خالص . (جهانگیری )(نظام ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (معیار جمالی ). بی غش . (اسدی ). بی آمیزش . (اوبهی ). مُضاض . (منتهی الارب ). بی بار. غیرمخلوط. ناممزوج . بی آمیغ. ناآلوده:
بیار آن می که پنداری روان یاقوت نابستی
و یا چون برکشیده تیغ پیش آفتابستی .
(منسوب به رودکی ).