جستجو
کد : DK-108515     

ژاژخا


ژاژخای . بیهوده گوی . بیهده گوی . ول گوی . هرزه درای . هرزه گوی . هرزه سرای . هرزه لای . لک درای . خام درای . کسی که سخن بی معنی و بی فایده گوید. یافه گو. یاوه سرای . یاوه گو.
  • مِهْذار. هَذر. پرگوی . پرچانه . درازنفس . پُرنفس . مِکْثار. ورّاج (در تداول عوام ):
    گفت ریمن مرد خام لک درای
    پیش آن فرتوت پیر ژاژخای .

    لبیبی .