جستجو
من خداوندگار فردایم
رنگ و بوی بهار زیبایم
باش! تا چشم خلق بگشایم
شور مستیِّ خویش بنمایم
عشق، هنگامهٔ جهان من است
کار، پروردگار هستی من
آرزو، جلوه‌گاه جان من است
شعر، آیینه‌دار مستی من
صبح فردا که نورِ چشمِ جهان
زندگی را پُر آفتاب کند
باز گردد جهان دوباره جوان
همه‌جا را پُر انقلاب کند
هرچه بینی در آن، مرا بینی
اثر عشق و آرزوی مرا
پیشتاز زمان مرا بینی
ذوق پُر شورِ جست‌و‌جوی مرا
خیره سوزد چراغ مه به فضا
پیش خورشیدِ زندگانیِ من
گرم و پُر‌شور و آرزو‌افزا:
قلب من، عشق من، جوانی من
کابل ،اردیبهشت ١۳۵٠