جستجو
کد : DK-188948     

ناباکی


بی باکی . تهور. جسارت . بی احتیاطی . بی پروائی . باک نداشتن . نترسی . بی احتیاطی . دلیری: و او کودکی بیست و دو ساله بود و در سیاست و ناباکی و تدبیر پادشاهی بغایت کمال بود. (کتاب النقض ص 385). همه عاقلان دانند که تو شاه اسکندری [ نه رسول او ] ... این چنین ناباکی بسیار مکن که کارها همه وقت راست نیاید. (اسکندرنامه نسخه خطی سعید نفیسی ).
الهی نگیری به ناباکیم
که آلوده دامن ز ناپاکیم .

نزاری قهستانی (دستورنامه چ روسیه ص 74).