروردگاريت بوده بلكه پيروى هواى نفسم را كردم و شيطان هم مرا بلغزاند پس از

الْحُجَّةِ عَلَىَّ وَالْبَيانِ فَاِنْ تُعَذِّبْنى فَبِذُنُوبى غَيْرُ ظالِمٍ لى وَاِنْ تَعْفُ

دليل و بيانى كه بر من داشتى اكنون اگر كيفرم كنى بواسطه گناهانم مى باشد و تو ستمى به من نكرده اى و اگر بگذرى

عَنّى وَتَرْحَمْنى فَبِجُودِكَ وَكَرَمِكَ يا كَريمُ اَللّهُمَّ اِنَّ ذُنُوبى لَمْ يَبْقَ

و به من ترحّم كنى آنهم بواسطه جود و بزرگوارى تو است اى خداى كريم خدايا براستى براى گناهانم چيزى نمانده

لَها اِلاّ رَجآءُ عَفْوِكَ وَقَدْ قَدَّمْتُ آلَةَ الْحِرْمانِ فَاَ نَا اَسْئَلُكَ اللّهُمَّ ما لا

جز همان اميد گذشت تو و من پيش داشته ام ابزار محروميت را پس از تو خواهم خدايا آنچه را

اَسْتَوْجِبُهُ وَاَطْلُبُ مِنْكَ ما لا اَسْتَحِقُّهُ اَللّهُمَّ اِنْ تُعَذِّبْنى فَبِذُنُوبى

مستحقش نيستم و طلب كنم از تو چيزى را كه سزاوارش نباشم خدايا اگر عذابم كنى بخاطر گناهانم هست

وَلَمْ تَظْلِمْنى شَيْئاً وَاِنْ تَغْفِرْ لى فَخَيْرُ راحِمٍ اَنْتَ يا سَيِّدى اَللّهُمَّ

و تو هيچگونه ستمى به من روا نداشته اى و اگر بيامرزيم تو بهترين مهرورزانى اى آقاى من ، خدايا

اَنْتَ اَنْتَ وَاَ نَا اَ نَا اَنْتَ الْعَوّادُ بِالْمَغْفِرَةِ وَاَ نَا الْعَوّادُ بِالذُّنُوبِ وَاَنْتَ

تو همانى و من همان ، تويى كه هميشه بازگردى به آمرزش و منم كه همواره بازگردم به گناه تويى

الْمُتَفَضِّلُ بِالْحِلْمِ وَاَ نَا الْعَوّادُ بِالْجَهْلِ اَللّهُمَّ فَاِنّى اَسْئَلُكَ يا كَنْزَ

بخشاينده به بردبارى و منم بازگردنده به نادانى خدايا از تو خواهم اى گنج

الضُّعَفاءِ يا عَظيمَ الرَّجآءِ يا مُنْقِذَ الْغَرْقى يا مُنْجِىَ الْهَلْكى يا

ناتوانان اى بزرگ مايه اميد اى نجات دهنده غريقان و اى نجات بخش هالكان اى

مُميتَ الاَْحْيآءِ يا مُحْيِىَ الْمَوْتى اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَنْتَ الَّذى

ميراننده زندگان و اى زنده كننده مردگان تويى خدايى كه معبودى جز تو نيست تويى كه

سَجَدَ لَكَ شُعاعُ الشَّمْسِ وَدَوِىُّ الْمآءِ وَحَفيفُ الشَّجَرِ وَنُورُ الْقَمَرِ

سجده كرد برايت تابش خورشيد و بانگ آب و صداى مخصوص بهم خوردن درخت و نور ماه

وَظُلْمَةُ اللَّيْلِ وَضَوْءُ النَّهارِ وَخَفَقانُ الطَّيْرِ فَاَسْئَلُكَ اللّهُمَّ يا عَظيمُ

و تاريكى شب و روشنايى روز و صداى بال پرنده پس از تو خواهم اى خداى بزرگ

بِحَقِّكَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الصّادِقينَ وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الصّادِقينَ

به حقى كه بر محمد و آل راستگويش دارى و به حقى كه محمد و آل راستگويش بر تو دارند

عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ عَلى عَلِىٍّ وَبِحَقِّ عَلِىٍّ عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ عَلى فاطِمَةَ

و به حق تو بر على و به حق على بر تو و به حق تو بر فاطمه

وَبِحَقِّ فاطِمَةَ عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ عَلَى الْحَسَنِ وَبِحَقِّ الْحَسَنِ عَلَيْكَ

و به حق فاطمه بر تو و به حق تو بر حسن و به حق حسن بر تو

وَبِحَقِّكَ عَلَى الْحُسَيْنِ وَبِحَقِّ الْحُسَيْنِ عَلَيْكَ فَاِنَّ حُقُوقَهُمْ عَلَيْكَ

و به حق تو بر حسين و به حق حسين بر تو چونكه بطور مسلم حقوق تو بر ايشان

مِنْ اَفْضَلِ اِنْعامِكَ عَلَيْهِمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكَ عِنْدَهُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى

از برترين نعمت بخشى تو بر ايشان است و به حق آن شاءن و منزلتى كه تو در پيش ايشان دارى و بدان منزلتى كه

لَهُمْ عِنْدَكَ صَلِّ عَلَيْهِمْ يا رَبِّ صَلوةً دائِمَةً مُنْتَهى رِضاكَ وَاغْفِرْ

آنها در پيش تو دارند كه درود فرست بر ايشان پروردگارا درودى هميشگى تا آخرين سرحد خوشنوديت و بوسيله ايشان

لى بِهِمُ الذُّنُوبَ الَّتى بَيْنى وَبَيْنَكَ وَاَرْضِ عَنّى خَلْقَكَ وَاَتْمِمْ عَلَىَّ

بيامرز برايم گناهانى را كه ميان من و تو است و خلق خود را از من خوشنود ساز و نعمتت را بر من تمام كن

نِعْمَتَكَ كَما اَتْمَمْتَها عَلى آبائى مِنْ قَبْلُ وَلا تَجْعَلْ لاَِحَدٍ مِنَ

چنانچه بر پدران پيشين من تمام كردى و قرار مده براى هيچيك از آفريدگانت بر من

الْمَخْلُوقينَ عَلَىَّ فيهَا امْتِناناً وَامْنُنْ عَلَىَّ كَما مَنَنْتَ عَلى آبائى مِنْ

در اين باره منّتى و منّت نِه بر من چنانچه از پيش بر پدران من منّت نهادى

قَبْلُ يا كَّهَّيعَّصَّ اَللّ هُمَّ كَم ا صَلَّيْتَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فَاسْتَجِبْ لى

اى ((كهيعص )) خدايا چنانچه درود فرستى بر محمد و آلش پس دعاى مرا در آنچه از تو

دُعآئى فيما سَئَلْتُ يا كَريمُ يا كَريمُ يا كَريمُ

درخواست كردم مستجاب گردان اى كريم اى بزرگوار اى كريم

پس برو به سجده و در سجده بگو:

يا مَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوآئِجِ السّآئِلينَ وَيَعْلَمُ ما فى ضَميرِ

اى كه توانايى دارى بر (قضاء) حاجتهاى خواستاران و بدانى آنچه هست در نهاد

الصّامِتينَ يا مَنْ لا يَحْتاجُ اِلَى التَّفْسيرِ يا مَنْ يَعْلَمُ خائِنَةَ الاَْعْيُنِ

خاموشان اى كه نيازى ندارد به شرح و بيان اى كه مى داند بهم خوردن چشمان و هرآنچه را سينه ها

وَما تُخْفِى الصُّدوُرُ يا مَنْ اَنْزَلَ الْعَذابَ عَلى قَوْمِ يُونُسَ وَهُوَ يُريدُ

پنهان كند اى كه فرو فرستاد بر قوم يونس عذاب را و قصد فرموده بود كه

اَنْ يُعَذِّبَهُمْ فَدَعَوْهُ وَتَضَرَّعُوا اِلَيْهِ فَكَشَفَ عَنْهُمُ الْعَذابَ وَمَتَّعَهُمْ

عذابشان كند ولى آنان دعا كرده و بدرگاهش تضرع و زارى كردند و او عذاب را از ايشان برطرف كرد و تا زمانى

اِلى حينٍ قَدْ تَرى مَكانى وَتَسْمَعُ دُعآئى وَتَعْلَمُ سِرّى وَعَلانِيَتى

از زندگى بهره مندشان كرد (خدايا) مكانم را مى بينى و دعايم بشنوى و نهان و عيانم و حال و

وَحالى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاكْفِنى ما اَهَمَّنى مِنْ اَمْرِ

وضعم را دانى درود فرست بر محمد و آل محمد و كفايت كن آنچه مرا به اندوه واداشته از كار

دينى وَدُنْياىَ وَآخِرَتى پس هفتاد مرتبه بگو:      يا سَيِّدى

دين و دنيا و آخرتم * * * * * * * * * * * * * * * * * اى آقاى من

پس سر از سجده بردار و بگو:

يا رَبِّ اَسْئَلُكَ بَرَكةَ هذَا الْمَوْضِعِ وَبَرَكَةَ اَهْلِهِ وَاَسْئَلُكَ اَنْ

پروردگارا از تو خواهم بركت اين جايگاه و بركت اهل آنرا و از تو خواهم كه

تَرْزُقَنى مِنْ رِزْقِكَ رِزْقاً حَلالاً طَيِّباً تَسُوقُهُ اِلَىَّ بِحَوْلِكَ وَقُوَّتِكَ

روزى من كنى از روزى خود روزى حلال پاكيزه اى كه بكشانى آنرا بسوى من به جنبش و نيروى خودت

وَاَ نَا خآئِضٌ فى عافِيَةٍ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

در حالى كه فرو رفته باشم در تندرستى كامل اى مهربانترين مهربانان

مؤ لّف گويد: كه در مزار قديم در دعاى اين مقام بعد از يا كَريمُ يا كَريمُ يا كَريمُ و پيش از سجده ذكر كرده دعاى

اَللّهُمَّ يا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكارِهِ

خدايا اى كه گشوده شود بوسيله اش گره هاى گرفتاريها

كه از ادعيه صحيفه سجاديه است و در باب اوّل گذشت پس از آن فرمود آنگاه بگو:

اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَعْلَمُ وَلا اَعْلَمُ وَتَقْدِرُ

خدايا تو مى دانى و من ندانم و نيرو دارى

وَلا اَقْدِرُ وَاَنْتَ عَلاّمُ الْغُيُوبِ صَلِّ اللّهُمَّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

و من ندارم و تويى داناى ناديدنيها درود فرست خدايا بر محمد و آل محمد

وَاغْفِرْ لى وَارْحَمْنى وَتَجاوَزْ عَنّى وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ ما اَنْتَ اَهْلُهُ يا

و بيامرز مرا و به من رحم كن و از من درگذر و بر من تصدق كن آنچه را تو شايسته آنى اى

اَرْحَمَ الرّاحِمينَ آنگاه به سجده برو وبگو: يامَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوائِجِ السّائِلينَ

مهربانترين مهربانان * * * * * * * * * * * * * اى كه توانايى بر (قضاى ) خواسته هاى خواستاران

الخ و بدان نيز كه احاديث در فضيلت اين ستون هفتم بسيار وارد شده و شيخ كلينى به سند معتبر روايت كرده كه اميرالمؤ منين عليه السلام رو به اين ستون نماز مى كرد و نزديك مى ايستاد كه ميان آن حضرت و ستون آنقدر فاصله بود كه بُزى بگذرد و در روايت معتبر ديگر وارد شده است كه در هر شب شصت هزار ملك از آسمان نازل مى شوند و نزد ستون هفتم نماز مى كنند و در شب ديگر ملائكه ديگر به اين عدد مى آيند و ديگر هيچيك عود نمى كنند تا روز قيامت و در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه ستون هفتم مقام حضرت ابراهيم است و نيز شيخ كلينى در كافى به سند صحيح از ابواسمعيل سرّاج روايت كرده كه معاوية بن وَهَب دست مرا گرفت و گفت ابوحمزه ثمالى دست مرا گرفت و گفت كه اصبغ بن نباته دست مرا گرفت و ستون هفتم را به من نشان داد و گفت كه اين ستون مقام حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام است كه نزد آن نماز مى كرد و امام حسن عليه السلام در نزد ستون پنجم نماز مى كرد و چون اميرالمؤ منين عليه السلام حاضر نبود امام حسن عليه السلام در جاى او نماز مى خواند وَهِىَ مِنْ بابِ كِنْده وبالجمله اخبار در فضيلت اين ستون بسيار و بناى ما بر اختصار است

عمل ستون پنجم: بدان كه از جمله مواضع ممتازه مسجد كوفه ستون پنجم است كه بايد نزد آن نماز كنند و حاجات خود را از حق تعالى طلب نمايند زيرا كه در روايات معتبره وارد شده است كه محل نماز حضرت ابراهيم خليل الرّحمن عليه السلام بوده است و منافات ندارد با روايات ديگر زيرا كه ممكن است كه آن حضرت در همه اين مواضع نماز كرده باشد و در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه ستون پنجم مقام جبرئيل عليه السلام است و از حديث سابق ظاهر است كه مقام امام حسن عليه السلام است و بالجمله آنچه از احاديث معلوم مى شود آنستكه نزد ستون هفتم و پنجم اشرفست از ساير جاهاى مسجد و سيّد بن طاوس (ره ) گفته كه در نزد ستون پنجم دو ركعت نماز كن بحمد و هر سوره كه خواهى و چون سلام گفتى و تسبيح نمودى پس بگو:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِجَميعِ اَسْمآئِكَ كُلِّها ما عَلِمْنا مِنْها

خدايا از تو درخواست كنم به همه نامهايت همه آنها چه آنها كه مى دانيم و چه

وَما لا نَعْلَمُ وَاَسْئَلُكَ بِاِسْمِكَ الْعَظيمِ الاَْعْظَمِ الْكَبيرِ الاَْكْبَرِ الَّذى مَنْ

آنها كه نمى دانيم و درخواست كنم به نام بزرگ و بزرگترت و كبير و اكبرت آن نامى كه هركه تو را

دَعاكَ بِهِ اَجَبْتَهُ وَمَنْ سَئَلَكَ بِهِ اَعْطَيْتَهُ وَمَنِ اسْتَنْصَرَكَ بِهِ نَصَرْتَهُ

بدان بخواند پاسخش دهى و هر كه بدان نام از تو چيزى درخواست كند به او بدهى و هركه بدان از تو يارى طلبد ياريش كنى

وَمَنِ اسْتَغْفَرَكَ بِهِ غَفَرْتَ لَهُ وَمَنِ اسْتَعانَكَ بِهِ اَعَنْتَهُ وَمَنِ اسْتَرْزَقَكَ

و هركه بدان نام از تو آمرزش خواهد بيامرزيش و هركه از تو كمك خواهد كمكش دهى و هركه بدان نام از تو روزى خواهد

بِهِ رَزَقْتَهُ وَمَنِ اسْتَغاثَكَ بِهِ اَغَثْتَهُ وَمَنِ اسْتَرْحَمَكَ بِهِ رَحِمْتَهُ وَمَنِ

روزيش دهى و هر كه بدان از تو فريادرسى خواهد به فريادش رسى و هركه بدان رحم تو را جويد رحمش كنى و هركه

اسْتَجارَكَ بِهِ اَجَرْتَهُ وَمَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ بِهِ كَفَيْتَهُ وَمَنِ اسْتَعْصَمَكَ بِهِ

بدان نام از تو پناه خواهد پناهش دهى و هركه بدان بر تو توكل كند كفايتش كنى و هركه بدان نام از تو نگهدارى خواهد

عَصَمْتَهُ وَمَنِ اسْتَنْقَذَكَ بِهِ مِنَ النّارِ اَنْقَذْتَهُ وَمَنِ اسْتَعْطَفَكَ بِهِ

نگاهش دارى و هركه بدان نام از تو رهايى از آتش طلبد رهاييش دهى و هركه مهر و عطوفت تو را بدان نام طلب كند به او

تَعَطَّفْتَ لَهُ وَمَنْ اَمَّلَكَ بِهِ اَعْطَيْتَهُ الَّذِى اتَّخَذْتَ بِهِ آدَمَ صَفِيّاً وَنُوحاً

او مهرورزى و هر كه بوسيله آن به تو آرزومند شود به او عطا كنى ، آن نامى كه بوسيله آن آدم را صفى خود قرار دادى و نوح را

نَجِيّاً وَاِبْرهيمَ خَليلاً وَمُوسى كَليماً وَعيسى روُحاً وَمُحَمَّداً حَبيباً

همراز و ابراهيم را خليل و موسى را هم سخن و عيسى را روح خود و محمد را حبيب

وَعَلِيّاً وَصِيّاً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ اَنْ تَقْضِىَ لى حَوآئِجى

و على را وصى خود گرفتى كه درود خدا بر همگى ايشان باد (بدان نام از تو درخواست كنم ) كه حاجاتم را برآورى

وَتَعْفُوَ عَمّا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبى وَتَتَفَضَّلَ عَلَىَّ بِما اَنْتَ اَهْلُهُ وَلِجَميعِ

و از گناهان گذشته ام درگذرى و تفضل كنى بر من بدانچه تو شايسته آنى و همچنين بر همه

الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ لِلدُّنْيا وَالاْخِرَةِ يا مُفَرِّجَ هَمِّ الْمَهْمُومينَ وَيا

مردان مؤ من و زنان باايمان در دنيا و آخرت اى گشاينده اندوه اندوهناكان و اى

غِياثَ الْمَلْهُوفينَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ

فريادرس درماندگان معبودى جز تو نيست منزهى تو اى پروردگار جهانيان

مؤ لّف گويد: كه روايت شده از حضرت صادق عليه السلام كه به بعضى از اصحاب خويش فرمودند كه در نزد ستون پنجم دو ركعت نماز گذار كه آن مصلاى ابراهيم عليه السلام است و بگو اَلسَّلامُ عَلى اَبين ا آدَمَ وَاُمِّنا حَوّاءَ الخ قريب به همان كه در نزد ستون هفتم رو به قبله خوانده مى شد.

عمل ستون سوّم مقام امام زين العابدين عليه السلام: آنگاه برو بسوى دَكّه امام زين العابدين عليه السلام و آن در نزد ستون سيّم است از طرف متصّل به باب كِنده مؤ لّف گويد كه اين مقام از طرف قبله مقابل است با دكّه باب اميرالمؤ منين عليه السلام و از طرف غربى مقابل بوده با باب كنده كه مسدود شده و گفته شده كه شايسته است آنكه بقدر پنج ذراع متاءخّر از ستون بعمل آورده شود زيرا كه دكّه در آن محل بوده و بالجمله پس نماز كن در آنجا دو ركعت و بخوان در آن حمد و هر سوره كه خواستى پس همين كه سلام دادى و تسبيح نمودى پس بگو:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَللّهُمَّ اِنَّ ذُنُوبى قَدْ كَثُرَتْ وَلَمْ يَبْقَ لَها اِلاّ

بنام خداى بخشاينده مهربان خدايا براستى گناهانم بسيار است و بجاى نمانده براى آنها جز

رَجآءُ عَفْوِكَ وَقَدْ قَدَّمْتُ آلَةَ الْحِرْمانِ اِلَيْكَ فَاَ نَا اَسْئَلُكَ اللّهُمَّ ما لا

اميد گذشت تو و من پيش آورده ام ابزار محروميت خود را بدرگاهت و از تو درخواست دارم خدايا

اَسْتَوْجِبُهُ وَاَطْلُبُ مِنْكَ ما لا اَسْتَحِقُّهُ اَللّهُمَّ اِنْ تُعَذِّبْنى فَبِذُنُوبى

چيزى را كه شايسته اش نيستم و مى جويم از تو آنچه را كه مستحقش نيستم خدايا اگر عذابم كنى

وَلَمْ تَظْلِمْنى شَيْئاً وَاِنْ تَغْفِرْ لى فَخَيْرُ راحِمٍ اَنْتَ يا سَيِّدى اَللّهُمَّ

بواسطه گناهانم مى باشد وتو هيچگونه ظلمى به من نكرده اى واگر بيامرزيم پس تو بهترين رحم كنندگانى اى آقاى من خدايا

اَنْتَ اَنْتَ وَاَ نَا اَ نَا اَنْتَ الْعَوّادُ بِالْمِغْفِرَةِ وَاَ نَا الْعَوّادُ بِالذُّنُوبِ وَاَنْتَ

تو همانى و من همانم تويى كه بسيار عادت دارى به آمرزش و منم كه بسيار عادت كرده ام به گناه و تويى كه

الْمُتَفَضِّلُ بِالْحِلْمِ وَاَ نَا الْعَوّادُ بِالْجَهْلِ اَللّهُمَّ فَاِنّى اَسْئَلُكَ يا كَنْزَ

تفضل كنى به بردبارى و منم كه زياد عادت كرده ام به نادانى خدايا پس از تو درخواست دارم اى گنج

الضُّعَفآءِ يا عَظيمَ الرَّجآءِ يا مُنْقِذَ الْغَرْقى يا مُنْجِىَ الْهَلْكى يا

ناتوانان اى بزرگ مايه اميد اى نجات دهنده غريقان و اى نجات بخش هلاك شدگان اى

مُميتَ الاَْحْيآءِ يا مُحْيِىَ الْمَوْتى اَنْتَ اللَّهُ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَنْتَ

ميراننده زندگان و اى زنده كننده مردگان تويى خدايى كه معبودى جز تو نيست تويى كه

الَّذى سَجَدَ لَكَ شُعاعُ الشَّمْسِ وَنُورُ الْقَمَرِ وَظُلْمَةُ اللَّيْلِ وَضَوْءُ

سجده كرد برايت تابش خورشيد و روشنى ماه و تاريكى شب و پرتو

النَّهارِ وَخَفَقانُ الطَّيْرِ فَاَسْئَلُكَ اللّهُمَّ يا عَظيمُ بِحَقِّكَ يا كَريمُ عَلى

روز و بال زدن پرنده از تو خواهم خدايا اى خداى بزرگ به حق تو اى بزرگوار بر

مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الصّادِقينَ وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الصّادِقينَ عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ

محمد و خاندان راستگويش و به حق محمد و خاندان راستگويش بر تو و به حق تو بر على و به حق

عَلى عَلِىٍّ وَبِحَقِّ عَلِىٍّ عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ عَلى فاطِمَةَ وَبِحَقِّ فاطِمَةَ

على بر تو و به حق تو بر فاطمه و به حق فاطمه

عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ عَلَى الْحَسَنِ وَبِحَقِّ الْحَسَنِ عَلَيْكَ وَبِحَقِّكَ عَلَى

بر تو و به حق تو بر حسن و به حق حسن بر تو و به حق تو بر

الْحُسَيْنِ وَبِحَقِّ الْحُسَيْنِ عَلَيْكَ فَاِنَّ حُقُوقَهُمْ مِنْ اَفْضَلِ اِنْعامِكَ

حسين و به حق حسين بر تو زيرا كه حقوق ايشان از برترين نعمت بخشيهاى تو است

عَلَيْهِمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكَ عِنْدَهُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَهُمْ عِنْدَكَ صَلِّ يا

بر ايشان و بدان منزلتى كه تو در پيش ايشان دارى و بدان منزلتى كه ايشان در پيش تو دارند درود فرست

رَبِّ عَلَيْهِمْ صَلوةً دآئِمَةً مُنْتَهى رِضاكَ وَاغْفِرْ لى بِهِمُ الذُّنُوبَ

پروردگارا بر ايشان درودى هميشگى تا سرحد خوشنوديت و بيامرز بوسيله ايشان گناهانى را

الَّتى بَيْنى وَبَيْنَكَ وَاَتْمِمْ نِعْمَتَكَ عَلَىَّ كَما اَتْمَمْتَها عَلى آبائى مِنْ

كه ميان من و تو است و تمام كن نعمت خود را بر من چنانچه تمام كردى آنرا بر پدرانم

قَبْلُ يا كَّهَّيعَّصَّ اَللّ هُمَّ كَم ا صَلَّيْتَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

پيش از اين اى ((كهيعص )) خدايا چنانچه درود فرستادى بر محمد و آل محمد

فَاسْتَجِبْ لى دُعآئى فيما سَئَلْتُكَ

پس دعايم را به اجابت رسان در آنچه از تو خواستم

پس برو به سجده و جانب راست رو را بر زمين گذار و بگو:

يا سَيِّدى يا سَيِّدى يا سَيِّدى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ

اى آقاى من اى آقاى من اى آقاى من درود فرست بر محمد و آل

مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لى وَاغْفِرْ لى

محمد و بيامرز مرا...

و بسيار بگو اين كلمه را با خشوع و گريه پس جانب چپ رو را بر زمين گذار و اين كلمات را بگو پس دعا كن به آنچه مى خواهى .

مؤ لّف گويد كه در بعض مَجاميع غير معتبره و مشهور بين مردم آنست كه در اين مقام بجا مى آورند عملى را كه حضرت صادق عليه السلام تعليم يكى از اصحاب خود نموده و لكن مقيّد به اين مقام نيست و كيفيّت آن چنانست كه از آن حضرت نقل شده كه به بعضى از اصحاب خود فرمودند كه آيا پى حاجتى بامداد نمى روى كه گذر كنى به مسجد بزرگ كوفه عرض كرد بلى فرمود كه چهار ركعت نماز بكن در آن مسجد پس بگو:

اِلهى اِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ فَاِنّى قَدْ

خدايا اگر من تو را نافرمانى كردم ولى (در عوض )

اَطَعْتُكَ فى اَحَبِّ الاَْشْيآءٍ اِلَيْكَ لَمْ اَتَّخِذْ لَكَ وَلَداً وَلَمْ اَدْعُ لَكَ

در محبوبترين چيزها بدرگاهت فرمانبردارى كردم نگرفتم برايت فرزندى و نخواندم برايت

شَريكاً وَقَدْ عَصيتُكَ فى اَشْيآءَ كَثيرَةٍ عَلى غَيْرِ وَجْهِ الْمُكابَرَةَ لَكَ

شريكى و در بسيارى از چيزها نيز نافرمانيت كردم اما نه از راه سركشى و طرفيت با تو

وَلاَ الاِْسْتِكْبارِ عَنْ عِبادَتِكَ وَلاَ الْجُحُودِ لِرُبُوبِيَّتِكَ وَلاَ الْخُروُجِ

و نه بواسطه كبرورزى از پرستشت و نه از روى انكار پروردگاريت و نه بخاطر بيرون رفتن

عَنِ الْعُبُودِيَّةِ لَكَ وَلكِنِ اتَّبَعْتُ هَواىَ وَازَلَّنِى الشَّيْطانُ بَعْدَ الْحُجَّةِ

از بندگيت ولى پيروى كردم هواى نفسم را و بلغزاند مرا شيطان پس از برقرارى حجت

وَالْبَيانِ فَاِنْ تُعَذِّبْنى فَبِذُنُوبى غَيْرُ ظالِمٍ اَنْتَ لى وَاِنْ تَعْفُ عَنّى

و بيان اكنون اگر عذابم كنى بواسطه گناهان خود من است بدون آنكه تو به من ستم كرده باشى و اگر از من بگذرى

وَتَرْحَمْنى فَبِجُودِكَ وَكَرَمِكَ يا كَريمُ و مى گوئى نيز غَدَوْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ

و به من رحم كنى آنهم بواسطه جود و بزرگوارى تو است اى بزرگوار * * * * * بامداد، كردم به جنبش و نيروى خدا

وَقُوَّتِهِ غَدَوْتُ بِغَيْرِ حَوْلٍ مِنّى وَلا قُوَّةٍ وَلكِنْ بِحَوْلِ اللَّهِ وَقُوَّتِهِ يا

بامداد كردم نه به جنبش و نيروى خودم بلكه به جنبش خدا و نيروى او

رَبِّ اَسْئَلُكَ بَرَكَةَ هذَا الْبَيْتِ وَبَرَكَةَ اَهْلِهِ وَاَسْئَلُكَ اَنْ تَرْزُقَنى رِزْقاً

پروردگارا از تو خواهم بركت اين خانه و بركت اهلش را و از تو خواهم كه روزيم دهى روزى

حَلالاً طَيِّباً تَسُوقُهُ اِلَىَّ بِحَوْلِكَ وَقُوَّتِكَ وَاَ نَا خائِضٌ فى عافِيَتِكَ

حلال پاكيزه اى كه بكشانى آنرا بسوى من به جنبش و نيروى خودت در حاليكه فرو رفته باشم در تندرستى كامل تو

و شيخ شهيد و محمّد بن المشهدى اين عمل را از براى صحن مسجد بعد از عمل ستون چهارم ذكر نموده اند در دو ركعت حمد و توحيد و در دو ركعت ديگر حمد و قدر گفته اند و بعد از سلام تسبيح زهراء سلام الله عليها و در حديث معتبر از ابو حمزه ثمالى منقول است كه گفت روزى در مسجد كوفه نشسته بودم ناگاه ديدم كه شخصى از دَرِ كنده داخل شد از همه كس خوشروتر و خوشبوتر و پاك جامه تر و عمامه بسر بسته و پيراهن و درّاعه پوشيده و دو نعل عربى در پاى مباركش بود پس نعلين را كند و نزد ستون هفتم ايستاد و دستها را تا برابر گوش بلند كرد و تكبيرى گفت كه جميع موهاى بدن من از دهشت آن راست ايستاد پس چهار ركعت نماز گذارد و ركوع وسجودش را نيكو به عمل آورد پس اين دعا را خواند ((اِلهى اِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ)) و خواند تا رسيد به ((يا كَريمُ)) پس به سجود رفت و مكرّر ((يا كَريمُ)) گفت آنقدر كه يك نفس وفا كند پس در سجود گفت ((يا مَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوائِجِ السّائِلينَ)) و خواند تا هفتاد مرتبه يا سَيِّدى كه در اعمال ستون هفتم ذكر شد چون سر از سجده برداشت و نيك ملاحظه كردم حضرت امام زين العابدين عليه السلام بود پس دستهاى مباركش را بوسيدم و پرسيدم كه از براى چه آمديد به اينجا فرمود ازبراى آنچه كه ديدى يعنى نماز در مسجد كوفه و در روايتى كه در ذيل زيارت هفتم نقل كرديم ابوحمزه را با خود برد به زيارت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام .

اعمال باب الفرج معروف به مقام نوح عليه السلام چون از عمل ستون سيّم فارغ شدى برو به دكه باب اميرالمؤ منين عليه السلام و آن صفّه اى است كه متّصل است به درى كه از مسجد بسوى خانه اميرالمؤ منين عليه السلام مفتوح مى شده پس چهار ركعت نماز كن به حمد و هر سوره كه خواستى از قرآن و چون فارغ شدى تسبيح كن پس بگو :

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

خدايا درود فرست بر محمد

وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاقْضِ حاجَتى يا اَللَّهُ يا مَنْ لا يَخيبُ سآئِلُهُ وَلا يَنْفَدُ

و آل محمد و حاجتم را برآور اى خدا اى كه نااميد نشود درخواست كننده اش و تمام نشود

نائِلُهُ يا قاضِىَ الْحاجاتِ يا مُجيبَ الدَّعَواتِ يا رَبَّ الاَْرَضينَ

عطايش اى برآرنده حاجات اى اجابت كننده دعاها اى پروردگار زمينها

وَالسَّمواتِ يا كاشِفَ الْكُرُباتِ يا واسِعَ الْعَطِيّاتِ يا دافِعَ النَّقِماتِ

و آسمانها اى برطرف كننده گرفتاريها اى كه عطاهايت وسيع است اى دفع كننده بلاها

يا مُبَدِّلَ السَّيِّئاتِ حَسَناتٍ عُدْ عَلَىَّ بِطَوْلِكَ وَفَضْلِكَ وَاِحْسانِكَ

اى تبديل كننده بديها به خوبيها بازگرد بر من به نعمت و فضل و احسان خودت

وَاسْتَجِبْ دُعآئى فيما سَئَلْتُكَ وَطَلَبْتُ مِنْكَ بِحَقِّ نَبِيِّكَ وَوَصِيِّكَ

و مستجاب كن دعايم را در آنچه از تو درخواست كنم و از تو مى خواهم به حق پيامبرت و وصيت

وَاَوْلِيآئِكَ الصّالِحينَ

و دوستان شايسته ات

صفت نماز ديگر در اين مقام و آن دو ركعت است همين كه فارغ شدى و تسبيح كردى پس بگو:

اَللّهُمَّ اِنّى حَلَلْتُ بِساحَتِكَ لِعِلْمى

خدايا من فرود آمدم به آستانت چون علم دارم

بِوَحْدانِيَّتِكَ وَصَمَدانِيَّتِكَ وَاَ نَّهُ لا قادِرَ عَلى قَضاءِ حاجَتى غَيْرُكَ

به يگانگى و بى نيازى تو و اينكه كسى جز تو قادر به برآوردن حاجتم نيست

وَقَدْ عَلِمْتُ يا رَبِّ اَ نَّهُ كُلَّما شاهَدْتُ نِعْمَتَكَ عَلَىَّ اشْتَدَّتْ فاقَتى

و به خوبى دانسته ام اى پروردگار من كه هراندازه نعمتت را در خود دريابم نياز و احتياجم به تو بيشتر مى گردد

اِلَيْكَ وَقَدْ طَرَقَنى يا رَبِّ مِنْ مُهِمِّ اَمْرى ما قَدْ عَرَفْتَهُ لاَِنَّكَ عالِمٌ

و اكنون اى پروردگارا بر من فرود آمده پيش آمد مهمى كه تو خود مى دانى زيرا تو دانايى هستى

غَيْرُ مُعَلَّمٍ وَاَسْئَلُكَ بِالاِْسْمِ الَّذى وَضَعْتَهُ عَلَى السَّمواتِ فَانْشَقَّتْ

بدون معلم و از تو خواهم بدان اسمى كه نهادى آنرا بر آسمانها و آنها از هم جدا شد

وَعَلَى الاَْرْضَينَ فَانْبَسَطَتْ وَعَلَى النُّجُومِ فَانْتَشَرَتْ وَعَلَى الْجِبالِ

و بر زمينها و آنها پهن شد و بر ستارگان و آنها پراكنده گشت و بر كوهها

فَاسْتَقَرَّتْ وَاَسْئَلُكَ بِالاِْسْمِ الَّذى جَعَلْتَهُ عِنْدَ مُحَمَّدٍ وَعِنْدَ عَلِىٍّ

و آنها پابرجا شدند و از تو خواهم بدان نامى كه به وديعت نهادى آنرا نزد محمد و نزد على

وَعِنْدَ الْحَسَنِ وَعِنْدَ الْحُسَيْنِ وَعِنْدَ الاَْئِمَّةَ كُلِّهِمْ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ

و نزد حسن و نزد حسين و نزد همگى امامان كه درودهاى تو بر همگى ايشان باد (از تو خواهم )

اَجْمَعينَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَقْضِىَ لى يا رَبِّ

كه درود فرستى بر محمد و آل محمد و برآورى پروردگارا

حاجَتى وَتُيَسِّرَ عَسيرَها وَتَكْفِيَنى مُهِمَّها وَتَفْتَحَ لى قُفْلَها فَاِنْ

حاجتم را و آسان گردانى دشواريش را و كفايت كنى مهم آنرا و باز كنى قفل آنرا

فَعَلْتَ ذلِكَ فَلَكَ الْحَمْدُ وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَلَكَ الْحَمْدُ غَيْرُ جائِرٍ فى

پس اگر چنين كردى ستايش تو را است و اگر هم نكردى (بازهم ) ستايش تو را است كه ستم نكرده اى

حُكْمِكَ وَلا حآئِفٍ فى عَدْلِكَ

در حكم خود و نه خلافى انجام داده اى در عدالتت

پس مى گذارى طرف راست رو را بر زمين و مى گوئى:

اَللّهُمَّ اِنَّ يُونُسَ بْنَ مَتّى عليه السلام عَبْدَكَ وَنَبِيَّكَ دَعاكَ فى بَطْنِ الْحُوتِ

خدايا همانا يونس بن متى بنده تو و پيامبرت بود كه تو را در شكم ماهى خواند و تو

فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَاَ نَا اَدْعُوكَ فَاسْتَجِبْ لى بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

اجابتش كردى و من نيز تو را مى خوانم پس اجابتم كن به حق محمد و آل محمد

و دعا كن به آنچه مى خواهى پس طرف چپ را بگذار و بگو:

اَللّهُمَّ اِنَّكَ اَمَرْتَ بِالدُّعآءِ

خدايا تو دستور دادى به دعا كردن

وَتَكَفَّلْتَ بِالاِْجابَةِ وَاَ نَا اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ

و اجابتش را به عهده گرفتى و من مى خوانمت چنانچه دستور دادى پس درود فرست بر محمد و آل

مُحَمَّدٍ وَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى يا كَريمُ

محمد و اجابت كن دعايم را چنانچه وعده ام كرده اى اى بزرگوار

پس پيشانى را بر زمين گذار و بگو:

يامُعِزَّ كُلِّ ذَليلٍ وَيا مُذِلَّ كُلِّ عَزيزٍ تَعْلَمُ كُرْبَتى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

اى عزت بخش هر شخص خوار و اى خواركننده هر عزتمند تو به خوبى گرفتاريم را مى دانى پس درود فرست بر محمد

وَآلِهِ وَفَرِّجْ عَنّى يا كَريمُ

و آلش و بگشا از من (اندوهم را) اى بزرگوار

ذكر نمازى براى حاجت در محل مذكور و آن چنان است كه چهار ركعت نماز مى گذارى و چون فارغ شدى و تسبيح گفتى پس بگو:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ يا مَنْ لا تَراهُ الْعُيُونُ وَلاتُحيطُ بِهِ الظُّنُونُ

خدايا از تو درخواست كنم اى كه نبينندش ديدگان و فرايش نگيرند گمانها

وَلايَصِفُهُ الواصِفُونَ وَلا تُغَيِّرُهُ الْحَوادِثُ وَلا تُفْنيهِ الدُّهُورُ تَعْلَمُ

و توصيفش نتوانند توصيف كنندگان و تغييرش ندهد پيش آمدها و از بينش نبرد روزگارها، تو مى دانى

مَثاقيلَ الْجِبالِ وَمَكائيلَ الْبِحارِ وَوَرَقَ الاَْشْجارِ وَرَمْلَ الْقِفارِ وَما

سنگينى كوهها و پيمانه درياها و برگ درختان و ريگهاى ريگزارها و آنچه را

اَضآئَتْ بِهِ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَاَظْلَمَ عَلَيْهِ اللَّيْلُ وَوَضَحَ عَلَيْهِ النَّهارُ

خورشيد و ماه بر آن بتابد و شب بر آن سايه افكند و روز

وَ لا تُوارى مِنْكَ سَمآءٌ سَمآءً وَلا اَرْضٌ اَرْضاً وَلا جَبَلٌ ما فى اَصْلِهِ

بر آن پرتو افكند و نپوشاند از تو آسمانى آسمان ديگر را و نه زمينى زمين ديگر را و نه كوهى آنچه را در ريشه دارد

وَلا بَحْرٌ ما فى قَعْرِهِ اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ

و نه دريايى آنچه را در قعر خود دارد از تو خواهم كه درود فرستى بر محمد و آل محمد و

تَجْعَلَ خَيْرَ اَمْرى آخِرَهُ وَخَيْرَ اَعْمالى خَواتيمَها وَخَيْرَ اَيّامى يَوْمَ

قرار دهى بهترين وضع كارم را در آخرش و بهترين كردارم را پايان آن و بهترين روزهايم را آن روزى كه

اَلْقاكَ اِنَّكَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ اَللّهُمَّ مَنْ اَرادَنى بِسُوءٍ فَاَرِدْهُ وَمَنْ

تو را ديدار كنم كه براستى تو به هر چيز توانايى خدايا هركس بد مرا بخواهد تو بدش را بخواه و هركه

كادَنى فَكِدْهُ وَمَنْ بَغانى بِهَلَكَةٍ فَاَهْلِكْهُ وَاكْفِنى ما اَهَمَّنى مِمَّنْ

نقشه برايم كشد تو درباره اش چنان كن و هركه آرزوى نابودى مرا دارد نابودش كن و كفايت كن آنچه به اندوهم انداخته

دَخَلَ هَمُّهُ عَلَىَّ اَللّهُمَّ اَدْخِلْنى فى دِرْعِكَ الْحَصينَةِ وَاسْتُرْنى

از كسى كه اندوهش بر من افتاده خدايا درآور مرا در ميان زره محكمت و بپوشانم به پوشش

بِسِتْرِكَ الْواقى يا مَنْ يَكْفى مِنْ كُلِّشَىْءٍ وَلا يَكْفى مِنْهُ شَىْءٌ اِكْفِنى

حفظكننده ات كه كفايت كند از هرچيز و چيزى از او كفايت نكند

ما اَهَمَّنى مِنْ اَمْرِ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَصَدِّقْ قَوْلى وَفِعْلى يا شَفيقُ يا

كفايت كن آنچه مرا به اندوه انداخته از كار دنيا و آخرتم راست درآور گفتار و كردارم را اى مهرورز اى

رَفيقُ فَرِّجْ عَنِّى الْمَضيقَ وَلا تُحَمِّلْنى ما لا اُطيقُ اَللّهُمَّ احْرُسْنى

يار مهربان بگشا از من اين گناه را و بارم مكن چيزى كه تابش را ندارم خدايا نگهبانيم كن

بِعَيْنِكَ الَّتى لا تَنامُ وَارْحَمْنى بِقُدْرَتِكَ عَلَىَّ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ يا

به آن ديده ات كه خواب ندارد و رحم كن به قدرتت بر من اى مهربانترين مهربانان اى

عَلِىُّ يا عَظيمُ اَنْتَ عالِمٌ بِحاجَتى وَعَلى قَضآئِها قَديرٌ وَهِىَ لَدَيْكَ

والا اى بزرگ تو دانايى به حاجتم و تو توانايى به برآوردن آن و آن در نزد تو

يَسيرٌ وَاَ نَا اِلَيْكَ فَقيرٌ فَمُنَّ بِها عَلَىَّ يا كَريمُ اِنَّكَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ

آسان است و من هم نيازمند درگاه توام پس بوسيله آن بر من منت نه اى بزرگوار كه براستى تو بر هرچيز توانايى

پس به سجده مى روى و مى گوئى :

اِلهى قَدْ عَلِمْتَ حَوائِجى فَصَلِّ عَلى

خدايا تو مى دانى حاجتم را پس درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاقْضِها وَقَدْ اَحْصَيْتَ ذُنُوبى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

محمد و آل محمد و آنها را برآور و تو گناهانم را برشمرده اى پس درود فرست بر محمد

وَآلِهِ وَاغْفِرها يا كَريمُ

وآلش و گناهانم را بيامرز اى بزرگوار

پس بر زمين مى گذارى طرف راست روى خود را و مى گوئى:

اِنْ كُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ فَاَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ افْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَلا تَفْعَلْ

اگر من بد بنده اى هستم پس تو خوب پروردگارى هستى انجام ده درباره من آنچه را تو شايسته آنى و مكن با من

بى ما اَ نَا اَهْلُهُ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ

آنچه را من سزاوار آنم اى مهربانترين مهربانان

پس بر زمين مى گذارى طرف چپ روى خود را و مى گوئى :

اَللّهُمَّ اِنْ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ يا كَريمُ

خدايا اگر بزرگ است گناه از بنده ات بايد نيكو باشد گذشت از نزد تو اى بزرگوار

پس پيشانى را بر زمين مى گذارى و مى گوئى :

اِرْحَمْ مَنْ اَسآءَ وَاقْتَرَفَ

رحم كن به كسى كه بدى كرده ودست به جنايت زده

وَاسْتَكانَ وَاعْتَرَفَ

و به حال درماندگى افتاده و اعتراف دارد

مؤ لّف گويد: كه اين دعا تا وَاغْفِرها يا كَريمُ همان دعائى است كه در مزار قديم در اعمال صحن مسجد سهله در مقام امام زين العابدين عليه السلام نقل شده .

اعمال محراب اميرالمؤ منين عليه السلام: پس نماز كن در مكانى كه ضربت زدند در آنجا حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام را دو ركعت بحمد و سوره و هرگاه كه سلام دادى و تسبيح كردى پس بگو:

يا مَنْ اَظْهَرَ الْجَميلَ وَسَتَرَ الْقَبيحَ يا مَنْ لَمْ يُؤ اخِذْ

اى كه آشكار سازد كار خوب را و بپوشاند عمل زشت را اى كه نگيرد (كسى را)

بِالْجَريرَةِ وَلَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ وَالسَّريرَةَ يا عَظيمَ الْعَفْوِ يا حَسَنَ

به جنايت و ندرد پرده و درون را اى بزرگ گذشت اى نيكو

التَّجاوُزِ يا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ يا باسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يا صاحِبَ كُلِّ

درگذر اى پهناور آمرزش اى گسترده هر دو دست خود به رحمت اى در نزد هر

نَجْوى يا مُنْتَهى كُلِّ شَكْوى يا كَريمَ الْصَّفْحِ يا عَظيمَ الرَّجآءِ يا

راز اى سرحد نهايى هر شِكوِه اى بزرگوار چشم پوش اى بزرگ مايه اميد اى

سَيِّدى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ يا كَريمُ

آقاى من درود فرست بر محمد و آل محمد و انجام ده درباره من آنچه را تو شايسته آنى اى بزرگوار